Discoverقصه‌های توکا Tooka Stories
قصه‌های توکا Tooka Stories

قصه‌های توکا Tooka Stories

Author: رویا یدالهی شاه‌راه

Subscribed: 18Played: 123
Share

Description

در پادکست توکا، افسانه‌ی گونه‌ای از پرندگان را می‌شنوید که نیروی قصه‌ها را از سیمرغ‌ها به میراث برده‌اند و آن را به انسان‌ها نیز می‌بخشند. توکا پرنده‌ی قصه‌گو و آوازخوان، مسافری است که قصه‌ها را دهان به دهان و سینه به سینه، در دنیا پراکنده می‌کند و قصه‌ها غیر از آن‌که راهنمای زندگی‌اند، الهام‌بخش تغییر زندگی هم هستند.
با ساینا، توکای ماجراجوی قصه‌های توکا هم‌راه باشید.
این پادکست یک داستان دنباله‌دار است و هر قسمت، ادامه‌ی قسمت قبلی است. گروه سنی مخاطبان این پادکست 9 تا 99 سال است.

حتماً به وب‌سایت توکا هم سر بزنید و درباره‌ی توکا و توکایی‌ها بیش‌تر بدانید.
https://tookastory.com
https://tookastory.com/tookapodcast/
دیدگاه‌های شما راهنمای ماست. برای ما بنویسید.
5 Episodes
Reverse
روزی که نوشتن این قصه‌ها رو شروع کردم، اصلاً نمی‌دونستم چه جوری قراره از توکاها بنویسم. خیلی بهش فکر کرده بودم، ولی بازم انگار «آماده» نبودم. با خودم فکر می‌کردم شاید باید یه روز دیگه شروعشون کنم؛ شاید هنوز «روز مناسب» برای شروع کردنشون نرسیده،... ولی باید قصه‌ها رو به دست شما می‌رسوندم و دیگه داشت «دیر» می‌شد. پس شروع کردم و نوشتم.اما واقعاً «روز مناسب» چه جوری میاد؟ اصلاً روز مناسبی واسه شروع کردن هست؟
بالاخره هرکسی یه زمانی باید سفر کنه. یه روزی می‌رسه که بچه‌ها بزرگ می‌شن و از خونه‌ی پدر و مادرشون یا هرکسی که اونا رو بزرگ می‌کنه، می‌رن. کاشکی هرکسی می‌خواد سفر بره، با خودش یه عالمه خاطره‌ی خوب ببره! کاشکی هرکسی که می‌خواد سفر بره، بالاشو خوب قوی کرده باشه و یه عالمه قصه بلد باشه تا اون قصه‌ها تو مسیر سفر راه‌نماییش کنن! کاشکی هرکسی که می‌خواد سفر بره، خیلی زود، یه هم‌سفر خوب پیدا کنه تا کنارش باشه و با هم از سفر لذت ببرن، سختیاشو تحمل کنن؛ با هم از سفرشون چیزی یاد بگیرن.
آدما گاهی زود قضاوت می‌کنن؛ گاهی بدون این‌که خوب بفهمن، تصمیم می‌گیرن. اون کسایی که خانوم توکا و آقا توکای قصه‌ی ما رو تو قسمت قبل، با سنگ زدن هم همین کارو کرده بودن. اونا فقط فکر کرده بودن که این توکاها دزدن. اون وقت بدون این‌که درباره‌ی درست و غلط این موضوع تحقیق کنن، دوتا پرنده‌ی خیلی باارزش رو از بین بردن. دوست خوب من، تو چه طوری تصمیم می‌گیری؟ قبلش خوب فکر می‌کنی؟ قبلش تحقیق می‌کنی؟
ما آدما هر وقت دلمون می‌گیره یا حوصله‌مون سر می‌ره یا اصلاً نمی‌دونیم چی می‌خوایم، دنبال قصه می‌گردیم. اصلاً انگار همیشه دوست داریم برامون یه قصه‌ای، ماجرایی تعریف کنن. بعضی وقتا قصه‌گوها نزدیک خودمون زندگی می‌کنن، مثلاً مامان یا بابای خودمونن؛ بعضی وقتا قصه‌ها رو تو کتابا پیدا می‌کنیم، بعضی وقتا قصه‌ها رو تو فیلم و کارتون پیدا می‌کنیم، بعضی وقتا تو ... اما بعضی آدما هستن که اون‌قدر خوش‌بختن که قصه‌ها رو مستقیم، از توکاهای قصه‌گو می‌شنون. از توکاهای قصه‌گو!
در زمان‎های خیلی خیلی دور، پیش از اون‌که حتی آدم‌ها به وجود بیان، پرنده‌ها رو زمین زندگی می‌کردن و سیمرغ‌ها پدربزرگ و مادربزرگ همه‌ی پرنده‌ها بودن. سیمرغ‌ها همه‌ی دانش‌های دنیا رو داشتن و مهربون‌ترین پرنده‌های جهان بودن. اونا به هر پرنده‌ای، یک بخش از زیبایی و یک نوع از قدرت‌های خودشونو دادن تا نوبت رسید به جادوی قصه‌ها.