Discover
داستان عاشقانه پستچی (رمان)

داستان عاشقانه پستچی (رمان)
Author: Mastaneh shoaa
Subscribed: 1,341Played: 70,391Subscribe
Share
Description
داستان پستچی با قلم عاشقانهی چیستا یثربی
با صدای مستانه
بر اساس زندگی واقعی نویسنده
با صدای مستانه
بر اساس زندگی واقعی نویسنده
27 Episodes
Reverse
با آرزوی بهترین و واقعیترین عشقها برای شما همراهان عزیزم
من سعادتمند بودم که عاشق شدم
گفتم بهار میام خانومی
چیستای عشق و جانم سلام
چیستای عشق و دانش
بهار بشه با بنفشهها میام
امشب پیشم بمون وگرنه میمیرم
قهرمان شکست...همراهان عزیز منتظر اپیزود جذاب بعدی باشید
همراهان عزیزم منتظر قسمتهای هیجان انگیز بعدی داستانمون باشید
نگاتیو تمام قهرمانان جهان، مقابلم بود
سه سال گذشت ...
امر کن خانمم! فقط حرف دلت باشه
بوسنی و قلب من در آتش و خون
مخلصیم خانمم، تا آخرش
شما زن عاشق ندیدی نه؟ از هر سربازی خطرناکتره
برمیگردی، میدونم!
عقد، باران ... یا علی!
ته ته کوچه...
حاج آقا! اگه ما گناه کردیم خب عقدمون کنید
شکر! حتما تا فردا عقدمان می کنند






حالا چرا شخصیت اصلی داستان اسم بچشو گذاشت نیایش؟ این اسمش خیانت به شوهر وقتش نبود؟ واقعا خوب خوندین داستان بچه گانه و کلیشه ای شبیه ساخته هاب ابراهیم حاتمی کیا بود
مرسی از خوانش خوبتون
علی الان داره تو خیابون جوونهای مردمو با تفنگ ساچمه ای میزنه
ایشاالله علی زودتر بمیره بیشعور
بسیار صدای زیبا و در ضمن داستان زیبا
سلام .قشنگ بود.
صدات خیلی قشنگه درست میخونی!!! داستان کلیشه ای
والا این آدم عاشق نبود همه چی واسش مهم بود جز دختره
خیلی زیبا خوندید به نظرم خوانش زیبای شما باعث شد واقعا رمان به دلم بشینه لطفا اگه کتاب دیگه ای رو خوندید حتما تو این کانال اعلام کنید یک دنیا ممنونم
چیستا یه کم مشکل نداره؟
خیلی زیبا خواندید،دستتون درد نکنه🌷
ممنون از شما و خوانش جذابتون🌸
چه اپیزود غمگینی
مادر پسره چه گیری داده.ول کن دیگه زن😑😑
آخ دیوونه م کرده این .....ها
چه گریه کنم خوبه...دیوانه شدم
جالبه اگه حقیقت باشد
جالب شدرمان دهه شصتی زمان جنگ
جالبه..زمان جنگ.... دو خانواده بادفرهنگ احتمالامتضادازهرنظر
ادامه داستان ؟؟