دوره انتقادی تاریخ فلسفه غرب
Author: Dr ardebili
Subscribed: 102,113Played: 666,564Description
دربارۀ انتشار رایگان درسگفتارهای تاریخ فلسفۀ غرب
محمدمهدی اردبیلی
مطالعۀ هر فلسفهای از جهتی مطالعۀ کل تاریخ فلسفه است، زیرا معنای مفاهیم از طریق رابطۀ پیچیده و درهمتنیدهشان با تجربهای که از سر گذراندهاند، شکل میگیرد و آشکار میشود. استعمالِ هر اصطلاح فلسفی، در این معنا، احضار کل تاریخ فلسفه است. از همین رو، من که زمانی در حد وسع خودم، به تفسیر، تدریس و ترجمۀ فلسفۀ هگل اشتغال داشتم، در کنار آن، بنا به ضرورت، چند مرتبه به تدریس کل تاریخ فلسفۀ غرب پیش از هگل در موسسات مختلف (از قبیل رخداد تازه، شهر کتاب، انجمن جامعهشناسی ایران و در نهایت، آکادمی شمسه) پرداختم و در هر دوره کوشیدم تا با اجتناب از دچار شدن به تکرار، سطحِ مباحث را ارتقا دهم. هر دورۀ تدریس تاریخ فلسفه تقریباً چهار سال به طول میانجامید. دورۀ آخر تدریس آن در آکادمی شمسه به دلیل بحرانی که با آن مواجه شدم و رها کردنِ تمام فعالیتها و مسئولیتهای سابقم، در فلسفۀ نظری کانت متوقف ماند. پس در عین ملاحظۀ فاصله گرفتنِ انتقادیام با بسیاری از مواضع و فعالیتهای سابقم، اگر مخاطبی خواستار آشنا شدن با نوعِ مواجهه و درکِ من از تاریخ فلسفۀ غرب است، دورۀ هشتترمی برگزارشده در آکادمی شمسه (از پیشسقراطیان تا کانت) را پیشنهاد میدهم و در ادامۀ آن دورههای برگزارشده در انجمن جامعهشناسی ایران را (به ویژه، کل دورۀ سهسالۀ تفسیر انتقادیِ پدیدارشناسی روح هگل). در خصوص ماجرای فلسفه پس از هگل نیز، هرچند موضوع اصلی تمرکز من به عنوان مدرس نبوده، اما چند مرتبه، در سطحی بسیار مقدماتی و بر اساس توان و سواد خودم دورههایی را برگزار کردم که از میان آنها، دورۀ درسگفتارهای تاریخ فلسفۀ معاصر در دانشگاه علامه طباطبایی در سایتم قابل دانلود و در دسترس است.
به هر ترتیب، تصمیم گرفتهام از این پس تمام فعالیتهای فکریام (اعم از کتاب، درسگفتار، سخنرانی و غیره) برای مخاطبان بهرایگان عرضه شود. در خصوص کارهای سابق (بهویژه کتابهایی که از سوی ناشران رسمی منتشر شده یا خواهند شد) به دلیل ملزومات حقوقی و مالیِ حاکم بر صنعت نشر چنین کاری امکانپذیر نیست..
جا دارد در انتها مجدداً از دوستانم در آکادمی شمسه، بهویژه مهدی انصاری سپاسگزاری کنم که این فایلها را به رایگان عرضه کردهاند. بازهم لازم است اعلام کنم که از این پس تمام فعالیتهای من به صورت رایگان و بر اساس بخششِ داوطلبانه انجام خواهد شد و از صمیم قلب امیدوارم با توجه به بحرانهای اقتصادیِ موجود و شکافِ طبقاتیِ فزاینده و زایدالوصف، علاوه بر ایفای مسئولیت خویش برای تغییر رادیکالِ وضع موجود و کاهش این شکاف، البته به نحوی آگاهانه و موجه، روزی بتوانیم این شیوۀ رایگان و غیرمنفعتگرایانۀ کار فکری را به شیوۀ اصلیِ حاکم بر فعالیتهای فکری و فرهنگیمان بدل سازیم.
http://www.ardebily.com/
https://academyshamseh.com/
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین بار که فلاسفه اسلامی فلسفه یونان را به عربی ترجمه کردند بجای از کلمه " رب النوع " [ پروش دهند] استفاده کردند حنا سهروردی شهید. خدا فارسی یا الله عربی بکار نبردند اگر فلاسفه یونان چند خدایی را قبول داشتند فلاسفه اسلامی از آنها بخصوص سقراط، ارسطو و افلاطون را حکیم متعالی نمیخوانند بلکه مشرک تلقی میکردند.
یونانیان یونانیان در اصل ایرانیان بوده اند که با ظهور زرتشت از ایران فرار کردند چون اکثر ایشان زین دوز بودند در فارسی یون به معنی" زین " است و جمع آن میشود یونانیان [ کارنامه به دروغ اثر پوران فرخزاد] درست است بون به معنی زین است اما فرخزاد سندی برای این نیاورده
تاریخ با سند ثابت میشود چون از تاریخ قرون گذشته امریکا سندی نداریم از نظر علمی نمی توان حکم کرد قاره امریکا پیامبر داشته یا نداشته
در شرق کنفوسیوس، بودا زرتشت، مزدک، مانی در آفریقا شعیب موسی اگر چه در صهیون به او وحی شده اما در آفریقا ( مصر) قیام کرد یوسف یونان از نظر جغرافیایی جزیره کوچک با جمعیت اندک پیامبران در امپراطوری ظهور می کنند
یا منظور جناب دکتر از" غرض" به معنای منفی آن نیست بلکه به معنی " دترمینه " است و طبیعی می باشد من رنگ قرمز را با این طیف نوری یا علایم یا اندیشه می بینم و بیان می کنم و دیگری با طیف نوری دیگری و علامت راهنمایی و رانندگی آنگاه گزاره ها. همه در عین کثرت به وحدت میرسند
یا منظور جناب دکتر از" غرض" به معنای منفی آن نیست بلکه به معنی " دترمینه " است و طبیعی می باشد من رنگ قرمز را با این طیف نوری یا علایم یا اندیشه می بینم و بیان می کنم و دیگری با طیف نوری دیگری و علامت راهنمایی و رانندگی آنگاه گزاره ها. همه در عین کثرت به وحدت میرسند
یا منظور جناب دکتر از" غرض" به معنای منفی آن نیست بلکه به معنی " دترمینه " است و طبیعی می باشد من رنگ قرمز را با این طیف نوری یا علایم یا اندیشه می بینم و بیان می کنم و دیگری با طیف نوری دیگری و علامت راهنمایی و رانندگی آنگاه گزاره ها. همه در عین کثرت به وحدت میرسند
اگر بر اساس افکار آقای دکتر هر گزاره تاریخی، فرهنگی، سیاسی، فلسفی و... با عرض( غرض فرهنگی، نژادی دینی، جغرافیایی، تاریخی، طبقاتی و... ) بیان میشود پس مرض دارم که افکار مغرضان را مطالعه کنم!!!
مگر اینکه تعریف دین را (؛ مثل تعریف میز که فرمودید) چنان باز و گشاد تعریف بفرمایید که خدا و خرما و خر و خروس خرم خاتون و... در آن جای بگیرد
آقای دکتر فرمایند مبنای فلسفه عقل است مبنای دین وحی . دین همان وحی و وحی همان دین است بلکه یک موضوع با دو نام هستند از نظر منطقی نمیشود یک موضوع با دو نام ( دین _ وحی) یکی مبنای دیگری قرار گیرد. موضوع دوم:عقل معیار همه موضوعات است پس دین ( وحی) یا عقلی یا غیر عقلی است بنابراین اگر دین( وحی) عقلی است پس با فلسفه همخوانی دارد اگر غیر عقلی است چرا اکثر فلاسفه شرق و غرب و دنیا سنتی و مدرن و پست مدرن یک موضوع غیر عقلی را قبول دارند. مگر اینکه خرافات عوام را دین تلقی کنید که...
از کجا می دانید حیوانات دچار حیرت نمی شوند و حیرت فقط مخصوص انسان است؟! این بینش سنتی است که انسان را تافته جداگانه در هستی پنداشته
اسپینوزا در این بخش خیلی سعی کرد خدای جدیدی ارایه بدهد ولی بنطرم ناتوان بود یا هر چه سعی کردم نتوانستم خدای جدید او را قبول کنم
ما میگوییم سقراط، ارسطو افلاطون تالس، دینون و... در باره فلان موضوع چنین و چنان گفتند چون متنها موجود هستند اما نمی توانید بگویید چه کسی خدای انسان وار را ساخت یا اختراع کرد و توانست در اذهان کل انسانها در طول تاریخ جا اندازد بگونه ای و اکثر به قریب آن خدا را تایید کردند
وقتی در باره گذشته (تاریخ) حرف میزنیم باید سند ارایه بدهیم بر اساس کدام سند انسانها در زمان گذشته × خدای انسان وارانه× را ساخته اند؟ اگر مستندات چنین افرادی کتب مقدس است تمام پیامبران در کتابهایشان صفات خدا را از زبان خدا (وحی) تعریف کرده اند. فرض بگیریم کتابهای پیامبران وحی نیستند ساخته افرادی مثل زرتشت مانی، مزدک ابراهیم موسی محمد بوده پس چرا برخی صفات مثبت و منفی انسان را به خدا داده اند نه همه را؟ مثلا نگفته اند خدا دزد است، چاپلوسی میکند، چشم چرانئ میکند مطالعه میکند، فکر میکند،
اسپینوزا چون هستی را با بیتش غربی خطی تلقی کرده دقیقا به این رسیده که امکان ندارد معجزه رخ بدهد چون مثلث خطی هستن در نتیجه زاویا هیچگاه تغییر نمیکنند اما اگر با بینش شرقی که هستی را دایرهوار تحلیل میکرد. دقیقا به معجزه میرسید
از توضیحات کامل تون سپاسگزارم.
چرا دکارت در ثروت بی حد و حصر ملکه سوئد شک نکرد؟
اسپنیوزا با فلسفه ابن میمون آشنا بوده به روایت هانری کربن و تاریخ الحکما قفطی
با تشکر فراوان . واقعا عالی بود. بهره بردیم.
😃😃