Discoverرواق / Ravaq
رواق / Ravaq

رواق / Ravaq

Author: Farzin Ranjbar

Subscribed: 530,836Played: 19,726,818
Share

Description

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد.
غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه.
می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا.
دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که.
_
پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها.
هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _
من فرزین رنجبر هستم.
122 Episodes
Reverse
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداختبه قصد جان من زار ناتوان انداختنبود نقش دو عالم که رنگ الفت بودزمانه طرح محبت نه اين زمان انداختشراب خورده و خوی کرده کی شدی به چمنکه آب روی تو آتش در ارغوان انداختبه يک کرشمه که نرگس به خودفروشی کردفريب چشم تو صد فتنه در جهان انداختبنفشه طره مفتول خود گره مي زدصبا حکايت زلف تو در ميان انداختز شرم آن که به روی تو نسبتش کردندسمن به دست صبا خاک در دهان انداختبه بزمگاه چمن دوش مست بگذشتمچو از دهان توام غنچه در گمان انداختمن از ورع می و مطرب نديدمی زين پيشهوای مغبچگانم در اين و آن انداختکنون به آب می لعل خرقه می‌شويمنصيبه ازل از خود نمی‌توان انداختمگر گشايش حافظ در اين خرابي بودکه بخشش ازلش در می مغان انداختجهان به کام من اکنون شود که دور زمانمرا به بندگی خواجه جهان انداختSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت خوابم بشد از ديده در اين فکر جگرسوز کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت درويش نمي پرسي و ترسم که نباشد انديشه آمرزش و پروای ثوابت راه دل عشاق زد آن چشم خماري پيداست از اين شيوه که مست است شرابت تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت تا باز چه انديشه کند راي صوابتهر ناله و فرياد که کردم نشنيدي پيداست نگارا که بلند است جنابت تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل باري به غلط صرف شد ايام شبابتدور است سر آب در اين باديه هش دار تا غول بيابان نفريبد به سرابت اي قصر دل افروز که عشرتگه انسي يا رب مکناد آفت ايام خرابت حافظ نه غلاميست که از خواجه گريزد صلحي کن و بازآ که خرابم ز عتابتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
گفتم اي سلطان خوبان رحم کن بر اين غريب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکين غريب گفتمش مگذر زماني گفت معذورم بدار خانه پروردي چه تاب آرد غم چندين غريب خفته بر سنجاب شاهي نازنيني را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالين غريب اي که در زنجير زلفت جاي چندين آشناست خوش فتاد آن خال مشکين بر رخ رنگين غريب مي نمايد عکس مي در رنگ روي مه‌وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب بس غريب افتاده است آن مور خط گرد رخت گر چه نبود در نگارستان خط مشکين غريب گفتم اي شام غريبان طره شبرنگ تو در سحرگاهان حذر کن چون بنالد اين غريب گفت حافظ آشنايان در مقام حيرتند دور نبود گر نشيند خسته و مسکين غريب Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
مي دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح يا اصحاب مي چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام يا احباب مي وزد از چمن نسيم بهشت هان بنوشيد دم به دم مي ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشين درياب در ميخانه بسته اند دگر افتتح يا مفتح الابواب اين چنين موسمي عجب باشد که ببندند ميکده به شتابلب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سينه هاي کباب بر رخ ساقي پري پيکر همچو حافظ بنوش باده ناب Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
اي فروغ ماه حسن از روي رخشان شماآب روي خوبي از چاه زنخدان شماعزم ديدار تو دارد جان بر لب آمدهبازگردد يا برآيد چيست فرمان شماکس به دور نرگست طرفي نبست از عافيتبه که نفروشند مستوري به مستان شمابخت خواب آلود ما بيدار خواهد شد مگرزان که زد بر ديده آبي روي رخشان شمابا صبا همراه بفرست از رخت گلدسته ايبو که بويي بشنويم از خاک بستان شماعمرتان باد و مراد اي ساقيان بزم جمگر چه جام ما نشد پرمي به دوران شمادل خرابي مي کند دلدار را آگه کنيدزينهار اي دوستان جان من و جان شماکي دهد دست اين غرض يا رب که همدستان شوندخاطر مجموع ما زلف پريشان شمادور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذريکاندر اين ره کشته بسيارند قربان شمااي صبا با ساکنان شهر يزد از ما بگوکاي سر حق ناشناسان گوي چوگان شماگر چه دوريم از بساط قرب همت دور نيستبنده شاه شماييم و ثناخوان شمااي شهنشاه بلنداختر خدا را همتيتا ببوسم همچو اختر خاک ايوان شمامي کند حافظ دعايي بشنو آميني بگوروزي ما باد لعل شکرافشان شما Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
ساقي به نور باده برافروز جام ما مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما ما در پياله عکس رخ يار ديده ايم اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم دوام ما چندان بود کرشمه و ناز سهي قدان کايد به جلوه سرو صنوبرخرام ما اي باد اگر به گلشن احباب بگذري زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما گو نام ما ز ياد به عمدا چه مي بري خود آيد آن که ياد نياري ز نام ما مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپرده اند به مستي زمام ما ترسم که صرفه اي نبرد روز بازخواست نان حلال شيخ ز آب حرام ما حافظ ز ديده دانه اشکي همي فشان باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما درياي اخضر فلک و کشتي هلال هستند غرق نعمت حاجي قوام ما Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
دوش از مسجد سوي ميخانه می‌شد پير ماچيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ماما مريدان روي سوي قبله چون آريم چونروي سوي خانه خمار دارد پير مادر خرابات طريقت ما به هم منزل شويمکاين چنين رفته ست در عهد ازل تقدير ماعقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش استعاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ماروي خوبت آيتي از لطف بر ما کشف کردزان زمان جز لطف و خوبي نيست در تفسير مابا دل سنگينت آيا هيچ درگيرد شبيآه آتشناک و سوز سينه شبگير ماتير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموشرحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
رونق عهد شباب است دگر بستان را مي رسد مژده گل بلبل خوش الحان را اي صبا گر به جوانان چمن بازرسي خدمت ما برسان سرو و گل و ريحان را گر چنين جلوه کند مغبچه باده فروش خاکروب در ميخانه کنم مژگان را اي که بر مه کشي از عنبر سارا چوگان مضطرب حال مگردان من سرگردان را ترسم اين قوم که بر دردکشان مي خندند در سر کار خرابات کنند ايمان را يار مردان خدا باش که در کشتي نوح هست خاکي که به آبي نخرد طوفان را برو از خانه گردون به در و نان مطلب کان سيه کاسه در آخر بکشد مهمان را هر که را خوابگه آخر مشتي خاک است گو چه حاجت که به افلاک کشي ايوان را ماه کنعاني من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کني زندان را حافظا مي خور و رندي کن و خوش باش ولي دام تزوير مکن چون دگران قرآن را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
ساقيا برخيز و درده جام را خاک بر سر کن غم ايام را ساغر مي بر کفم نه تا ز بر برکشم اين دلق ازرق فام را گر چه بدناميست نزد عاقلان ما نمي خواهيم ننگ و نام را باده درده چند از اين باد غرور خاک بر سر نفس نافرجام را دود آه سينه نالان من سوخت اين افسردگان خام را محرم راز دل شيداي خود کس نمي بينم ز خاص و عام را با دلارامي مرا خاطر خوش است کز دلم يک باره برد آرام را ننگرد ديگر به سرو اندر چمن هر که ديد آن سرو سيم اندام را صبر کن حافظ به سختي روز و شب عاقبت روزي بيابي کام را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
صوفي بيا که آينه صافيست جام راتا بنگري صفاي مي لعل فام راراز درون پرده ز رندان مست پرسکاين حال نيست زاهد عالي مقام راعنقا شکار کس نشود دام بازچينکان جا هميشه باد به دست است دام رادر بزم دور يک دو قدح درکش و برويعني طمع مدار وصال دوام رااي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيشپيرانه سر مکن هنري ننگ و نام رادر عيش نقد کوش که چون آبخور نماندآدم بهشت روضه دارالسلام راما را بر آستان تو بس حق خدمت استاي خواجه بازبين به ترحم غلام راحافظ مريد جام مي است اي صبا برووز بنده بندگي برسان شيخ جام را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
به ملازمان سلطان که رساند اين دعا را که به شکر پادشاهي ز نظر مران گدا را ز رقيب ديوسيرت به خداي خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددي دهد خدا را مژه سياهت ار کرد به خون ما اشارت ز فريب او بينديش و غلط مکن نگارا دل عالمي بسوزي چو عذار برفروزي تو از اين چه سود داري که نمي کني مدارا همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي به پيام آشنايان بنوازد آشنا را چه قيامت است جانا که به عاشقان نمودي دل و جان فداي رويت بنما عذار ما را به خدا که جرعه اي ده تو به حافظ سحرخيز که دعاي صبحگاهي اثري کند شما را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
صفحه‌ی یوتوب آقای اسدیدل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتي شکستگانيم اي باد شرطه برخيز باشد که بازبينيم ديدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا اي صاحب کرامت شکرانه سلامت روزي تفقدي کن درويش بي نوا را آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند گر تو نمي پسندي تغيير کن قضا را آن تلخ وش که صوفي ام الخبائثش خواند اشهي لنا و احلي من قبله العذارا هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد دلبر که در کف او موم است سنگ خارا آيينه سکندر جام مي است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند ساقي بده بشارت رندان پارسا را حافظ به خود نپوشيد اين خرقه مي آلود اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بيابان تو داده اي ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تفقدي نکند طوطي شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد اي گل که پرسشي نکني عندليب شيدا را به خلق و لطف توان کرد صيد اهل نظر به بند و دام نگيرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنايي نيست سهي قدان سيه چشم ماه سيما را چو با حبيب نشيني و باده پيمايي به ياد دار محبان بادپيما را جز اين قدر نتوان گفت در جمال تو عيب که وضع مهر و وفا نيست روي زيبا را در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسيحا را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقي مي باقي که در جنت نخواهي يافت کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاين لوليان شوخ شيرين کار شهرآشوب چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان يغما را ز عشق ناتمام ما جمال يار مستغني است به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روي زيبا را من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم جواب تلخ مي زيبد لب لعل شکرخا را نصيحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پير دانا را حديث از مطرب و مي گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثريا را Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببين تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دير مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندي صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روي دوست دل دشمنان چه دريابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بينش ما خاک آستان شماست کجا رويم بفرما از اين جناب کجا مبين به سيب زنخدان که چاه در راه است کجا همي روي اي دل بدين شتاب کجا بشد که ياد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار اي دوست قرار چيست صبوري کدام و خواب کجاSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
الا يا ايها الساقي ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل ها به بوي نافه اي کاخر صبا زان طره بگشايد ز تاب جعد مشکينش چه خون افتاد در دل ها مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم جرس فرياد مي دارد که بربنديد محمل ها به مي سجاده رنگين کن گرت پير مغان گويد که سالک بي خبر نبود ز راه و رسم منزل ها شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها همه کارم ز خود کامي به بدنامي کشيد آخر نهان کي ماند آن رازي کز او سازند محفل ها حضوري گر همي خواهي از او غايب مشو حافظ متي ما تلق من تهوي دع الدنيا و اهملهاSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
صدای سخن عشق ۰۰۰

صدای سخن عشق ۰۰۰

2024-03-2627:151,121

همتم بدرقه‌ی راه کن ای طایر قدسکه دراز است ره مقصد و من نوسفرمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
در این اپیزود از معنای شخصی منفک از معنای کیهانی می‌شنوید و با چهارمین سازوکار روان‌نژندانه میشیمیک پرونده‌ی بالینی رو مرور میکنیم و آماده میشیم برای عطف بحثحمایت_از_رواقSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
در این اپیزود روان‌نژندی‌های سائق پوچی رو مرور میکنیم و با نظرات دکتر فرانکل و سالواتوره مادی آشنا میشیم و نهایتا گریز دیگری به زندگی مردمان قدیم می‌زنیم سبکی خیال‌شون رو رمزگشایی میکنیملینک_موسیقی_پایانیحمایت_از_رواقحمایت_از_رواق_از_خارج_کشورSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
در این اپیزود به سازوکارهای تاریخی غلبه بر اضطراب سائق چهارم می‌پردازیماز دیدگاه ادیان ابراهیمی و زمینی درباره‌ی معنا، هدف و ارزش در جهان می‌شنویم و با یک موسیقی خوب اپیزود رو تموم میکنیمحمایت_از_رواقحمایت_از_رواق_از_خارج_کشورSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
loading
Comments (39765)

Maryam Zarandi

مرسی از آقای رنجبر عزیز ✨ برقرار باشید

Apr 19th
Reply

ID22428266

مثال دانشمند علمی و شاعر هم یک کم سست بود ولی مفهوم رو رسوند

Apr 19th
Reply

ID22428266

این پادکست شده منبع الهام برای من، راه میرم باهاش شور و شوق دارم از اینکه کلی چیزهای جالب یاد میگیرم. خیلی زیاد ممنون از ایجاد این محتوی زیبا 🙏🏻

Apr 19th
Reply

Zahra

چند روزی سفر بودمو از این عیش شبانه دور. خداروشکر خودمو رسوندم 😍 ممنون فرزان جان از ته دل❤️

Apr 19th
Reply

Maryam

مرسی ازت فرزین عزیز👏🏻

Apr 19th
Reply

fatemeh hpk

فرزان جان مرسی که دل ب دلمون میدی.. از مهمونت برامون گفتی.. ❤️ هی این صمیمیته بین ما و تو پررنگ تر میشه... درضمن امروز داشتم به این فکر میکردم رفاقت باهات از اون رفاقتاییه که برامون «آورده» داره قدر حضورتو میدونیم💭🌱

Apr 19th
Reply

leila rafiei

دلسوزی احساس اصیلی نیست و شعر مولانا ... سپاس چه خوب گفتی🪴🌱💫

Apr 19th
Reply

Hasty Lotfi

try psychedelics bro

Apr 19th
Reply

Sheida M

«فرزانه با خالی کردن ذهن مردم آنها را رهبری می‌کند و با تضعیف جاه‌طلبی‌ها و تحکیم اراده‌شان درون آنها را غنی می‌سازد». شما هم مثل من عصبانی شدید از شنیدن این جمله و یاد «اون فرزانه» افتادید؟ بعد از شنیدن این قسمت و این حجم از حکمت ترجمه شده‌ی شرق دور نتونستم آروم باشم. واقعا به خودم پیچیدم... و بعدش با مطالعه‌ی آخرین ریسرچ‌های روانشناسی غرب دور دوباره آرامشم رو پیدا کردم. نه آقای فرزان، تو معتقد به حقیقت نیستی. انسان به جاه‌طلبی هم نیاز داره.

Apr 19th
Reply

مـهـ‌شیـد

امشب* باید می‌شنیدم این حرف رو ، بعد از ۴ شب .

Apr 19th
Reply

homa nozad

❤️

Apr 19th
Reply

Sepideh

آخه بحث اینجاست که اینی که هستمو من الان راضی نیستم و میخوام خیلی چیزارو تغییر بدم تو خودم. برای همین چطور میتونم اون آدمایی که اتفاقا باعثش شدند رو بتونم بپذیرم و یا ببخشم؟ خیلی سخت شد درک این قسمتی که گفتید.

Apr 19th
Reply (1)

Parisa Shadkam

چقدر این نفس عمیق ابتدای هر قسمت رو دوست دارم😌🌱

Apr 19th
Reply

فاطمه

آقای فرزان من خیلی چیزا از شما یادگرفتم نمیخوام بی احترامی کنم شما مثل یه استاد و معلمید برای من ولی اگه جسارت نباشه عذر میخوام احساس میکنم یکم شو آف می‌کنید دیگه امیدوارم حلال کنید بابت حرفی که زدم اگه قضاوت نابه جاست ببخشید

Apr 19th
Reply (1)

مریم امینی

خخخ من چرا پس از اول هر چیزی دارن میگن میفهمم😂😂😂 احساس میکنم غیر عادیه.اخه من ترس شدیدی از مرگ داشتم حتی با گوش دادن این پادکست ها تو فکر فرو میرم و اروم میشم

Apr 19th
Reply

Mina Tayyebi

سلام وقت بخیر، من نسخه پرمیوم اسپین آف اول رو میخوام، روی لینک میزنم فقط برای خارج از کشور لینک خرید میاد، من چطور میتونم تهیه کنم؟

Apr 19th
Reply

Ftme Sdlo

باید بگم من این پادکست و همیطور که هست دوست دارممم همانگونه که هستتتت💕💕💕

Apr 19th
Reply

ANA

چقدر این خودمونی بودن و تعریف های شیرین از روزمرگی هاتو دوست دارم حس میکنم هرشب با رفیقم میخوایم شراب ارغوانی بنوشیم و بگیم و بخندیم و حافظ بخونیم خیلی لذت میبرم خیلی🙏🏻🩵

Apr 19th
Reply

Mary Ha

آقای رنجبر اشعاری که در مورد شاخه نبات و نسرین هست واقعا در مورد همسرش هست؟

Apr 19th
Reply

Ftme Sdlo

لذت بردم

Apr 19th
Reply
Download from Google Play
Download from App Store