Discoverزهینه [زندگی بهینه]
زهینه [زندگی بهینه]
Author: Dr. Mosi
Subscribed: 187,171Played: 12,704,783Subscribe
Share
Description
شنیدنیهایی برای داشتن یک زندگی بهینه
موضوعات مختلف در فصلهای زیر قرار دارند:
۱- موضوعات عمومی
۲- موضوعات مرتبط با خیانت
۳- دوقطبی (بایپولار یا افسردگی همراه با شیدایی و سرخوشی، منیک دپرشن)
۴- وسواس/OCD
۵- اسکیزوفرنی (روانگسیختگی)
۶- اضطراب و استرس و اختلالات مرتبط
۷- اختلال شخصیت مرزی (بردرلاین)
۸- ازدواج
۹- افسردگی
۱۰- درونپویی (مدیتیشن، مراقبه) و هیپنوتیزم
۱۱- طلاق
۱۲- خشم و عصبانیت
۱۳- زایمان، تربیت فرزند و ارتباط با والدین، بارداری، فرزندخواندگی
۱۴- خوشبختی و موفقیت
۱۵- اعتماد بهنفس و عزت نفس (حرمت نفس)
۱۶- خواب و رؤیا
۱۷- روابط عاطفی (relationships)
۱۸- مفهوم شخصیت (کاراکتر)، کهنالگوها (آرکیتایپها) - تیپهای شخصیتی و اختلالات شخصیت
۱۹- وابستگی و مهرطلبی
۲۰- کتاب
۲۱- یادداشتهای یک روانپزشک
۲۲- مهاجرت
۲۳- سخنرانیهای دکتر سرگلزایی
۲۴- عدم تمرکز، ADD و ADHD
۲۵- اعتیاد، سوءمصرف مواد و الکل
۲۶- مسائل جنسی، همجنسگرایی، LGBTQ و ...
۲۷- شک، پارانویا، بدگمانی، عدماعتماد
۲۸- شغل، کار، تحصیل، انتخاب رشته
۲۹- موسیقی، شعر، دکلمه
۳۰- کمالپرستی/perfectionism
۳۱- آسیبهای کودکی، کودکآزاری
۳۲- خودکشی؛ گمی و گیجی، بلبشو و نابهسامانی
۳۳- تنبلی، کاهلی، اهمالکاری، بهتعویق انداختن کارها
۳۴- درخودماندگی (اوتیسم)
۳۵- عشق
۳۶- مهارتهای زندگی
۳۷- علم و شبهعلم؛ خطاهای شناختی؛ فریب ذهن
۳۸- کارگاههای آموزشی (ورکشاپ)
۳۹- رمان و داستان مرتبط
۴۰- کتاب غیرداستانی
۴۱- مفاهیم روانشناسی
۴۲- کتابهای روانشناسی
۴۳- خاطرات علم و جامعهسالم
۴۴- کارگاههای دکتر محمدرضا سرگلزایی
۴۵- کارگاههای دکتر آذرخش مکری
۴۶- مطالب گوناگون
دکتر آذرخش مکری
دکتر محمدرضا سرگلزایی
دکتر فرهنگ هلاکویی
دکتر حمیدرضا هاشمی مقدم
دکتر مهدیه کسایی زاده
دکتر ابراهیم میثاق
دکتر مجد
دکتر محمود معظمی
دکتر علی باباییزاد
شخصیت سالم
اختلالات شخصیت
کتابهای مربوط به روانشناسی و توسعه فردی از منظر روانشناسی
افسردگی و شیدایی
خشم و عصبانیت
مکالمات سی دی های دکتر هلاکویی
روانشناسی عزت نفس (حرمت نفس)
برای همکاری با ایمیل زیر در ارتباط باشید:
mjsurfp@gmail.com
📚 کتاب (غیرداستانی)
📖 کتاب (رمان/داستان)
📘 کتاب (خلاصه)
📒 کتاب (موفقیت و خودسازی)
🗣 سخنرانی
👥 مکالمه
🎶 موسیقی/آهنگ
👨🏫 کارگاه آمورشی
📜 شعر، دکلمه
#مسائل خانوادگی #فرهنگی #اجتماعی #تحصیلات #اقتصادی #مذهبی #زناشویی #نوزادان #کودکان #نوجوانان #جوانان #میانسلان #کهنسالان #رابطه جنس مخالف آگاهی مورد خود دیگران #روابط جنسی #ازدواج طلاق# #خانواده #مهاجرت #انواع مشکلات #همسر #مکالمات #روانشناسی #جامعه روانی #Holakouee #RazhavaNiazha #RadioHamrah
موضوعات مختلف در فصلهای زیر قرار دارند:
۱- موضوعات عمومی
۲- موضوعات مرتبط با خیانت
۳- دوقطبی (بایپولار یا افسردگی همراه با شیدایی و سرخوشی، منیک دپرشن)
۴- وسواس/OCD
۵- اسکیزوفرنی (روانگسیختگی)
۶- اضطراب و استرس و اختلالات مرتبط
۷- اختلال شخصیت مرزی (بردرلاین)
۸- ازدواج
۹- افسردگی
۱۰- درونپویی (مدیتیشن، مراقبه) و هیپنوتیزم
۱۱- طلاق
۱۲- خشم و عصبانیت
۱۳- زایمان، تربیت فرزند و ارتباط با والدین، بارداری، فرزندخواندگی
۱۴- خوشبختی و موفقیت
۱۵- اعتماد بهنفس و عزت نفس (حرمت نفس)
۱۶- خواب و رؤیا
۱۷- روابط عاطفی (relationships)
۱۸- مفهوم شخصیت (کاراکتر)، کهنالگوها (آرکیتایپها) - تیپهای شخصیتی و اختلالات شخصیت
۱۹- وابستگی و مهرطلبی
۲۰- کتاب
۲۱- یادداشتهای یک روانپزشک
۲۲- مهاجرت
۲۳- سخنرانیهای دکتر سرگلزایی
۲۴- عدم تمرکز، ADD و ADHD
۲۵- اعتیاد، سوءمصرف مواد و الکل
۲۶- مسائل جنسی، همجنسگرایی، LGBTQ و ...
۲۷- شک، پارانویا، بدگمانی، عدماعتماد
۲۸- شغل، کار، تحصیل، انتخاب رشته
۲۹- موسیقی، شعر، دکلمه
۳۰- کمالپرستی/perfectionism
۳۱- آسیبهای کودکی، کودکآزاری
۳۲- خودکشی؛ گمی و گیجی، بلبشو و نابهسامانی
۳۳- تنبلی، کاهلی، اهمالکاری، بهتعویق انداختن کارها
۳۴- درخودماندگی (اوتیسم)
۳۵- عشق
۳۶- مهارتهای زندگی
۳۷- علم و شبهعلم؛ خطاهای شناختی؛ فریب ذهن
۳۸- کارگاههای آموزشی (ورکشاپ)
۳۹- رمان و داستان مرتبط
۴۰- کتاب غیرداستانی
۴۱- مفاهیم روانشناسی
۴۲- کتابهای روانشناسی
۴۳- خاطرات علم و جامعهسالم
۴۴- کارگاههای دکتر محمدرضا سرگلزایی
۴۵- کارگاههای دکتر آذرخش مکری
۴۶- مطالب گوناگون
دکتر آذرخش مکری
دکتر محمدرضا سرگلزایی
دکتر فرهنگ هلاکویی
دکتر حمیدرضا هاشمی مقدم
دکتر مهدیه کسایی زاده
دکتر ابراهیم میثاق
دکتر مجد
دکتر محمود معظمی
دکتر علی باباییزاد
شخصیت سالم
اختلالات شخصیت
کتابهای مربوط به روانشناسی و توسعه فردی از منظر روانشناسی
افسردگی و شیدایی
خشم و عصبانیت
مکالمات سی دی های دکتر هلاکویی
روانشناسی عزت نفس (حرمت نفس)
برای همکاری با ایمیل زیر در ارتباط باشید:
mjsurfp@gmail.com
📚 کتاب (غیرداستانی)
📖 کتاب (رمان/داستان)
📘 کتاب (خلاصه)
📒 کتاب (موفقیت و خودسازی)
🗣 سخنرانی
👥 مکالمه
🎶 موسیقی/آهنگ
👨🏫 کارگاه آمورشی
📜 شعر، دکلمه
#مسائل خانوادگی #فرهنگی #اجتماعی #تحصیلات #اقتصادی #مذهبی #زناشویی #نوزادان #کودکان #نوجوانان #جوانان #میانسلان #کهنسالان #رابطه جنس مخالف آگاهی مورد خود دیگران #روابط جنسی #ازدواج طلاق# #خانواده #مهاجرت #انواع مشکلات #همسر #مکالمات #روانشناسی #جامعه روانی #Holakouee #RazhavaNiazha #RadioHamrah
1155 Episodes
Reverse
کتاب «مأموریت برای وطنم» یکی از چهار اثر محمدرضا شاه پهلوی است که در ۱۳۴۰ نوشته شده و ۳۴۰ صفحه دارد. کتاب را از حیث محتوا میتوان به سه بخش کلی تقسیم نمود: بخش مربوط به دوران کودکی و احوالات شخصی، بخش مربوط به فرهنگ و تاریخ ایرانی و بخش سوم که به مسائل سیاسی میپردازد.«من در اظهار ایمان و اعتقاد قلبی خویش به مبادی دین خجلت نمیبرم ولی نباید تصور کرد که میخواهم از این رهگذر خدای نخواسته مدعی شوم که فرستاده یا وسیله اجرای اوامر خداوند هستم و میل دارم این نکته را بطور صریح و آشکار بگویم که برای خود چنین سمتی را قائل نیستم.»«از اوان کودکی دانستهام که دست تقدیر مرا به سرپرستی یک کشور باستانی و دارای تمدن که مورد ستایش من است خواهد گماشت و باید در بهبود وضع مردم کشور و مخصوصاً طبقه معمولی کوشش کنم. احساس میکنم که ایمان واقعی من به خداوند مرا در انجام این منظور مقدس کمک خواهد نمود و آنقدر خودبین نیستم که تصور کنم هر پیشرفتی که در این راه نصیب من گردد جز بیاری خداوند یگانه میسر تواند بود.»محمدرضاشاه پهلوی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند و ایران را صادرکننده فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و از برپایی نخستین امپراطوری در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش مباهات میکند. او در این کتاب با نقل مطالبی، خود و رژیمش را مذهبی معرفی مینماید و خود را نظر کرده خدا و امامان شیعه دانسته و برای خویش رسالت الهی قائل میشود. شاه در این کتاب نوعی از گفتمان همذات پنداری میان ایران و غرب را ارائه کردهاست...محمدرضاشاه پهلوی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند و ایران را صادرکننده فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و از برپایی نخستین امپراطوری در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش مباهات می کند.او در این کتاب با نقل مطالبی، خود و رژیمش را مذهبی معرفی مینماید و خود را نظر کرده خدا و امامان شیعه دانسته و برای خویش رسالت الهی قائل میشود. شاه در این کتاب نوعی از گفتمان همذات پنداری میان ایران و غرب را ارائه کردهاست...در درازای جنگ جهانی دوم که دو کشور استعماری شوروی و انگلستان، کشور ایران را با وجود این که اعلام بی طرفی کرده بود را اشغال کردند. استالین خواستار برکناری رضا شاه بزرگ و برانداختن شاهنشاهی در ایران شد. سرانجام در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ ناچار به کنارهگیری از شاهنشاهی ایران شد. ولیعهد نو جوان ایران در بیست و یک سالگی در بحرانیترین روزهای کشور ایران جانشین پدر شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، استقلال کشور ایران بر جای ماند، ولی گفتگوها درباره نفت که مصدق قاجار عامل انگلیس، با « موازنه منفی » به راه انداخت فضای سیاسی را پر کرد. ورشکستگی سیاسی و اقتصادی دستاورد نخست وزیری مصدق و کودتای مصدق در روز ۲۵ امرداد ماه ۱۳۳۲ با جزییات و خیانتهای مصدق به کشور ایران در این کتاب آمده است.شاهنشاه داستان بر تخت شاهنشاهی نشستن خود و آنچه را که گذشت که خود داستانی بسیار شگفت انگیز و جالب است به قلم میکشند. شاهنشاه از به همسری برگزیدن خواهر فاروق فوزیه، و سپس ثریا اسفندیاری میگویند، دو ازدواج که به جدایی انجامید و رنج بسیار به همراه داشت. شاهنشاه ایران از به همسری برگزیدن شهبانو فرح مینویسند که سرانجام شادی و خوشبختی خانوادگی خود را یافتند، خوشبختی که با زاده شدن ولیعهد سیروس رضا پهلوی به اوج خود رسید. این نوشتار پر از احساس و مهر به گیرایی این کتاب میافزاید.در این کتاب شاهنشاه به ویژه به آینده ایران میپردازند و از دشواریهای ایران، کشوری در حال توسعه با پتانسیل بسیار میگویند و فرتوری از دستاوردهای اقتصادی و رفرم اجتماعی در ایران را به نوشتار میکشند. اعلیحضرت همایونی دیدگاههای خود را بی پرده درباره دموکراسی در گستره خاورمیانه بیان میدارند و بدین باور هستند که سرزمین ایران در آینده به یک آمیختهای از فرهنگهای بزرگ شرق و غرب دست خواهد یافت.... از لحاظ هوش و سرعت انتقال، مردم ایران چنانکه ذکر خواهدشد شهرتی به سزا دارند و با توسعه و تعمیم تعلیمات اجباری در سراسر کشور به نظر من میتوان امیدوار بود که در آینده نیز ایرانیان در علم و هنر و کشاورزی و صنعت و بازرگانی سهم مؤثر و ذیقیمتی خواهند داشت. از لحاظ معادن، ایران دارای منابع گرانبهاست. البته از حیث نفت ما یکی از تولیدکنندگان بزرگ جهان محسوب میشویم و از این لحاظ شهرت یافتهایم.در خاورمیانه صنعت نفت از ایران آغاز گردیده و طبق بررسیها و تحقیقات علمی اخیر، کشور من مانند کشتی بزرگی است که روی دریای نفت قرار گرفته باشد. آنچه برای دیگران نسبتاً مجهول مانده، این است که ما دارای معادن گرانبها و ذیقیمت دیگر مخصوصاً ذغال سنگ، آهن، مس، منگنز، کروم، احجار کریمه و بسیاری از املاح شیمیایی مانند بورات و سولفات و نمک طبرزد هستیم که به مقادیر زیاد قابل صدور وجود دارد و هنوز استخراج و بهرهبرداری از آنها در مراحل مقدماتی است.خاک ایران تقریباً در تمام نقاط، جز در ناحیه کویرِ بزرگِ نمک که مانند کشور استرالیا قسمتی بزرگ از فلات مرکزی ایران را فراگرفته، حاصلخیز است. هر جا آب به زمین قابل زراعت برسد انواع مختلف محصول مانند گندم و جو و ذرت و برنج و پنبه و سیبزمینی و ماش و یونجه و چغندرقند و نیشکر و تنباکو و چای زراعت میشود و سبزیهای خوردنی مانند کلم و شلغم و پیاز و بادنجان و خیار و غیره به عمل میآید. ...... راهآهن سرتاسری ایران که پدرم در سال ۱۳۰۵ آغاز و در سال ۱۳۱۷ به پایان رسانیده، شاید جالبترین راهآهن طویلی باشد که به این سرعت ساخته شدهاست. از نظر هنر مهندسی، راهآهن سرتاسری ایران از راهآهن معروف سویس نیز مهمتر است، زیرا این راه از روی ۴۱۰۰ پل و از میان ۲۲۴ تونل که مجموعاً ۵۴ میل طول دارد، میگذرد. یکی از تونلهای این خط دو میل طول دارد و بعضی از آنها که در بدنه کوهسار چند پیچ میخورد و پیچ و خمهای آن بر فراز یکدیگر قرار گرفته، از درون صخرههای سخت عبور میکنند.هزینه خط اصلی که ۹۰۰ میل طول آن است (امروز خطوط دیگری بدان افزوده شده و به نقاط دیگر کشور امتداد یافتهاست) به وسیله عوائدی که از قند و شکر و چای دریافت میشد، تأمین گردید. این مالیات بیشتر بر طبقه دهقان و کشاورز که قسمت عمده درآمد نقدی خود را به مصرف قند و چای میرساندند تحمیل میشد، ولی پدرم نسبت به قرضه خارجی بدگمان بود و صدماتی که اسلاف او از وام خارجی کشیدهبودند، از خاطرش نمیرفت.با این وصف هر چند از قرضه خارجی تحاشی داشت ولی از روی کمال بیطرفی مهندسین خارجی را از چندین کشور و ملیت مختلف برای تسریع در امر ساختمان راهآهن استخدام نمود. پدرم راههای شوسه مهمی نیز در کشور احداث و بنادر مهم بحر خزر و خلیج فارس را ایجادنمود و اولین خط هوایی بین ایران و سایر کشورها و خط هوایی داخلی را تأسیس کرد و در سال ۱۳۰۹ وسایلی را که شرکت انگلیسی هند و اروپ در ایران تحت اداره خود داشت، از حیطه اختیار آن شرکت خارج ساخت.برای تأمین استقلال مالی و پولی ایران حق انتشار اسکناس را ملی کرده و بانک ملی ایران را که به وسیله مأمورین لایق ایرانی اداره میشود، تأسیس نمود و دستور داد برای کارمندان این بانک باشگاه و سفرهخانه و استخر شنا و وسایل ورزش و بیمارستان و چاپخانه بسیار مجهزی بسازند......چند روز پس از ازدواج ما رزمآرا نخستوزیر به قتل رسید و اندکی بعد مصدق بر سر کار آمد و رویه او حکومت در ایران را به خطر انداخت. چنانکه ذکر شد بالاخره به جای سفرماه عسل اوضاع طوری پیش آمد که من وهمسرم از ایران خارج شده و به بغداد و روم مسافرت کردیم.-------------------------------------مأموریت برای وطنم، نام کتابی به قلم محمدرضا پهلوی است. وی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند، ایران را به عنوان کشوری غنی از فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و به برپایی نخستین پادشاهی ایران زمین در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش بزرگ افتخار میکند. محمدرضا شاه همچنین در این کتاب از گفتمان و همذات پنداری میان ایرانیان و کشورها و مردم جهان از آسیای شرقی تا آمریکای شمالی را خصوصاً در باب جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و جشن هنر شیراز ارائه کردهاست.Mission for My Country His Imperial Majesty Mohammed Reza Shah Pahlavi Shahanshah of IranIn this book the Shah's mind inclines especially to the future. Frankly discussing Persia's problems as a dynamically-developing country. He paints a revealing picture of achievements in economic and social reform. His Majesty gives his candid views on the prospects for democracy in his strategic Middle Eastern realm, and explains his faith that Persia will achive a new blending of the great cultures of East and West.
کتاب «مأموریت برای وطنم» یکی از چهار اثر محمدرضا شاه پهلوی است که در ۱۳۴۰ نوشته شده و ۳۴۰ صفحه دارد. کتاب را از حیث محتوا میتوان به سه بخش کلی تقسیم نمود: بخش مربوط به دوران کودکی و احوالات شخصی، بخش مربوط به فرهنگ و تاریخ ایرانی و بخش سوم که به مسائل سیاسی میپردازد.«من در اظهار ایمان و اعتقاد قلبی خویش به مبادی دین خجلت نمیبرم ولی نباید تصور کرد که میخواهم از این رهگذر خدای نخواسته مدعی شوم که فرستاده یا وسیله اجرای اوامر خداوند هستم و میل دارم این نکته را بطور صریح و آشکار بگویم که برای خود چنین سمتی را قائل نیستم.»«از اوان کودکی دانستهام که دست تقدیر مرا به سرپرستی یک کشور باستانی و دارای تمدن که مورد ستایش من است خواهد گماشت و باید در بهبود وضع مردم کشور و مخصوصاً طبقه معمولی کوشش کنم. احساس میکنم که ایمان واقعی من به خداوند مرا در انجام این منظور مقدس کمک خواهد نمود و آنقدر خودبین نیستم که تصور کنم هر پیشرفتی که در این راه نصیب من گردد جز بیاری خداوند یگانه میسر تواند بود.»محمدرضاشاه پهلوی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند و ایران را صادرکننده فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و از برپایی نخستین امپراطوری در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش مباهات میکند. او در این کتاب با نقل مطالبی، خود و رژیمش را مذهبی معرفی مینماید و خود را نظر کرده خدا و امامان شیعه دانسته و برای خویش رسالت الهی قائل میشود. شاه در این کتاب نوعی از گفتمان همذات پنداری میان ایران و غرب را ارائه کردهاست...محمدرضاشاه پهلوی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند و ایران را صادرکننده فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و از برپایی نخستین امپراطوری در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش مباهات می کند.او در این کتاب با نقل مطالبی، خود و رژیمش را مذهبی معرفی مینماید و خود را نظر کرده خدا و امامان شیعه دانسته و برای خویش رسالت الهی قائل میشود. شاه در این کتاب نوعی از گفتمان همذات پنداری میان ایران و غرب را ارائه کردهاست...در درازای جنگ جهانی دوم که دو کشور استعماری شوروی و انگلستان، کشور ایران را با وجود این که اعلام بی طرفی کرده بود را اشغال کردند. استالین خواستار برکناری رضا شاه بزرگ و برانداختن شاهنشاهی در ایران شد. سرانجام در روز ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰ رضا شاه بزرگ ناچار به کنارهگیری از شاهنشاهی ایران شد. ولیعهد نو جوان ایران در بیست و یک سالگی در بحرانیترین روزهای کشور ایران جانشین پدر شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، استقلال کشور ایران بر جای ماند، ولی گفتگوها درباره نفت که مصدق قاجار عامل انگلیس، با « موازنه منفی » به راه انداخت فضای سیاسی را پر کرد. ورشکستگی سیاسی و اقتصادی دستاورد نخست وزیری مصدق و کودتای مصدق در روز ۲۵ امرداد ماه ۱۳۳۲ با جزییات و خیانتهای مصدق به کشور ایران در این کتاب آمده است.شاهنشاه داستان بر تخت شاهنشاهی نشستن خود و آنچه را که گذشت که خود داستانی بسیار شگفت انگیز و جالب است به قلم میکشند. شاهنشاه از به همسری برگزیدن خواهر فاروق فوزیه، و سپس ثریا اسفندیاری میگویند، دو ازدواج که به جدایی انجامید و رنج بسیار به همراه داشت. شاهنشاه ایران از به همسری برگزیدن شهبانو فرح مینویسند که سرانجام شادی و خوشبختی خانوادگی خود را یافتند، خوشبختی که با زاده شدن ولیعهد سیروس رضا پهلوی به اوج خود رسید. این نوشتار پر از احساس و مهر به گیرایی این کتاب میافزاید.در این کتاب شاهنشاه به ویژه به آینده ایران میپردازند و از دشواریهای ایران، کشوری در حال توسعه با پتانسیل بسیار میگویند و فرتوری از دستاوردهای اقتصادی و رفرم اجتماعی در ایران را به نوشتار میکشند. اعلیحضرت همایونی دیدگاههای خود را بی پرده درباره دموکراسی در گستره خاورمیانه بیان میدارند و بدین باور هستند که سرزمین ایران در آینده به یک آمیختهای از فرهنگهای بزرگ شرق و غرب دست خواهد یافت.... از لحاظ هوش و سرعت انتقال، مردم ایران چنانکه ذکر خواهدشد شهرتی به سزا دارند و با توسعه و تعمیم تعلیمات اجباری در سراسر کشور به نظر من میتوان امیدوار بود که در آینده نیز ایرانیان در علم و هنر و کشاورزی و صنعت و بازرگانی سهم مؤثر و ذیقیمتی خواهند داشت. از لحاظ معادن، ایران دارای منابع گرانبهاست. البته از حیث نفت ما یکی از تولیدکنندگان بزرگ جهان محسوب میشویم و از این لحاظ شهرت یافتهایم.در خاورمیانه صنعت نفت از ایران آغاز گردیده و طبق بررسیها و تحقیقات علمی اخیر، کشور من مانند کشتی بزرگی است که روی دریای نفت قرار گرفته باشد. آنچه برای دیگران نسبتاً مجهول مانده، این است که ما دارای معادن گرانبها و ذیقیمت دیگر مخصوصاً ذغال سنگ، آهن، مس، منگنز، کروم، احجار کریمه و بسیاری از املاح شیمیایی مانند بورات و سولفات و نمک طبرزد هستیم که به مقادیر زیاد قابل صدور وجود دارد و هنوز استخراج و بهرهبرداری از آنها در مراحل مقدماتی است.خاک ایران تقریباً در تمام نقاط، جز در ناحیه کویرِ بزرگِ نمک که مانند کشور استرالیا قسمتی بزرگ از فلات مرکزی ایران را فراگرفته، حاصلخیز است. هر جا آب به زمین قابل زراعت برسد انواع مختلف محصول مانند گندم و جو و ذرت و برنج و پنبه و سیبزمینی و ماش و یونجه و چغندرقند و نیشکر و تنباکو و چای زراعت میشود و سبزیهای خوردنی مانند کلم و شلغم و پیاز و بادنجان و خیار و غیره به عمل میآید. ...... راهآهن سرتاسری ایران که پدرم در سال ۱۳۰۵ آغاز و در سال ۱۳۱۷ به پایان رسانیده، شاید جالبترین راهآهن طویلی باشد که به این سرعت ساخته شدهاست. از نظر هنر مهندسی، راهآهن سرتاسری ایران از راهآهن معروف سویس نیز مهمتر است، زیرا این راه از روی ۴۱۰۰ پل و از میان ۲۲۴ تونل که مجموعاً ۵۴ میل طول دارد، میگذرد. یکی از تونلهای این خط دو میل طول دارد و بعضی از آنها که در بدنه کوهسار چند پیچ میخورد و پیچ و خمهای آن بر فراز یکدیگر قرار گرفته، از درون صخرههای سخت عبور میکنند.هزینه خط اصلی که ۹۰۰ میل طول آن است (امروز خطوط دیگری بدان افزوده شده و به نقاط دیگر کشور امتداد یافتهاست) به وسیله عوائدی که از قند و شکر و چای دریافت میشد، تأمین گردید. این مالیات بیشتر بر طبقه دهقان و کشاورز که قسمت عمده درآمد نقدی خود را به مصرف قند و چای میرساندند تحمیل میشد، ولی پدرم نسبت به قرضه خارجی بدگمان بود و صدماتی که اسلاف او از وام خارجی کشیدهبودند، از خاطرش نمیرفت.با این وصف هر چند از قرضه خارجی تحاشی داشت ولی از روی کمال بیطرفی مهندسین خارجی را از چندین کشور و ملیت مختلف برای تسریع در امر ساختمان راهآهن استخدام نمود. پدرم راههای شوسه مهمی نیز در کشور احداث و بنادر مهم بحر خزر و خلیج فارس را ایجادنمود و اولین خط هوایی بین ایران و سایر کشورها و خط هوایی داخلی را تأسیس کرد و در سال ۱۳۰۹ وسایلی را که شرکت انگلیسی هند و اروپ در ایران تحت اداره خود داشت، از حیطه اختیار آن شرکت خارج ساخت.برای تأمین استقلال مالی و پولی ایران حق انتشار اسکناس را ملی کرده و بانک ملی ایران را که به وسیله مأمورین لایق ایرانی اداره میشود، تأسیس نمود و دستور داد برای کارمندان این بانک باشگاه و سفرهخانه و استخر شنا و وسایل ورزش و بیمارستان و چاپخانه بسیار مجهزی بسازند......چند روز پس از ازدواج ما رزمآرا نخستوزیر به قتل رسید و اندکی بعد مصدق بر سر کار آمد و رویه او حکومت در ایران را به خطر انداخت. چنانکه ذکر شد بالاخره به جای سفرماه عسل اوضاع طوری پیش آمد که من و همسرم از ایران خارج شده و به بغداد و روم مسافرت کردیم.-------------------------------------مأموریت برای وطنم، نام کتابی به قلم محمدرضا پهلوی است. وی در بخشی از این کتاب به تاریخ کهن ایران افتخار میکند، ایران را به عنوان کشوری غنی از فرهنگ و هنر به جهان بشریت معرفی مینماید و به برپایی نخستین پادشاهی ایران زمین در ۲۵۰۰ سال پیش توسط کوروش بزرگ افتخار میکند. محمدرضا شاه همچنین در این کتاب از گفتمان و همذات پنداری میان ایرانیان و کشورها و مردم جهان از آسیای شرقی تا آمریکای شمالی را خصوصاً در باب جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران و جشن هنر شیراز ارائه کردهاست.Mission for My Country His Imperial Majesty Mohammed Reza Shah Pahlavi Shahanshah of IranIn this book the Shah's mind inclines especially to the future. Frankly discussing Persia's problems as a dynamically-developing country. He paints a revealing picture of achievements in economic and social reform. His Majesty gives his candid views on the prospects for democracy in his strategic Middle Eastern realm, and explains his faith that Persia will achive a new blending of the great cultures of East and West.
00:00:00 مقدمه عادل فردوسیپور بر ترجمه فارسی 00:03:02 مقدمه نویسندهبا کلیک روی زمان هر فصل، بهصورت خودکار به آن فصل هدایت میشوید:00:10:18 فصل ۱: خطای بقاء00:15:36 فصل ۲: توهم بدن شناگر00:20:55 فصل ۳: توهم دستهبندی00:26:13 فصل ۴: تأئید اجتماعی00:31:52 فصل ۵: خطای هزینۀ هدررفته00:36:15 فصل ۶: تقابل00:40:51 فصل ۷: خطای تأئید؛ بخش نخست00:45:47 فصل ۸: خطای تأئید؛ بخش دوم00:50:36 فصل ۹: خطای مرجعیت00:55:09 فصل ۱۰: اثر مقایسهای00:59:47 فصل ۱۱: خطای در دسترس بودن01:04:47 فصل ۱۲: خطای قبلاز اینکه اوضاع بهتر بشه، بدتر میشه01:09:30 فصل ۱۳: خطای داستان (خطای مورخ)01:15:24 فصل ۱۴: خطای بازنگری01:20:07 فصل ۱۵: اثر بیشاعتمادی01:25:40 فصل ۱۶: دانش شوفر01:30:33 فصل ۱۷: توهم کنترل01:35:59 فصل ۱۸: تمایل پاسخ بیشاز حد به پاداشها01:41:07 فصل ۱۹: بازگشت به میانگین01:45:45 فصل ۲۰: خطای نتیجه01:50:27 فصل ۲۱: پارادوکس انتخاب01:55:39 فصل ۲۲: خطای علاقه02:01:00 فصل ۲۳: اثر مالکیت02:06:20 فصل ۲۴: اتفاق تصادفی02:11:36 فصل ۲۵: فاجعه دنبالهروی (گروهاندیشی)02:17:00 فصل ۲۶: نادیدهگرفتن احتمالات02:23:29 فصل ۲۷: خطای کمبود02:28:51 فصل ۲۸: غفلت از نرخ پایه02:33:59 فصل ۲۹: خطای قمارباز02:39:18 فصل ۳۰: مرجع02:43:56 فصل ۳۱: استدلال استقرایی02:48:38 فصل ۳۲: نفرت از زیان02:53:50 فصل ۳۳: کمکاری اجتماعی02:48:45 فصل ۳۴: رشد تصاعدی03:04:03 فصل ۳۵: نفرین پرنده03:08:53 فصل ۳۶: خطای انتساب ذاتی03:14:29 فصل ۳۷: علیت نادرست03:19:45 فصل ۳۸: اثر هالهای03:25:01 فصل ۳۹: مسیرهای جایگزین03:29:29 فصل ۴۰: توهم پیشبینی03:33:58 فصل ۴۱: خطای همزمانی03:38:42 فصل ۴۲: واژهبندی03:44:07 فصل ۴۳: خطای عمل03:49:07 فصل ۴۴: خطای از قلم انداختن03:54:26 فصل ۴۵: خطای خدمت به خود03:53:30 فصل ۴۶: تردمیل خوشبختی04:04:17 فصل ۴۷: خطای خودگُزینی یا خودیاوری04:08:49 فصل ۴۸: انحراف ارتباطی04:13:29 فصل ۴۹: شانس مبتدی04:18:44 فصل ۵۰: ناهماهنگی شناختی04:23:11 فصل ۵۱: کاهش اغراقآمیز04:28:29 فصل ۵۲: توجیه «برای اینکه»04:33:30 فصل ۵۳: خستگی تصمیمگیری04:38:18 فصل ۵۴: خطای سرایت04:43:25 فصل ۵۵: مشکل با میانگینها04:48:55 فصل ۵۶: انباشت انگیزه04:54:19 فصل ۵۷: تمایل به گزافهگویی فصل ۵۸: فصل ۵۹: فصل ۶۰: فصل ۶۱: فصل ۶۲: فصل ۶۳: فصل ۶۴: فصل ۶۵: فصل ۶۶: فصل ۶۷: فصل ۶۸: فصل ۶۹: فصل ۷۰: فصل ۷۱: فصل ۷۲: فصل ۷۳: فصل ۷۴: فصل ۷۵: فصل ۷۶: فصل ۷۷: فصل ۷۸: فصل ۷۹: فصل ۸۰: فصل ۸۱: فصل ۸۲: فصل ۸۳: فصل ۸۴: فصل ۸۵: فصل ۸۶: فصل ۸۷: فصل ۸۸: فصل ۸۹: فصل ۹۰: فصل ۹۱: فصل ۹۲: فصل ۹۳: فصل ۹۴: فصل ۹۵: فصل ۹۶: فصل ۹۷: فصل ۹۸: 08:20:05 فصل ۹۹: توهم اخبار08:26:41 فصل ۱۰۰: زندگینامه نویسندهرولف دوبلی-ترجمهفردوسیپور--کتاب هنر شفاف اندیشیدن کتابی در زمینه تصمیمگیری، شناخت و اشتباهها از جنبههای روانشناسی اثر رولف دوبلی است.رولف دوبلی، نویسنده، رماننویس و کارآفرین سویسی است و فارغالتحصیل امبیاِی و دکترای فلسفهی اقتصاد از دانشگاه سنتگالن سویس است. رولف دوبلی به خاطر نوشتن کتاب هنر شفاف اندیشیدن بسیار معروف شد و کتابش به سرعت در صدر جدول کتابهای پرفروش آلمان قرار گرفت و به زبانهای متعددی ترجمه شد.پشت جلد کتاب هنر شفاف اندیشیدن آمده است:آیا تابهحال…زمان صرف چیزی کردهای که در آینده احساس کنی ارزشش را نداشته؟ پول زیادی برای خرید اینترنتی پرداخت کردهای؟ به انجام کاری که میدانی برایت مضر است اصرار کردهای؟ سهام خود را خیلی زود یا خیلی دیر فروختهای موفقیت را نتیجهی کار خود و شکست را نتیجهی تاثیر عوامل بیرونی دانستهای؟ روی یک اسب به اشتباه شرط بستهای؟اینها نمونههاییاند از خطاهایی که همهی ما در تفکر روزمرهی خود دچارشان میشویم. اما با شناخت چیستی آنها و دانستن نحوهی شناساییشان، میتوانیم از آنها دوری کنیم و تصمیمهای هوشمندانهتری بگیریم.۱-خطای بقا:به عنوان کسی که هنوز وارد ماجرا نشده، تسلیم یک توهم هستی و نمیدانی شانس موفقیت چهقدر پایین است.خطای بقا یعنی دائما احتمال موفقیت خود را زیاد از حد تخمین بزنید.۲-توهمِ بدنِ شناگر:شناگران حرفهای به این خاطر که بهشدت تمرین میکنند بدنهایشان زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند.فرمکلی بدن آنها یکی از عوامل انتخابشان است، نه نتیجه فعالیتهای ورزشیشان.(نوعی خودفریبی)۳-توهم دستهبندی:مغز انسان به دنبال الگوها و قوانین است.اگر هیچ الگوی خاصی پیدا نکند، از خودش یکی ابداع میکند.(به همین دلیل، ابرها را به شکل مختلف میبینیم.)۴-تایید اجتماعی:این خطا که گاهی از آن به عنوان غریزه جمعگرایی یاد میشود، تاکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند، احساس میکنند رفتارشان درست است.هرچه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپندازیم. این خطا عامل اصلی ایجاد حباب و نگرانی در بازار بورس است.•فشار جمعی میتواند شعور انسان را تحت تاثیر قرار دهد.•یک محصول صرفا به خاطر فروش بیشتر بهتر نیست.اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.۵- خطای هزینه هدررفته:خطرناکترین حالت خطای هدررفته وقتی است که زمان، پول، انرژی یا عشق زیادی صرف چیزی کرده باشیم.این هزینه دلیلی میشود برای ادامه دادن.پس گاهی تلاش کن گذشته را فراموش کنی! زیرا هرچه بیشتر سرمایهگذاری کنیم، هزینهی هدررفته بیشتر میشود و بیشتر مجبور به ادامه میشویم.یک مورد کلاسیک از خطای هزینه هدررفته:یکی از دوستانم سالهاس از رابطهی عاشقانهی پر مشکلش زجر میکشید. نامزدش بارها به او خیانت میکرد. هر دفعه هم پشیمان برمیگشت و التماس میکرد که دوستم او را ببخشد. دوستم میگفت:« انرژی زیادی صرف این رابطه کردهام و کنار گذاشتنش کار اشتباهی است.»در مورد خطای شماره ۲-توهمِ بدنِ شناگر:🌸🌸🌸تجربه ی من:وقتی یکی یا دوتا از آشناهام، که به لحاظ حرفهی کاری مشابهام هستن رو میدیدم که از من خیلی موفقترن، همیشه می گفتم بخاطر اینه که ذاتا روابط عمومی خوبی دارن و بخوبی نفوذ می کنن.(مهره مار دارن). البته هنوزم همون باور رو دارماما احساس میکنم دچار خطای ذهنی شدم.اینکه اون نیس 🤔🤔خطای شناختی هست.ولی توهم بدن شناگر نیست.اگر شما فکر میکردید که اونا به واسطهی شغلی که دارن روابط عمومیشون خوب شده، میشد توهم بدن شناگر.2-توهم بدن شناگرخب این میگه که، نمیتونیم با قطعیت بگیم اونا که شناشون خوبه، چون فرم بدنشون خوبه شناگر خوبی هستند یا چون زیاد شنا میکنند هیکلشون خوش فرم شده؟!؟ (اول مرغ بود یا تخم مرغ؟)میگه توی خیلی از موارد عوامل متعددی توی نتیجه ای که ما میبینیم نقش دارند و ربط دادن اون فقط به یک چیز فقط یک توهم میتونه باشه شبیه به اینکه فقط با شنا کردن میشه خوش هیکل شد.مثال شخصی میزنم، یکی رو میشناسم که وقتی دانشجو بود با یه ایده ی کاربردی، وضع مالیش خیلی بهتر شد. بعدتر شنیدم که به عنوان فوق لیسانس دوم MBA میخونه. و تونست جایگاه خودشو توی طبقه ی بالای متوسط حفظ کنه.دلیل موفقیتش MBA خوندنش نبود، (قبل از اون هم موفق بود) دلیل اینکه به MBA خوندن فکر کرد، ویژگیهایی بود که داشت.یا مثال های بیشتر و ملموس تر: دانشگاه شریف یا مدارس تیزهوشان، باعث باهوشتر شدن بچه ها میشن؟ یا اونها فقط باهوشترها رو "انتخاب" میکنن؟!۶-تقابل:مردم وقتی مقروض کسی باشند، بسیار موذباند. درنتیجه درصدد جبران برمیآیند.گروهها و کمپینها از این روش به صورت اول بده بعد بستان استفاده میکند.مثالی از خطای تقابل:سالها پیش، زن و شوهری من و همسرم را به شام دعوت کردند. ما تا حدودی از قبل، با این زوج آشنا بودیم. علیرغم خوش برخورد بودن، خیلی سرگرمکننده نبودند. بهانه خوبی برای رد دعوتشان نداشتیم و به همین خاطر قبول کردیم.اوضاع دقیقا همانگونه بود که فکرش را میکردیم؛ ضیافت شام، فوقالعاده خستهکننده بود. مجبور بودیم چند ماه بعد آنها را به خانه خودمان دعوت کنیم.دوست دارم بدانم چند مهمانی شام صرفا به خاطر تقابل تحمل شدهاند؟۷-خطای تایید: (قسمت اول)خطای تایید، ریشه در همهی تصورهای غلط ما دارد.تمایل به تفسیر اطلاعات جدید، به گونهای است که با تئوریهای موجود، باورها و اعتقادات ما هماهنگ باشد.به بیان دیگر، هر دادهی جدیدی را که با نظرهای کنونیمان تناقض داشته داشته باشد فیلتر میکنیم(شواهد متضاد).یک مثال از خطای تایید در دنیای تجارت:یک تیم اجرایی در مورد یک استراتژی جدید تصمیم میگیرد. تیم با شوروشوق هر نشانهای را که بر موفقیت استراتژی دلالت کند جشن میگیرد. این تیم به هر کجا نگاه میکند مدارک تاییدآمیز زیادی میبیند، در حالی که نشانههای خلاف آن دیده نشده یا خیلی سریع به عنوان «استثنا» یا «موارد خاص» رد میشوند. آنها در برابر شواهد متضاد کور شدهاند.آن چه بشر بهتر از هرکار دیگری انجام میدهد، تفسیر اطلاعات جدید به شیوهای است که نتیجهگیریهای قبل دستنخورده باقی بماند.#آلدوس_هاکسلی۸-خطای تایید: (قسمت دوم)ما مجبور میشویم راجع به دنیا، زندگی، خودمان، سرمایهگذاریها، شغلمان و چیزهای دیگر در ذهنمان باورهایی بوجود آوریم.بنابراین بیشتر اوقات با فرضیات سروکار داریم و این فرضیات هرچقدر مبهمتر باشند، خطای تایید قویتر میشود.در زندگی خود چه بر این باور باشید، همه مردم دروغگو هستند چه بر این باور که همه مردم راستگواند، هر روز مدارکی پیدا میکنید که نظرتان را تایید کنند.برای مبارزه با خطای تایید:سعی کن باورهای خود را بنویسی و شروع کنی به پیدا کردن شواهد متناقض.خلاص شدن از شر عقایدی که مثل دوستان قدیمیِ آدم هستند، سخت اما ضروری است. در مورد خطای شماره ۵-هزینه هدررفته:تجربهی من:روزی بعد از پیادهروی طولانی کتاب مد نظرم را پیدا کردم و هزینه زیادی صرف خرید آن کردم؛ ولی بعد از شروع کتاب، اصلن از آن خوشم نیامد و از خرید خود پشیمان شدم ولی کتاب را کامل خواندم تا مانع از هدررفتن وقت، انرژی و پولی که برای خرید آن کتاب کرده بودم، شوم.۹-خطای مرجعیت:مراجعِ مسئول همواره دنبال جلب توجهاند و همیشه راهی پیدا میکنند وجههی خود را تقویت کنند؛ پزشکان و متخصصان روپوش سفید میپوشند و مدیران بانکی کت و شلوار به تن میکنند و پادشاهان تاج به سر میگذارند.مرجعیتها مانند مُد لباس متغیرند و جامعه هم به همان میزان ازشان تبعیت میکنند.در نتیجه، وقتی میخواهی تصمیم بگیری، به این فکر کن چه مراجعی میتوانند روی استدلال تو تاثیر گذاشته باشد. وقتی به یکی از آنها برخوردی، تمام تلاشت را بکن که دربرابرش مقاومت کنی.در مورد خطای شماره ۹-خطای مرجعیت:تجربهی من:زمان دانشجویی، استاد مثالی را پای تخته نوشت، جوابی که من بدست آوردم با جواب استاد متفاوت بود.فکر کردم اشتباه از منه چون احتمال نمیدادم که استاد اشتباه کند(دچار خطای مرجعیت شدم) و جوابمو پاک کردم و در حال نوشتن حل مثال از تخته بودم که یکی از دانشجوها به استاد گفت جایی اشتباه کرده و جوابش غلط است.(او هم جوابش مث من بود)با بررسی مجدد متوجه شدیم استاد قسمتی از راه حل را جا انداخته بود.استاد دانشجو را تشویق کرد که حواسش جمع بود و بهش نمره کلاسی داد.من😐اون یکی دانشجو😎۱۰-اثر مقایسهای:اگر ما خود چیزی داشته باشیم که زشت، ارزان و کوچک باشد، چیزِ دیگرِ نداشته را زیبا، گرانبها یا بزرگ در نظر میگیریم. ما در واقع با قضاوتهای مطلق مشکل داریم.با بمباران تبلیغاتی که سوپرمدلها در آنها نقش آفرینی میکنند، حالا افراد زیبا را فقط تا حدودی جذاب میبینیم.👈🏻 اگر دنبال همسر هستی، هیچگاه در کنار دوستان سوپر مدلت بیرون نرو؛ بقیهی مردم تو را کمتر از آنچه هستی جذاب میبینند.تنها برو یا حتا بهتر از این، دو دوست زشتت را با خودت ببر.😅«آیا تا به حال... زمان صرف چیزی کردهای که در آینده احساس کنی ارزشش را نداشته؟ به انجام کاری که میدانی برایت مضر است اصرار کردهای؟
رولف دوبلیترجمه عادل فردوسیپور
The Subtle Art of Not Giving a F*ck—Mark Manson هنر رندانه به تخم گرفتناینکتاب در ردیف کتابهای پرفروش کتابفروشیهای بزرگ است. این کتاب، دومین اثر منتشر شده از مارک منسون (Mark Manson) است.نخستین کتاب مارک منسون، Models (الگوها) نام دارد که برای مردان نوشته شده و در آن، به شیوههای جذب زنان و مدیریت مراحل نخستین رابطه عاطفی (دوران شکلگیری) پرداخته است (البته ما در ایران او را بیشتر به خاطر کتاب دومش میشناسیم و پس از پرفروش شدن کتاب دومش، کتاب اول هم مورد توجه قرار گرفت و ترجمه شد).منسون را معمولاً در گروه نویسندگان حوزهی خودیاری (Self-help) طبقهبندی میکنند. کار اصلی او وبلاگ نویسی است و مطالبی هم که در کتابهایش آمده، پیش از انتشار در قالب کتاب، کم و بیش به صورت پراکنده در وبلاگش مطرح کرده است.هنر رندانه به تخم گرفتنهنز ظریف بیخیالیهنز ظریف بی خیالیهنز ظریف بیخیالیمارک مَنسون خلاصه کتاب هنر ظریف بی خیالی چیست؟بسیاری از کتابهای عمومی پرفروش در سالهای اخیر، یک ویژگی مشترک دارند: آنها یک ایدهی تکجملهای را محور قرار داده و در موردش، چند صد صفحه نوشتهاند.به سادگی میتوانید کتابهایی مانند جوهر درون، با چرا شروع کنید و قدرت عادت را در یک یا چند جمله خلاصه کنید. کتاب هنر ظریف بی خیالی را هم میتوان در همین گروه قرار داد. خلاصه کتاب بی خیالی این است که: ما آنقدر فرصت و قدرت و انرژی نداریم که به همه چیز اهمیت بدهیم. باید بیخیال خیلی چیزها بشویم تا بتوانیم تمام فکر و ذهن و انتخابها و تصمیمهای خود را، روی گزینهی محدود و مشخص، متمرکز کنیم. بنابراین کتاب هنر ظریف بی خیالی دربارهی بی خیالی نیست؛ بلکه اتفاقاً دربارهی توجهِ بیش از حد به اهداف و ارزش های کلیدی و بیخیالی و بیتوجهی نسبت به حاشیههای دیگر است (حتی اگر دیگران، آن حاشیهها را، اصل بدانند).چند جمله از کتاب هنر ظریف بی خیالیکلید زندگی خوب، این نیست که به چیزهای بیشتر و بیشتری اهمیت بدهید؛ بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید، و تنها چیزهایی را مد نظر قرار دهید که حقیقی، فوری و مهم هستند.… یک واقعیت پنهان در زندگی هست؛ اینکه چیزی به نام بیخیالی وجود ندارد. شما باید به چیزی اهمیت بدهید. توجه به چیزهای مختلف و اهمیت دادن به مسائل، بخشی از جسم و بیولوژیِ ماست.مسئله این است که به چه چیزهایی اهمیت بدهیم، و چگونه به چیزهایی که هیچ اهمیتی ندارند، اهمیت ندهیم.… پختگی، زمانی رخ میدهد که فرد میآموزد تنها به چیزهایی اهمیت بدهد که ارزشمند هستند.پرسش جالبِ توجهتر که مردم هیچوقت از خود نمیپرسند، این است که «چه دردهایی در زندگی خود میخواهید؟ و حاضرید برای چه چیزی زحمت بکشید؟»برای مثال، بیشتر افراد میخواهند که ارتقای شغلی پیدا کنند و درآمد زیادی داشته باشند؛ اما هیچکس نمیخواهد شصت ساعت کار در هفته، رفتوآمد در فاصلهی زیاد بین خانه و اداره، کاغذبازیهای بیهوده، و ساختار طبقاتی استبدادی شرکت را تحمل کند…همه میخواهند روابط عالی داشته باشند؛ اما همه حاضر نیستند مکالمات دشوار، سکوت ناخوشایند، احساسات جریحهدارشده و نقش بازیکردنهای احساسی را تحمل کنند.فرهنگ کنونی به ما میگوید که من خودم باعثِ شکستِ خودم شدهام.من، بیاستقامت یا بازنده هستم، و چیزهایی را که لازمهی این کار بوده نداشته و رویاهای خود را کنار گذاشتهام، و شاید اجازه دادهام که فشارهای اجتماع بر من غلبه کنند.اما واقعیت، بسیار کسلکنندهتر از همهی اینهاست. واقعیت این است که من فکر میکردم چیزی را میخواهم؛ اما معلوم شد که در واقع آن را نمیخواستم؛ همین.من پاداشهای این کار را میخواستم، نه نبردهای آن را. نتایج را میخواستم، نه روند رسیدن به آنها را. من عاشق جنگ نبودم؛ عاشق پیروزی بودم. و زندگی، اینگونه پیش نمیرود.تقصیر مربوط به زمان گذشته است، و مسئولیت، مربوط به اکنون است؛تقصیر، ناشی از انتخابهایی است که قبلاً شده، و مسئولیت، نتیجهی انتخابهایی است که شما در حال حاضر در هر لحظه از روز میکنید.شما انتخاب کردهاید که این متن را بخوانید.شما انتخاب میکنید که به این مفاهیم فکر کنید.شما انتخاب میکنید که این مفاهیم را بپذیرید یا آنها را رد کنید.شاید تقصیر من باشد که شما فکر میکنید ایدههای من بیارزش هستند؛ اما شما مسئول نتیجهگیریهای خود هستید.تقصیر شما نیست که من این جمله را نوشتهام؛ اما هنوز هم شما در تصمیمگیری برای خواندن آن مسئول هستید.بین مقصر دانستن کسی برای وضعیت شما، و مسئولیت واقعی آن فرد برای وضعیت شما، تفاوت وجود دارد.هیچکس مسئول وضعیت شما نیست مگر خودتان.شاید بتوان بسیاری از افراد را برای ناراحتی شما سرزنش کرد؛ اما هیچکس مسئول ناراحت بودن شما نیست غیر از خودتان.علت این موضوع این است که شما همیشه انتخاب میکنید که مسائل را چگونه ببینید، چه واکنشی در برابر آنها نشان دهید و چه ارزشی برای هر چیز در نظر بگیرید.ترجمه کتاب هنر ظریف بی خیالیپیش از این توضیح دادهایم که چگونه میتوانیم ترجمه فارسی کتابهای انگلیسی را پیگیری و بررسی کنیم. با مراجعه به سایت کتابخانه ملی میتوانید ببینید که این کتاب توسط مترجمان و ناشران مختلفی به فارسی ترجمه شده که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:هنر ظریف رهایی از دغدغه ها (مترجم: میلاد بشیری؛ ناشر: انتشارات میلکان)هنر ظریف بی خیالی (مترجم: پرستو عوضزاده؛ ناشر: سلسله مهر)هنر ظریف بی خیالی (مترجم: رشید جعفرپور؛ ناشر: کرگدن)هنر ظریف به هیچت نبودن (مترجم: نریمان افشاری؛ ناشر اختران)هنر ظریف بی خیالی (مترجم: زهره مستی؛ ناشر: بوکتاب قم)همه چیز به فنا رفته ( مترجم: علی اکبر متواضع؛ ناشر: انتشارات کاکتوس)اما نسخهای که ما مطالعه و بررسی کردیم (و متنهایی که انتخاب و نقل شد)، توسط انتشارات کلید آموزش (به مدیریت دوستِ عزیزِ متممی آقای منصور سجاد) ترجمه و منتشر شده است.متن ترجمه روان و قابلفهم بود و تطبیق خوبی هم با متن اصلی داشت (با در نظر گرفتن محدودیتهای عمومی رایج در فضای نشر فارسی).البته کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها ترجمهی میلاد بشری منتشر شده توسط #نشر میلکان نیز نسخهی روان و ارزشمندی است که تعداد قابلتوجهی از دوستان متممی آن را تأیید کردهاند و در صدرِ فهرست کتابهای پیشنهادی برای خرید از نمایشگاه کتاب قرار گرفته است.البته این را هم باید بگوییم که در کل، مارک منسون، چندان در انتخاب واژهها دقیق نیست و نباید استاندارد یک کتاب علمی را از این نویسنده انتظار داشته باشید. مثلاً آنچه مارک منسون به عنوان Value مطرح میکند، با مفهوم شناختهشدهی ارزش در زندگی تفاوت دارد و معمولاً این واژه را به جای نگرش (Attitude) و دستاورد (Outcome) و مفروضات (Assumptions) بهکار میبرد.یا به این علت که منسون، تحقیقمحور نیست (تقریباً هیچ منبعی به شکل دقیق در کتاب مورد اشاره قرار نگرفته)، گاهی اوقات دستاوردهای قابل استناد روانشناسی شناختی (انتخاب هدف غیرقابل دستیابی، ناکامیِ خودخواسته است) با مفاهیم ذِن و بودیسم (خواستن، رنج است) مخلوط شده است.اما در کل، چنانکه نزدیک به ۵۰۰۰ نفر در سایت آمازون به این کتاب، امتیاز حدود ۴/۴ دادهاند، و نیز بر اساس قضاوت متمم، نکات متعددی در این کتاب وجود دارد که میتواند برای خواننده مفید و آموزنده باشد.The Subtle Art of Not Giving a F*ck: A Counterintuitive Approach to Living a Good Lifeby Mark MansonIn this generation-defining self-help guide, a superstar blogger cuts through the crap to show us how to stop trying to be "positive" all the time so that we can truly become better, happier people.For decades, we’ve been told that positive thinking is the key to a happy, rich life. "F**k positivity," Mark Manson says. "Let’s be honest, shit is f**ked and we have to live with it." In his wildly popular Internet blog, Manson doesn’t sugarcoat or equivocate. He tells it like it is—a dose of raw, refreshing, honest truth that is sorely lacking today. The Subtle Art of Not Giving a F**k is his antidote to the coddling, let’s-all-feel-good mindset that has infected American society and spoiled a generation, rewarding them with gold medals just for showing up.Manson makes the argument, backed both by academic research and well-timed poop jokes, that improving our lives hinges not on our ability to turn lemons into lemonade, but on learning to stomach lemons better. Human beings are flawed and limited—"not everybody can be extraordinary, there are winners and losers in society, and some of it is not fair or your fault." Manson advises us to get to know our limitations and accept them. Once we embrace our fears, faults, and uncertainties, once we stop running and avoiding and start confronting painful truths, we can begin to find the courage, perseverance, honesty, responsibility, curiosity, and forgiveness we seek.There are only so many things we can give a f**k about so we need to figure out which ones really matter, Manson makes clear. While money is nice, caring about what you do with your life is better, because true wealth is about experience. A much-needed grab-you-by-the-shoulders-and-look-you-in-the-eye moment of real-talk, filled with entertaining stories and profane, ruthless humor, The Subtle Art of Not Giving a F**k is a refreshing slap for a generation to help them lead contented, grounded lives.کتاب هنر ظریف بی خیالی | مارک مانسونهنر به چپ گرفتن
یکی از نامدارترین رمانهای روانشناختیِ اروین یالوم که در سال ۱۹۹۲ نوشته شد. اروین د. یالوم روانپزشکِ هستی گرا، استاد بازنشستۀ روانپزشکی در دانشگاه استنفورد و نویسندهٔ شماری از نامدارترین رمانهای روانشناختی است. این رمان دیدار خیالیِ فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، پزشکِ وینی، را روایت میکند. رویدادهای رمان در سال ۱۸۸۲ در شهر وینِ اتریش رخ میدهند و این رمان در واقع روایتی است از تاریخِ برهمکنشِ فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهمترین چهرههای دهههای پایانی قرن نوزدهم همچون فریدریش نیچه، یوزف برویر و زیگموند فروید. در سال ۲۰۰۷ فیلمی با همین نام (به انگلیسی: When Nietzsche Wept) به کارگردانی Pinchas Perry با اقتباس از این رمان ساخته شدهاست. از این رمان تاکنون ۴ ترجمه به زبان فارسی منتشر شدهاست.وین، پایان قرن نوزدهم؛ لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استادِ زیگموند فروید را بیابد. او نگرانِ دوستش، نیچه است. سالومه در یادداشتی برای برویر مینویسد که «آیندهٔ فلسفهٔ آلمان در خطر است» و از او میخواهد که این خطر را خنثی سازد. برویر باید اندیشمندِ بزرگ و تنهایی را که از سردردهایِ شدید میگرنی رنج میبرد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند؛ ولی نیچه نباید از این جریان و دیدار برویر و سالومه بویی ببرد. برویر تصمیم میگیرد با روشِ جدید «بیاندرمانی» که بهتازگی در مورد بیمار دیگرش آنا؛ تجربه کرده، او را درمان کند. با این حال فیلسوفِ مغرور آلمانی، حاضر نیست «روانِ» خود را به دست یک پزشک بسپارد و تنها از او میخواهد که «جسم» او را درمان کند.کوششها و ترفندهای گوناگون برویر برای مطرح ساختن مشکلاتِ روحی نیچه راه به جایی نمیبرد. سرانجام ترفند زیرکانه و البته خطرناک برویر برای ورود به دنیایِ درونی نیچه سرآغاز دیدارهای پیاپی او و نیچه میشود، دیدارهایی که در آن هر یک از آنها میکوشند تا دیگری را درمان کنند. بهاینترتیب میان برویر آرام و دلسوز، و نیچهٔ حساس و خوددار، دوئل گفتاری تندی به وجود میآید و هر چه این دو به هم نزدیکتر میشوند، برویر بیشتر متوجه میشود که فقط در صورتی میتواند نیچه را معالجه کند که وی اجازهٔ این کار را بدهد.وقتی نیچه گریست آمیزهای است از واقعیت و خیال، جلوهای از عشق، تقدیر و اراده در وینِ خردگرای سدهٔ نوزدهم، و در آستانهٔ زایشِ دانش روانکاوی. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانیِ جوان و هنوز شناخته نشده. یوزف برویر، از پایهگذاران روانکاوی و دانشجوی پزشکیِ جوانی به نام زیگموند فروید؛ همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده شدهاند تا حماسهٔ فراموشنشدنی رابطهٔ خیالی میان بیماری خارقالعاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. در این رمان، دو مرد برجسته و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواسهای خویش پیش میروند و در این راه، به نیروی رهایی بخشِ دوستی دست مییابند.
روشی ساده و اثبات شده برای ایجاد عادتهای خوب و تغییر عادتهای بد (تغییرات کوچک، نتایج بزرگ)این کتاب عادتهای اتمی، به سبکی جالب و روان، به ما یاد می دهد که چگونه با شناخت عادتهای کوچک و مدیریت این عادتها، هر روز یک درصد بهتر شویم. هر روز یک درصد بهتر شدن، معادل سالی 37 برابر بهتر شدن است! به قول جیمز کلیر (نویسنده کتاب عادتهای اتمی)، همین رفتارها و عادت های کوچک است که تعیین می کند 5 سال بعد کجا هستیم و چقدر موفق شدهایم یا شکست خوردهایم!عادت های اتمیatomic habits
Write it down, make it happen - هنریت کلاوسر Henriette Anne Klauserاین کتاب به شما نشان میدهد که چطور میتوان با کمک نوشتن، نخستین قدم را برای رسیدن به آرزوهایتان بردارید.هنریت کلاوسر در کتاب «بنویس تا اتفاق بیافتد» قدرت طرفداران تفکر مثبت و خلاق را به طور خلاصه بیان میکند. آنها بیش از اینکه رویکرد تفصیلی و بیمعنی داشته باشند، دارای پیام مهمی هستند که با رویکرد "میخواهم پس اتفاق میافتد" همراه است. «اگر بدانید چه میخواهید، آن را به دست خواهید آورد».با وجود تمام تحقیقات ما روی مغز در سالهای گذشته، تمام دانش امروزی ما در مورد رشتههای عصبی پیوند خورده با دو نیمکرۀ مغز، سیستم شبکهای فعال، و نحوۀ عملکرد مغز بشر، هنوز هم حس تعجب و شگفتی نسبت به «اتفاق میافتد» داریم. کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد این حس تعجب را دارد و مبتنی بر حقیقت علمی کنونی است که اهداف شما را تنظیم میکند، روی نتیجه تمرکز دارد، راجع به آنچه در زندگی میخواهید شفاف است و رویای شما را به حقیقت تبدیل مینماید. عنصر کلیدی دیگری هم در اینجا نقش بازی میکند، عنصری است که همهی کتابهای موفقیت آن را به طور مشترک در خود دارند: اولین قدم نوشتن هدف است.Write it down, make it happen: knowing what you want and getting itهنریت کلاوسر را بیشتر بشناسیم:کلاوسر از برجستهترین نویسندگانی است که با نوشتن آثار مختلف در زمینهی موفقیت، توانسته به افراد بسیاری کمک کند تا به راحتی به آرزوهای خود رسیده و زندگی خود را تغییر دهند. او در حال حاضر عضو حرفهای انجمن سخنرانان بینالمللی بوده و برای گروههای تجاری، دانشگاهها و آژانسهای دولتی سخنرانی میکند.لازم به ذکر است که آثار هنریت کلاوسر در ایران طرفداران بسیاری دارد. کتاب حاضر از معروفترین آثار او به شمار میآید.در بخشی از این کتاب دربارهی تجربههای انسانهای موفق و مشهور میخوانیم:من هنوز هم داستانهای جذابی از افراد مشهوری میشنوم که پیش از دست یافتن به شهرت امروزی خود، رویاهایشان را نوشتهاند. جیم کری به تپه هالیوود رفت و چکی به مبلغ 10 میلیون دلار در وجه خود نوشت. او در قسمت یادداشت نوشت «برای خدمات ارائه شده». این کمدین بعد از گذشت سالها چک را پیدا کرد. مدتها قبل او این مبلغ را برای بازی در یک فیلم گرفته بود. اکنون او جزء بازیگران گرانقیمت این صنعت است و برای یک فیلم حدود 20 میلیون دلار میگیرد. او در یک حرکت زیبا پیش از دفن پدرش چک را در جیب کت او قرار داد...
یووال نوح هراری (Yuval Noah Harari)پول چگونه اختراع شد؟ چرا چنین نقش مهمی در زندگی هایمان ایفا میکند؟ آیا اسباب شادی ما را فراهم میکند یا اینکه حاصلی جز تلخ کامی ندارد؟ بشر در آینده چه برنامه ای برای پول دارد؟یووال نوح هاراری با وضوح و بینش درخشان خود تاریخچه ی پول را از اولین سکه ها تا اقتصاد قرن بیست و یکم تشریح می کند و نشان می دهد که چطور همه ی ما در آستانه یک انقلاب هستیم، فارغ از اینکه ما آن را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم.«کتاب پول نوشته یووال نوح هراری یکی از کتاب های مجموعه vintage minis انتشارات پنگوئن است که در سال ۲۰۱۹ تدوین شده و در قالب کتاب های کوچک و کم حجم به چاپ رسانده است. در سه فصلی که کتاب دارد مولف به تشریح تاریخچه پول و آینده ای که برای آن در مقایسه با ارزهای دیجیتال رقم می خورد می پردازد. هراری در این کتاب ویرایشی از چند متنی که در آثار دیگرش درباره پول نگاشته ارائه داده و آن را در اثر مستقلی با عنوان «پول» جمع کرده است.
کتاب مرداب روح به قلم جیمز هالیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنجها و سختیها در رشد روحی انسان را مورد بررسی قرار داده و نشان میدهد در گذر از این رنجهاست که هدف، شان و عمیقترین معنای زندگی بر انسان آشکار میشود.این کتاب حکایت مکرر همۀ انسانهاست. در این روزگار که نومیدى و احساس درماندگى، واقعیتى همهگیر به نظر مىرسد، تصور آرامش و شادى ماندگار و ناب، معنایى کاملا دور از ذهن و غیر ملموس شده است و یا به ناگزیر در تسخیر سرگرمىهای سطحى و زود گذر و وابسته به نمونههایى که خود ناقص و گذرا هستند درآمده است.شما در مسیر عمر خود بارها و بارها به دلایل متعدد و پر شاخ و برگ دستخوش احوال محزونى مىشوید که گاه دورهاى بسیار طولانى و دشوار دارند. دامنه این احوال از غم و خشم تا افسردگى، اضطراب و ضربههاى روحى را دربرمىگیرد.جیمز هالیس (James Hollis) معتقد است هر شیوه درمانى که به مفهوم روح نپردازد و رشد و نیاز روحى را نادیده بگیرد، در درمان احوال محزون روحى مؤثر واقع نخواهد شد. او این احوال را با هر دلیل و سابقهاى، فراخوانى از سوى روح براى عزیمت به روح و رشد روحى مىداند. وى رسیدن به شادى را که همه خواهان آن هستند هدف زندگى قرار نمىدهد که به نقلقول از یونگ، روانشناس برجسته قرن بیستم، یافتن «معنا» را هدف و جهت زندگى مىداند.این معنا جز در سایه روح و رشد روحى آشکار نمىشود و روح همانا پاره الهى وجود آدمى است که عرصهاى نامتناهى، ناشناخته و درعین حال آشنا، خواستنى و شگرف است و خاستگاه آگاهى، آرامش، شادى، امنیت، شکوفایى و معناست.به عبارت دیگر جیمز هالیس سفر زندگى را سفرى به سوى روح الهى مىداند که در آن دیدار از مردابهاى روحى را به منظور کسب آگاهى و رشد روحى ضرورى مىداند.هولیس در کتاب مرداب روح (Swamplands of the soul: new life in dismal places) از اندیشهها و نظریههاى یونگ و بسیارى اندیشمندان دیگر و همچنین مایههایى از اسطورهها براى روشن شدن منظور خود مدد مىگیرد و نمونههاى واقعى از افراد متعدد را که در این مردابهاى روحى گرفتار بودهاند و چگونگى پشت سر گذاشتن آنها را مثال مىآورد.فاصله میان امیدها تا واقعیت زندگى، بسیار طولانى است و مشکلات و رنجهاى بىشمارى را دربرمىگیرد. تفاوتى نمىکند که بردبارانه شرایط حاضر را که توانفرسا و در عین حال اجتنابناپذیر است تاب آورید و با روحیهاى قهرمانى با آن برخورد کنید یا فقط دست روى دست بگذارید و ماتم بگیرید. در هر حال فاصله میان امیدهاى شما و زندگى واقعىتان بسیار طولانى است. اما روانشناسى یونگ که رشد درونى را ترغیب مىکند، هدف زندگى را نه خوشبختى، بلکه «یافتن معنا» مىداند.هدف جیمز هولیس در این کتاب برانگیختن تعمق و توافق شما براى دیدار آگاهانه از این مردابهاست. در نهایت شما انتخابهاى محدودى دارید؛ زیرا بخواهید یا نه، بخش عمدهاى از سفر عمرتان را در این مردابها مىگذرانید.جملات برگزیده کتاب مرداب روح:- حقیقت همواره در آن سوى دشوارتر قرار دارد.- افکار و احساسات خود را نظاره کن... حکمرانى مقتدر آنجاست؛ فرزانهاى ناشناس که نامش «خود» است.- وحشت و مقاومتى که هر انسان طبیعى هنگام رفتن به عمق درون خود تجربه مىکند، ترس از سفر به سرزمین مردگان است.در بخشی از کتاب مرداب روح میخوانیم:رشد روحى بىشک تا حدى بصیرت، اصلاح رفتار و گه گاه خرد به همراه مىآورد. احتمال مىرود با سقوط مکرر در یک مرداب و سپس کار کردن روى خود، درک فراخوان آن و انجام وظیفهمان که رنج بردن در آن براى یافتن معناى مدفون در گل و لاى آن است، به آگاهى دست یابیم. بىتردید یکى از آسیب زنندهترین کارهایى که مىتوانیم انجام دهیم سرزنش خود به خاطر درماندن در مرداب و رسیدن به همان جاى اول است.من هنگامى که دچار اضطراب مىشوم عملا سطح اضطرابم را با قضاوت خشونتآمیز خودم بالا مىبرم؛ بدون توجه به اینکه چگونه محیطم را با تشویش مداوم و انتقاد از خود آلوده مىسازم. شخصى که خودش را با زخمهایش یکى مىداند درمانده مىماند: «من شخصى بىلیاقت هستم؛ زیرا دچار اضطراب مىشوم. همیشه همینطور بوده و پیوسته همینطور خواهد بود. من بىارزش و به طرزى مأیوسانه زخمى هستم.»افکارى مشابه در دوران کودکى ما نیز رواج دارند. ما چنان در برابر عقاید دیگران آسیبپذیریم که تودههاى عقایدى از این دست، به عنوان «عقاید مرجع» در همه ما باقى مىماند. در بزرگسالى وظیفه ما این است که تشخیص دهیم چنین احوالى خارج از اراده و انگیزه ما اتفاق مىافتند؛ گذرا و غیرقابلاجتناب هستند و مهمتر از همه مىتوانیم آنها را جذب کنیم و به زندگى خود ادامه دهیم. هنگامى که دچار اضطراب مىشوم و از آن رنج مىبرم، هنوز زندگى و وظیفهام را پیش رو دارم. والت ویتمن گفته است: «آیا من با خودم در تضاد هستم؟ بسیار خوب؛ پس من با خودم در تضاد هستم. من عظیم هستم و منهاى بىشمارى را در خود دارم.» و همه ما همینطور هستیم.فهرست مطالب کتابمقدمه مترجممقدمه: در جست و جوى معنا1: حضور دائمى گناهگناه واقعى به عنوان مسئولیتگناه بهعنوان تدافعى در برابر تشویشگناه وجودى2: اندوه، مرگ، خیانتآنچه را که مطلوب است نمىتوان نگه داشتفقدان و اندوهخیانت3: شک و تنهایىسکوت فضاهاى بیکرانتنها بر دریاهاى توفانى روح4: افسردگى، درماندگى و نومیدىسه زاغافسردگى: چاهى بدون انتهادرماندگى: قلمرو دلسردىنومیدى: تیرهترین زاغ5: وسواس و اعتیادفصلى در دوزخوسواس: افکار ناخواستهاعتیاد: چرخ گردان ایکسیون6: خشمسگ سه سر7: ترس و اضطرابنگرانى، کوه یخ؛ کشتى تایتانیکمدیریت اضطراب8: مرورى ساده بر عقده9: عبورتجسم مجدد حقیقت وجود خودخاتمهآلودگى و کدورت زندگىبستنمشخصات کتاب الکترونیکنام کتاب کتاب مرداب روحنویسنده جیمز هالیسمترجم فریبا مقدمناشر چاپی انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتالسال انتشار ۱۳۹۲فرمت کتاب EPUBتعداد صفحات 171زبان فارسیشابک 978-600-6268-05-6موضوع کتاب کتابهای روانشناسی بزرگسالانقیمت نسخه الکترونیک47600 ت - 5.49 یورو
نویسنده: ناتانیل براندن (Dr. Nathaniel Branden)، پدر جنبش عزتنفس مدرن امروزه همگان از اهمیت عزت نفس که به عنوان یک ثروت در دنیای امروز شناخته میشود و تاثیر آن بر میزان موفقیت، آگاه هستند. مبحثی که ناتانیل براندن، روان شناس، روان درمانگر و نویسنده اهل کانادا، در آن خبره و صاحب سبک است. کتاب شش ستون اعتماد به نفس وی حاوی نکات و مطالب با ارزش در مورد طرز برخورد، انگیزش و عزت نفس و اهمیت آن برای داشتن سلامت روان، احساس رضایت درون، داشتن روابط مثبت و در نهایت داشتن یک زندگی شاد، است.شش ستونی که براندن آنها را منابع درونی عزت نفس مینامد:زندگی آگاهانه (Living Consciously)خودپذیری [= پذیرش خویشتن] (Self-acceptance)مسئولیت در قبال خود (Self-responsibility)ابراز وجود (Self-assertiveness)زندگی هدفمند (Living Purposefully)یکپارچگی (Personal Integrity)
لوگوتراپیویکتور فرَنْکِل - Man's Search for Meaning - ویکتور فرنکل (فرانکل) روانپزشک، عصبشناس و پدیدآورندهٔ لوگوتراپی است که در سال ۱۹۴۶ کتاب انسان در جستجوی معنا را منتشر کرد. این کتاب در بر دارندهٔ خاطرات فرانکل از وضعیت خود و سایر قربانیان اردوگاههای کار اجباری آلمان در خلال جنگ دوم جهانی است. فرانکل در این کتاب به عنوان یک (روانشناسی اگزیستانسیالیستی) روانشناس اگزیستانسیالیست به اهمیت جستجوی معنا برای زندگی، در سختترین شرایط زندگی میپردازد و ضمن روایت خاطراتش از اردوگاههای کار اجباری، تلاش میکند که نگرش جدیدش را در روانشناسی (لوگوتراپی) تبیین کند.بیش از ۹ میلیون نسخه از این کتاب تأثیرگذار تا زمان مرگ ویکتور فرانکل در سال ۱۹۹۷ در آمریکا فروخته شد،[۱] به ۲۴ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد و ۷۳ بار تجدید چاپ شد.[۲]این کتاب با ترجمه مشترک نهضت صالحیان (فرنودی مهر) و مهین میلانی توسط انتشارات درسا چاپ شدهاست.ذهن انسان بهطور ناخودآگاه دست به تولید معنا، بر اساس تجارب، دانش و تفکرات خویش،میزند. معنای زندگی هر شخصی، برمبنای جهانبینی و نگاه وی نسبت به رخدادهای طبیعی و اتفاقات اجتماعی، تعیین میگردد.انسان در جستجوی معنا؛ معنادرمانی (لوگوتراپی)معرفی کتاب انسان در جستجوی معناانسان در جستجوی معنا، کتابی از ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی پدیدآورندهی معنا درمانی است. او در کتاب انسان در جستجوی معنا، خاطراتش از زندگی در اردوگاههای کار اجباری آشویتس را نوشته است.دربارهی کتاب انسان در جستجوی معناانسان در جستجوی معنا، کتابی است که بر پایهی تجربیات فاجعهبار ویکتور فرانکل در اردوگاههای کار اجباری آشویتس نوشته شده است. ویکتور فرانکل در این دوران، پدر و مادر، همسر و برادرش را از دست داد. خواهر او تنها کسی بود که از این وضعیت نجات پیدا کرد. با وجود تمام سختیها، رنجی که میکشیدند، گرسنگی، سرما، بیرحمی و خشونتی که در اطرافشان موج میزد، اما او باز هم زندگی را شایسته و ارجمند میدید. در بخش دوم کتاب انسان در جستجوی معنا، او از خاطرات مراجعانش نوشته است. او با تجربیات گستردهای که در زمینهی کار و درمان بر اساس معنادرمانی به دست آورده است، متوجه این موضوع شد که برای هر فرد باید رسالت و وظیفهای وجود داشته باشد که بخواهد عمرش را صرف آن کند. فرانکل اگزیستانسیالیست بود. او واژه «هستی نژندی» را در مورد اختلال عاطفی ابداع کرد و اختلال عاطفی را حاصل عدم توانایی فرد در یافتن معنا برای زندگی میدانست. بنابراین با توجه به تمام تجربیات زیستهی خودش و تمام آنچه که در مطبش آزموده بود، کتاب انسان در جستجوی معنا را نوشت.کتاب انسان در جستجوی معنا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیماگر به دنبال معنایی برای زندگیتان میگردید، کتاب انسان در جستجوی معنا را بخوانید. اگر دوست دارید که از ناامیدی بیرون بیایید و میخواهید دربارهی معنادرمانی بدانید، کتاب انسان در جستجوی معنا، گزینهی خوبی برای شما است. دربارهی ویکتور فرانکلویکتور فرانکل با نام کامل ویکتور امیل فرانکل در ۲۶ مارس ۱۹۰۵ در وین به دنیا آمد. فرانکل یکی از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری آشویتس و داخاو است. او روانپزشک و عصبشناس اتریشی بود که به دلیل یهودی بودن، سالها در اردوگاههای کار اجباری، زندانی بود. فرانکل پدر و مادر، نامزد و برادرش را در اردوگاههای کار اجباری از دست داد و همین به او انگیزهای داد تا معنایی برای زندگی کردن پیدا کند. بعدها، با آزمایش این طرح بر روی مراجعانش، معنادرمانی را طراحی کرد. ویکتور فرانکل مدتی بعد از جنگ جهانی دوم سخنرانی در شهر وین داشت. بعد از مدتی این سخنرانی به یکی دیگر از کتابهای او یعنی انسان در جستجوی معنای غایی، تبدیل شده است. جملاتی از کتاب انسان در جستجوی معناهزار و پانصد نفر طی چندین شبانهروز سفر میکردند، در هر واگن 80 نفر را چپانده بودند و هر نفر روی باروبُنهی خود که تنها دارایی به جا ماندهاش بود دراز میکشید. این واگنها آنقدر پر بود که فقط در قسمت بالای پنجرهها روزنهای برای ورود نور خاکستریرنگ سپیدهدم به چشم میخورد. همهی افراد انتظار داشتند که قطار به کارخانه اسلحهسازی برسد و این مکان جایی بود که همهی ما را به بیگاری میکشیدند. لیکن ما نمیدانستیم که آیا هنوز در سیلهزی6 هستیم، یا به لهستان رسیدهایم. بوغ قطار صدای دلخراشی برآورد. انگار نالهی دردناک و ترحمآمیز کسی بود که به سوی فنا و نیستی در حرکت است. سپس قطار خط عوض کرد و معلوم بود که به ایستگاه بزرگی نزدیک میشود. ناگهان فریاد اضطراب مسافران به گوش رسید، «تابلو آشویتس». بله آشویتس، با شنیدن این نام نفسها در سینهها حبس شد. اتاقهای گاز، کورههای آدمسوزی، و کشتار دستهجمعی. قطارآن چنان آهسته و با تأنّی در حرکت بود که گویی میخواست هراس را در دل مسافران پرورش دهد و لحظههای هراسانگیز نزدیکشدن به «آشویتس» را طولانیتر سازد.اندک اندک در آن سپیدهدم، دورنمایی از آن اردوگاه هراسانگیز نمایان گردید. با برج ساعت و نورافکنها و ردیفی از سیم خاردار با برق فشار قوی و صفهایی دراز از زندانیان ژولیده و اندوهگین که در کورهراهی قدم میزدند و ما نمیدانستیم که به کدام سو در حرکت هستند. صدای گوشخراش سوتهای فرمان و نعرهی نگهبانان گاه و بیگاه به گوش میرسید و ما از این فریادها هیچ سر در نمیآوردیم.ویکتور فرنکل
Asshole No More: A Self-Help Guide for Recovering Assholes--And Their Victimsخاویر کرمنتکتاب «بیشعوری» اثر خاویر کرمنت با ترجمهی محمود فرجامی، شما را با خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت یعنی بیشعوری آشنا میکند. این کتاب با زبانی طنزگونه به بررسی پدیدهی بیشعوری در دنیای امروز میپردازد.کتاب بیشعوری کتابی در رابطه با تجاوز آگاهانه به حقوق دیگران میباشد که در غالب طنز نوشته شده است. این کتاب در قرن معاصر توسط خاویر کرمنت نوشته شده و اعتقاد دارد که بیشعوری، یک بیماریای است که برای جلوگیری از آسیب دیگران باید حتما درمان شود.کتاب روانشناسیکتابهای زیادی با موضوع روانشناسی در کتابفروشیها دیده می شود و توجه خریداران را به خود جلب میکنند. کتاب بیشعوری یکی از مطرحترین کتابهای روانشناسی است. در این کتاب به بررسی عادتهای غلطی که همهی ما ممکن است آنها را انجام دهیم و ناخواسته باعث آزار و اذیت بقیه شویم میپردازد، همچنین به نقد این رفتارهای آزار دهنده و راه رهایی از بیشعوری، ما را راهنمایی مینماید.کتاب بیشعوری کتابی با گفتار عامیانه است که در قالب کتاب طنز به نقد مشکلات رفتاری میپردازد. با خواندن این کتاب متوجه خواهیم شد که چه رفتارهای ناشایستی داریم و باید آنها را اصلاح کنیم تا باعث اذیت دیگران نشویم. بیشک خواندن چنین کتابی برای همهی مردم لازم است تا با رفتارهای غلط، خداحافظی کرده و حتی دیگران نیز متوجه رفتارهای بد و نامناسب خود،باشند.در کتاب بیشعوری میخوانیم که رفتارهای غلط عادت گونهی ما نوعی بیماری است که این بیماری برای شخص خودمان مشخص نیست. این عادات باعث می شوند که شخصیت ما از بیرون یک شخصیت بیشعور از نوع اجتماعی به نظر بیاید. در واقع شخص بیشعور خود را بیمار تلقی نمیکند و رفتار خود را بسیار عادی و مورد قبول می داند و این خود روند پیشرفت بیماری بیشعوری را بیشتر می کند در این مواقع درمان بیشعوری بیشتر از زمانهای دیگر لازم و حیاتی میباشد .دربارهی کتابکتاب بیشعوری نوشتهی دکتر خاویر کرمنت و ترجمهی محمود فرجامی است. بعد از استقبال بینظیر از این کتاب ترجمههای غیر قانونی زیادی توسط مترجمان مختلف زیرزمینی ارائه شد اما حق ترجمهی این کتاب برای محمود فرجامی محفوظ است. از این رو بهتر است نسخهی رسمی این کتاب را تهیه و خریداری کنید چه بسا نسخه رسمی بهترین ترجمهی رسمی این کتاب در بازار باشد.نویسندهی کتاب بیشعوری معتقد است که بیشعورها احمق نیستند و انسانهای بسیار باهوشی هستند. مشکل اصلی خودخواه بودن انسانهای بیشعور است. همهی ما در مترو یا صفهای نانوایی افراد بیشعور زیادی را دیدهایم البته بهتر است بگوییم انسانهای باهوش خودخواه زیادی را دیدهایم که برای رسیدن به هدف خود کوتاهترین راه را انتخاب و حقوق دیگران را نادیده میگیرند شاید اگر یک بار کتاب بیشعوری را بخوانند از بیشعور بودن خود خجالت بکشند و دیگر حق و حقوق دیگران را ضایع ننمایند. بهتر است بعد از خواندن این کتاب اگر رفتاری بر مبنای بیشعوری در خود می بینیم اقدام به اصلاح کنیم تا شخصیت بیشعوری از نظر دیگران نباشیم.مضمون اصلی کتاب این کتاب در راستای خود شناسی و شخصیت شناسی شما را یاری می نماید. خواندن این کتاب برای بسیاری از ما حداقل یک بار در زندگی مورد نیاز است. چه انسان بیشعوری هستید و چه با آدم های بیشعور سرو کار دارید، با خواندن این کتاب راحتتر در شخصیت خود تغییر مثبت ایجاد می کنید و همچنین نحوهی برخورد با آدمهای بیشعور اطرافتان را یاد خواهید گرفت و راحتتر با این دسته افراد برخورد خواهید کرد . این کتاب در پنج بخش نوشته شده است. بخش اول به شما می گوید چرا یک نفر میخواهد بیشعور باشد و علت بیشعوری او چیست. در بخش دوم کتاب انواع بیشعوری را به شما معرفی خواهد کرد و اگر انسان بیشعوری باشید یا با بیشعورها سرو کار دارید نوع بیشعوری را با توجه به کتاب متوجه خواهید شد و راحتتر میتوانید اقدام به درمان بیشعوری خود کنید. در بخش سوم راجب بیشعوری های جامعه سخن گفته می شود و در بخش چهارم زندگی با بیشعورها را برایتان شرح میدهد و در بخش پنجم در رابطه با نجات از بیشعوری و نجات دادن بیشعورها از این بیماری سخن به عمل آمده است.انواع بیشعوری با توجه به کتابدر بخش دوم کتاب بیشعوری گفته می شود که بیشعور ها به هشت دسته تقسیم می شوند که عبارت اند از :بیشعور اجتماعیبیشعور تجاریبیشعور مدنیبیشعور مقدس مآببیشعور عرفان بازبیشعور دیوان سالاربیشعور بیچارهبیشعور شاکیدر این کتاب علاوه بر اینکه بیشعوری در دسته های مختلف قرار داده شده است راجب هر نوع بیشعوری به طور کامل توضیح داده شده است که چه رفتار هایی باعث بروز بیشعوری ناخواسته ی ما شده است و چه کارهایی لازم است انجام دهیم تا بیماری بیشعوری ما درمان شود. البته بعضی بیشعوریها ناخواسته نیستند و کاملا ارادی توسط فرد بیشعور انجام می شود این نوع بیشعوری، درجهی هاد این بیماری است و شدیدا نیاز به درمان دارد و همچنین در این کتاب عنوان شده است که با بیشعورها چگونه رفتار کنیم تا خود آسیب کمتری ببینیم و فرد بیشعور را متوجه رفتار بیمارگونه اش کنیم.کتاب بیشعوری در مورد چیستخطرناکترین بیماری تاریخ بشریت، بیشعوری است. این چیزی است که «خاویر کرمنت» در کتاب بیشعوری به آن اعتراف میکند. اما جای نگرانی نیست. کرمنت صادقانه میگوید که خودش هم قبلاً بیشعور بوده و توانسته خودش را درمان کند. او این کتاب معروف را نوشته تا راهکارهای عملی درمان این عارضه را به دیگران هم نشان دهد. بهنظر میرسد که بیشعوری یکی از دغدغههای اصلی کرمنت است و او در این اثر توضیح میدهد چرا بعضی ها بیشعورند. سایر آثار خاویر کرمنت هم در فضایی مشابه نوشته شدهاند. «بیشعورهای گردنکلفت»، «بیشعورهای ابدی» و «توطئهی بیشعورها» از کتابهای این نویسنده هستند که در همهی آنها، جنبههای متفاوتی از بیشعوری و راهکارهای شناخت و مقابله با آن ارائه شده است. میتوان بهجرئت گفت که این کتاب در ایران، بیشترین طرفدار را دارد. آنقدر که حتی از کسانی که چندان اهل کتاب و کتابخوانی نیستند هم نام این کتاب را میشنوید. نکات و مواردی که در این کتاب آمده، میتواند به شناخت رفتارهای نادرست خود و اطرافیان و نحوهی مقابله با آنها، کمک کند. با استفاده از همین راهکارهاست که میتوانیم زندگی سالمتر و آرامتری برای خود و دیگران ایجاد کنیم.درباره کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت«بیشعورها امیدوار باشند!». این نویدی است که «خاویر کرمنت» نویسندهی کتاب بیشعوری Asshole No More به افراد بیشعور میدهد. بیشعوری درواقع نوعی اعلامیهی رهاسازی است. این کتاب را میتوان از آن دسته کتابهای همهپسندی دانست که طرفداران زیادی دارد. روایت این کتاب، اول شخص است، یعنی دانای کل. اما هنگام خواندن آن باید حتماً به خاطر داشته باشید که چون مثالها و نمونههای کتاب راجع به دیگران است، خود را مبرا از همان اشتباهات ندانید. درواقع همانطور که خود نویسنده میگوید، اولین قدم برای درمان بیشعوری این است که بپذیرید شما هم از این بیماری رنج میبرید. پذیرش، اولین و سختترین قدم است. بهمحض اینکه رفتارهای نادرست و آزاردهندهی خود را شناسایی کردید، آمادهاید تا درمان را شروع کنید. کرمنت این کتاب را باهدف ارائهی روش درمان بیشعوری نوشته است. او ادعا میکند که خودش هم پیش از این بیشعور بوده و توانسته آن را درمان کند. پس به راهکارهای این کتاب اعتماد کنید، چون نویسنده خودش آنها را زندگی کرده و حرفهایش چیزی فرای شعار و تبلیغات است. کرمنت ادعا میکند که ماهیت بیشعوری را بهخوبی درک کرده و شناخته است. او حتی این عارضه را نوعی اعتیاد میداند، مانند اعتیاد به مواد دارویی و الکل. بدترین شکل بیشعوری این است شخص از وجود آن در خودش خبر نداشته باشد که مصداق همان جهل مرکب است.کرمنت با اینکه از موضوعی جدی در این کتاب صحبت میکند، درونمایههایی از طنز هم در نوشتههایش دیده میشود که تأثیر کلامش را بیشتر میکند: «وجدان، دوستان و بیمارانم من را متقاعد کردند که قبلاً همه دنیا فهمیدهاند که من بیشعور بودهام و نوشتن یا ننوشتن در مورد آن از این جهت بیفایده است، ولی شاید بتوانم با نوشتنِ سرگذشت خودم به بیشعورهای دیگر کمک کنم تا بهبود یابند». این طنز زیرکانه در کنار صداقت کرمنت، یکی از نقاط قوت این کتاب است. از دید کرمنت، بهمحض اینکه نشانههای بیشعوری را در خود دیدید، باید دست به کار شوید و برای درمان آن اقدام کنید. کرمنت خودش تا چهلسالگی از این عارضه رنج میبرد، بدون اینکه بداند. پس هیچوقت برای داشتن زندگی سالم و آرام دیر نیست. پس از اولین مراحل تشخیص و درمان، بهسرعت میبینید که همهچیز در اطرافتان تغییر کرده است. جایگاه ارزشمندی در جامعه به دست آوردهاید و دیگران برای با شما بودن، از هم سبقت میگیرند. در محل کار بحثوجدلهای همیشگی و کلافه کننده خیلی کمتر شده و همه بهعنوان فردی منطقی و قابلاعتماد، روی شما حساب میکنند.بیوگرافی خاویر کرمنت، نویسنده کتاب بیشعوری«خاویر کرمنت» Xavier Crement زمانی پزشک مطرحی بوده که جایگاه ارزندهای در زندگی حرفهای و خانوادگی داشته است. همیشه افراد زیادی دور و برش بودهاند و به او احترام میگذاشتهاند. کسی روی حرفش حرف نمیزده و همه منتظر تصمیمات و نظرات او بودهاند. همسری مهربان و دو فرزند زیبا و سالم، زندگی او را از پیش هم رؤیاییتر کرده است. اما از آنجا که خودش هم میگوید، جایی میرسد که زندگی با تمام هیبت و قدرتش در برابرت میایستد و میگوید: «تو بیشعوری! حالا وقت آن رسیده تا نتیجهی رفتارهایت را ببینی!». همهچیز خیلی سریع اتفاق میافتد. همسر، فرزندان و دوستانش او را ترک کردند و حالا او با تمام وجود احساس سرافکندگی و اندوه میکرد. نقطهی عطف زندگی کرمنت همینجا اتفاق میافتد. او ناگهان متوجه میشود که آن چیزی که او آن را احترام و اعتمادبهنفس تلقی میکرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچکس جرئت مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنشهای غیرمنطقی و عجیبوغریب او میترسیدند. اینجاست که تصمیم میگیرد این مسئله را بهطورجدی و اصولی برطرف کند. او تصور روانپزشکان و متخصصانی که معتقد بودند بیشعوری قابلدرمان نیست، را نادیده گرفت. کرمنت نهتنها ثابت کرد که بیشعوری بیماری است، بلکه ادعا کرد مانند هر داروی مخدر، اعتیادآور هم هست. نتیجهی تفکرات و تحقیقات کرمنت همین کتاب بیشعوری است که آن را در سال 1990 در آمریکا منتشر کرد. کتاب بیشعوری را میتوان نوعی سفر درونی و تحول فکری دانست که در آن، نویسنده صادقانه و با جسارت تمام، از رفتارهای نادرست خود حرف میزند، از وقتهایی که دیگران را رنجانده و آزار داده است. کرمنت با نوشتن این کتاب، اعترافنامهای نوشته که در آن تکاندهندهترین اتفاقات و رفتارها را هم باشهامت تعریف کرده است. پس از تمام این فراز و نشیبها، کرمنت توانست بار دیگر اعتماد خانواده و دوستانش را جلب کند و زندگی جدیدی شروع کند. او حالا تخصص پزشکی را رها کرده و بهعنوان روانپزشک بیشعورها، به مردم کمک میکند تا بتوانند زندگی بهتر و سالمتری داشته باشند. برای خرید کتاب بیشعوری میتوانید به سایت و اپلیکیشن فیدیبو مراجعه کنید. ترجمه کتاب بیشعوری به زبان فارسی«محمود فرجامی» نخستین مترجم کتاب بیشعوری در ایران است. او نخستین ترجمههای این کتاب را در اختیار ناشران قرار داد، اما نتوانست مجوز چاپ آن را بگیرد. او در اقدامی عجیب و جالب، نسخهی ترجمهشدهی کتاب را بهطور رایگان، بدون قیمت در فضای مجازی قرار داد و از طرفداران و علاقهمندان خواست تا در صورت تمایل پول یک پیتزا را برای دانلود کتاب پرداخت کنند. طولی نکشید که موج گستردهای از دانلود و پرداخت آنلاین از کتاب بیشعوری شروع شد و در بسیاری از محافل ادبی و اجتماعی حرف از بیشعوری بود. تا اینکه بالاخره پس از پنج سال تلاش، فرجامی تو
بزرگترین کشف زمان ما این است که:شخص با تغییر رفتار، زندگیاش را تغییر خواهد داد.ریچارد کارلسونRichard, Carlsonمترجم: نوشین رِیشهریگوینده: خدیجهسادات اعتصامیریچارد کارلسون نویسنده کتاب در زندگی سخت نگیرید ، نویسنده مشهور امریکایی دارای مدرک دکترای روانشناسی از دانشگاه «سییرا» کالیفرنیا بود. موفقیت و شهرت وی با چاپ کتاب چگونه زندگی را آسان کنیم در سال 1997 شروع شد. این کتاب طی 2 سال متمادی پرفروشترین کتاب امریکا و اروپا گشته و در سال 1997 عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ را از آن خود کرد.چگونه زندگی را آسان کنیم؟کتاب زندگی را سخت نگیرید شامل 100 روش برای آسان کردن زندگی است ، این کتاب یکصد و یک هفته در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار داشت و در یکصد و سی و پنج کشور به چاپ رسید. همچنین به 30 زبان زنده دنیا ترجمه شد. کارلسون پس از موفقیت این اثر، 20 اثر دیگر را نیز به چاپ رساند.این کتاب به شما می آموزد:تا مسائل کوچکی مانند تخلفات رانندگی دیگران، شما را به مرز جنون نکشاند.زمانی که عجله دارید و نگران هستید با آرامش و وقار، مشکلات روزمره را پشت سر بگذارید.کارها را به نوبت انجام دهید و در لحظه، زندگی کنید.با کاهش لجبازی و اطمینان به ضمیر ناخودآگاه از فشارهای عصبی بکاهید.زندگی یک اضطرار نیست، یک هدیه ارزشمند است.ریچارد کارلسون مقدمه کتاب در زندگی سخت نگیرید را این گونه آغاز کرده است :“بزرگترین کشف نسل ما این است که شخص با تغییر باورهای ذهنی و تغییر رفتار، زندگی اش تغییر خواهد کرد.”اغلب ما در مواجهه با اخبار بد، افراد نا اروم و نا امیدی های زندگی و مشکلات این عکس العمل را داریم که روزگار بر وفق مرادمان نیست ما با اغراق و بزرگ نمایی فرصتهای بسیاری را از دست می دهیم به بعضی چیزها زیادی می پردازیم و روی نکات منفی تاکید می کنیم .سدهای کوچک در مسیر زندگی ما را آزرده ،ناامید و خسته می کند و عکس العملهای تندمون نه تنها بر عصبانیتمون می افزاد که هدفهای ما را از ما دور می کند.روشهای آسان کردن زندگی:1- خود را درگیر چیزهای کوچک نکنید2- با نقص خود آشتی کنید3- این تصور را از سر بیرون کنید که انسان های آرام و آسوده، توان کسب موفقیتها را ندارند4- حواستان به تأثیرِ تدریجی مخرب تفکرتان باشد5- شفقت خود را زیاد کنید6- همیشه به خودتان یادآوری کنید که با مرگتان، «سبد وظایف»تان خالی نمیشود7- میانه سخن دیگران نپرید و مزاحمشان نشوید8- کاری مفید برای دیگران انجام دهید و در مورد آن چیزی به کسی نگویید9- افتخار دیگران را افتخار خود بدانید10- در لحظه زندگی کنید.11- این تصور را داشته باشید که همه به غیر از شما دارای فکر روشن هستند12- در اکثر موارد حق را به دیگران بدهید13- صبورتر باشید14- «دورههای تمرین صبر» را شبیهسازی کنید15- در عشق ورزیدن و به دست آوردن دلها پیشگام باشید16- از خودتان بپرسید17- این حقیقت را که زندگی «وظیفه عادل بودن را ندارد» بپذیرید18- شما هم حق خسته شدن دارید19- انرژی خود را صرف «مبارزه» با استرس نکنید20- یک بار در هفته، نامه مهرآمیز بنویسید21- مراسم تشییع خود را تصور کنید23- اجاقگاز درونتان را بکار بگیرید24- تفکر قدردانی را در ذهن خود پرورش دهید25- به غریبهها لبخند بزنید، به چشمانشان خیره شده و به آنها سلام کنید26- ساعاتی را برای خلوت شخصی در طی روز تعیین کنید27- افراد حاضر در زندگیتان را همچون کودکان و سالخوردگان صد ساله تصور کنید28- اولویت اول: درک کردن29- شنونده بهتری باشید30- وقتتان را فقط به جدالهای «مهم» زندگی اختصاص دهید31- از حال و احوال درونی خود با خبر باشید و اجازه ندهید که افراد سطح پایین شما را دست بیاندازند32- زندگی یک امتحان است. (فقط یک امتحان)33- تمجید و تقبیح هر دو یکی هستند34- حالات ناگهانی مهربانی را تمرین کنید35- نگاه فرارفتاری داشته باشید36- بیگناهی را ببیند37- مهربان بودن را بر محق بودن ارجح بدانید38- امروز به سه نفر از اطرفیانتان بگویید که چقدر آنها را دوست دارید39- فروتنی را تمرین کنید40- وقتی در این شک هستید که چه کسی باید کاری را در خانه انجام دهد، شما آن را انجام دهید41- از عایقبندی زندگی خود اجتناب کنید42- در روز، زمانی را به فکر کردن در مورد کسی که دوستش دارید اختصاص دهید43- انسانشناس شوید44- واقعیتهای مجزا را درک کنید45- ظرف کمکرسانی خود را بزرگ کنید46- هر روز حداقل به یک نفر در مورد دوست داشتن، تحسین و تمجید کردن وی بگویید47- در مورد محدودیتهای خود بحث کنید و آنها را رفع کنید و بدانید این محدودیتها به شما مرتبط است48- به خاطر داشته باشید که آثار قدرت خداوند بر روی همه چیز است49- با میل به انتقاد از دیگران مبارزه کنید50- پنج موضع سرسختانه خود را نوشته و تلاش نموده که آنها را معتدل کنید51- برای خنده هم شده انتقاد نسبت به خودتان را بپذیرید (سپس خواهید دید چگونه همه چیز حل میشود)52- حقیقت نظر دیگران را دریابید53- حقایق تلخ را قبول کنید54- به این جمله توجه کنید. «هر جا که هستید، جایگاهتان همانجا بوده است.»55- پیش از سخن گفتن، نفس بکشید.56- اگر احساس خوب دارید، قدردان باشید و اگر احساس بد دارید، برازنده رفتار کنید57- در رانندگی گذشت داشته باشید58- استراحت کنید59- هزینه یک کودک بیسرپرست و یا فقیر را قبول کنید60- «ملودرام» را به «ملو- درام» (Melodrama to Mellow drama) تغییر دهید61- کتابها و مقالات را با دیدگاههای متفاوت نگریسته و بخوانید تا چیزی یاد بگیرید62- در لحظه فقط یک کار انجام دهید63- تا عدد 10 بشمارید64- همچون دل طوفان باشید65- نسبت به تغییر و تحول در نقشههایتان انعطافپذیر باشید66- بجای فکر کردن به خواستههایتان به داشتههایتان فکر کنید67- تمرین کنید که افکار منفی را از خود دور کنید68- میل به یاد گرفتن از دوستان و خانواده داشته باشید69- هر جا که هستید شاد باشید70- بخاطر داشته باشید آنچه خواهید شد که بیش از همه آن را تمرین میکنید71- ذهنتان را آرام کنید72- ورزش یوگا کار کنید73- خدمت به دیگران جزء لاینفک زندگی شما باشد74- در حق دیگران لطف کنید و توقع جبران نداشته باشید75- به مشکلاتتان به چشم معلم درونتان نگاه کنید76- ندانستن بعضی چیزها نعمت است77- به هستی خود آگاه باشید78- به خود آمده و خود را جمع و جور کنید79- از مقصر دانستن دیگران بپرهیزید80- اولین نفری باشید که از خواب بر میخیزید81- وقتی تلاش دارید تا برای دیگران مفید باشید، بر چیزهای کوچک تمرکز کنید82- بخاطر داشته باشید که تا صد سال دیگر هیچ کدام از ما زنده نیسیتم83- سخت نگیرید84- یک گیاه پرورش دهید85- ارتباط خود با مشکلات را قطع نکنید86- دفعه بعد که درگیر یک بحث بودید، بجای دفاع از موضع خود، اول ببینید که دیدگاه طرف مقابل چیست؟87- یک «دستاورد معنادار» را برای خود تعریف کنید88- به احساسات خود گوش دهید (آنها میخواهند به شما چیزی بگویند)89- اگر کسی توپ را به سمت شما پرتاب کرد، مجبور نیستید که آن را بگیرید90- «این نیز بگذرد» را فراموش نکنید91- زندگی را مملو از عشق کنید92- پی به قدرت افکار خود ببرید93- تفکر «هر چه بیشتر بهتر» را رها کنید94- همیشه از خود بپرسید «چه چیزی واقعاً مهم است؟»95- به قلب مبتکرتان اعتماد کنید96- قلب خود را به روی «چیستی زندگی» بگشایید97- در امور دیگران دخالت نکنید98- تعالی را از دل زندگی روزمره بیرون بکشید99- برای لحظات خود برنامهریزی کنید100- به گونهای زندگی کن گویی که آخرین روز عمرت است (و ممکن است باشد)
این کتاب ۹۲ ترفند ساده را به شما معرفی میکند تا بتوانید در زندگی یک گفتگوکنندهی برتر شوید و به خواستههایتان برسید.How to talk to anyoneLeil Lowndesلیل لوندزکتاب راهکارهای جلب توجه، اعتماد و دوستی دیگران را به شما یاد خواهد داد تا شما هم این روشها را به بهترین نحو انجام دهید و هر چیزی را که در زندگی میخواهید به دست بیاورید.تا به حال شده آدمهای موفقی را تحسین کنید که به نظر میرسد «همه چیز دارند»؟ شما آنها را میبینید که با اعتماد به نفس در جلسههای کاری صحبت میکنند و یا با خیال راحت در مهمانیها گپ میزنند. آنها کسانی هستند که بهترین شغلها، مهربانترین همسران، وفادارترین دوستان، کلانترین حسابهای بانکی و یا شیکترین ویلاها را دارند.چند لحظه صبر کنید! بسیاری از آنها باسوادتر یا باهوشتر از شما نیستند، حتی زیباتر هم نیستند! پس قضیه چیست؟ بعضی از آدمها فکر میکنند آنها این ویلاها را به ارث میبرند؛ برخی دیگر میگویند آنها با این همسران ازدواج میکنند و یا اینکه صرفاً آدمهای خوششانسی هستند. به گمانم این افراد باید در دیدگاهشان تجدید نظر کنند. تمام مواردی که در بالا نام بردیم، حاصل یک چیز است: مهارت این آدمهای موفق در برخورد با همنوعان انسانی خود.هیچ فردی به تنهایی به هدفش نمیرسد. آدمهایی که به نظر همه چیز دارند، در طول سالها ذهنها و قلبهای صدها انسان دیگر را تسخیر کردهاند و به کمک آنها توانستهاند به بالای نردبان کاری یا اجتماعی که انتخاب کردهاند، برسند.آدمهای بهت زدهای که پای نردبان ایستادهاند، اغلب به بالا نگاه میکنند و مدام شکایت میکنند که آدمهای موفق که بالای نردباناند آدمهایی افادهای هستند. وقتی که زنان یا مردان بزرگ بالای نردبان، دوستی، عشق یا کارشان را از آنها دریغ میکنند، افراد پایین نردبان به آنها انگ میزنند و متهمشان میکنند به اینکه قدیمی هستند. بعضیها آه و ناله میکنند و دلشان میخواهد از حرص سرشان را به سنگ بکوبند.افراد غرغروی پایین نردبان هرگز نمیفهمند علت طرد شدنشان خودشان هستند. آنها هرگز نمیفهمند به خاطر ناشیگری خودشان در برقراری ارتباط است که دوستی، عشق یا معاملهای را از دست میدهند. گاهی به نظر دیگران چنین میرسد که آدمهایی که همۀ مردم آنها را دوست دارند یک کیسه کلک، سحر و جادو یا اعجاز اقتصادی دارند که باعث میشود، به قول معروف، دست به هر چی میزنند طلا شود!درون کیسۀ کلک آنها چیست؟ داخل آن کلی چیز پیدا میشود: موادی که دوستیها را محکم میکند، سحری که بر اذهان پیروز میشود و جادویی که باعث میشود آنها آدمها را عاشق خودشان کنند. آنها خصوصیتی دارند که باعث میشود رئیسها استخدامشان کنند و بعد به آنها ترفیع دهند، ویژگیهایی دارند که باعث میشود موکلها بارها و بارها به سراغشان بروند و امتیازی دارند که باعث میشود مشتریها از آنها خرید کنند، نه از رقبایشان.در بخشی از کتاب چطور با هر جور آدمی ارتباط برقرار کنیم؟ میخوانیم:همان طور که اولین نگاه باید چشمهای طرف مقابلت را خشنود کند، اولین کلماتت هم باید گوش او را نوازش دهد. زبان تو یک تابلوی خوشآمدگویی است که بر روی آن نوشته شده «خوش آمدید» یا «نزدیک نشوید.» برای اینکه همصحبتت احساس کند به او خوشآمد میگویی، باید در گپ زدن استاد شوی.گپ زدن؟ از این کلمه بدت میآید؟ با شنیدنش تنت از نفرت به لرزه میافتد؟ این دو تا کلمۀ کوچک حتی تیری بر قلب آدمهای نترس و بیباک است. کافی است آنها را به مهمانیای دعوت کنی که کسی آنها را نمیشناسد؛ آن وقت حتی اسم آن مهمانی حالت تهوعآوری در آنها ایجاد میکند. اگر این حرفها برایت آشناست، از این واقعیت مسلم آرامش بگیر که: هر چقدر شخص باهوشتر باشد، بیشتر از گپ زدن بدش میآید. من سالهاست به عنوان مشاور کار میکنم و با بیش از پانصد شرکت کار کردهام. در این مدت چیزی را کشف کردهام که واقعاً مرا شوکه کرد. مدیران اجرایی ردۀ بالا که بهراحتی میتوانستند با هیئت مدیرهها مذاکرات مفصل داشته باشند و یا برای سهامدارانشان سخنرانی کنند، اعتراف کردند که در مهمانیهای ناآشنا مثل بچههای گمشده احساس سردرگمی میکنند.شاید افرادی که از گپ زدن متنفرند، از فهمیدن این حقیقت آرامش بیشتری بگیرند که هنرپیشههای بزرگ هم تا حدی مثل آنها هستند، چون آنها هم از چیزی وحشت دارند؛ چیزی به اسم «ترس از صحنه.» رختهایی که وقتی در اتاقی پر از غریبه هستید در دل شما میشویند، همان رختهایی هستند که در دل هنرپیشگان برتر هم شسته میشوند. پابلو کاسالزف، نوازنده معروف ویولن سل، یک عمر به خاطر ترس از صحنه آه و ناله میکرد. کارلی سایمون، آهنگساز و ترانهساز مشهور، به خاطر این ترس خودش را از اجراهای زنده محروم کرده بود. یکی از دوستانم که برای نیل دیاموند، خواننده و ترانهسرای محبوب، کار میکرد، میگفت او اصرار داشت واژههای ترانهای را که او مدت چهل سال زیر لب میخواند، روی متنرسانش نمایش بدهند، تا یک وقت ترسش باعث نشود که کلمهها را فراموش کند.
کتاب صوتی چگونه زیبا سخن بگوییم اثرمحمد رضا تقدمی است؛ فن بیان در سادهترین مفهوم به معنای توانایی حرف زدن است. توانایی شما در صحبت کردن هر چه زیادتر باشد یعنی فن بیانتان بهتر است. برای بهرهمندی از فن بیان باید توانایی این را داشته باشید که خوب، با اعتماد به نفس و واضح صحبت کنید. کتاب صوتی چگونه زیبا سخن بگوییم به بررسی، آموزش و تمرین شیوهها و راهکارهایی میپردازد که هر کس در هر شرایطی بتواند به سادگی از آن سود جوید و در زمانی اندک به زیبایی سخن و کلام خود که آن را در اندرون ناخودآگاه خویش جای داده بیفزاید و بیاراید تا از شکوفایی آن برای خوشبختی و نشاط خود و دیگران بهره فراوان برد.
فصل نخست: ۰۰:۰۰:۰۰ فصل دوم: ۰۰:۴۹:۳۶ فصل سوم: ۰۱:۳۸:۵۳ مالکوم گلدول در کتاب شگفتانگیز از ما بهتران یا استثناییها، ما را در سفری ذهنی به دنیای از ما بهتران میبرد؛ بهترینها و درخشانترینها، مشهورترینها و موفقترینها! او میپرسد: چه چیزی باعث موفقیت این افراد میشود؟مالکوم گلدول معتقد است ما بیش از حد به اینکه افراد موفق چگونه هستند توجه میکنیم و توجه بسیار اندکی به این نکته داریم که آنها از کجا آمدهاند؛ از چه فرهنگی، از چه خانوادهای، از چه نسلی و با چه تجارب خاصی که در طول تربیت و رشدشان کسب کردهاند.گوینده: دکتر مصیدر طول مسیر کتاب از ما بهتران (Outliers: The Story Of Success)، مالکوم گلدول (Malcolm Gladwell) به توضیح رازهای میلیونرهای حوزه برنامهنویسی و تکنولوژی و کارآفرینان موفق، چیزهایی که برای یک ورزشکار حرفهای شدن لازم است، اینکه چرا آسیاییها در ریاضی قویتر هستند و چیزی که گروههای برتر موسیقی را متمایز میکند، میپردازد.کتاب از ما بهتران به صورتی روشنگرانه و سرگرمکننده، نقطه عطفی است که همزمان شما را حیرتزده و آگاه نموده و تا مدتها بعد (و شاید برای همیشه) ذهنتان را درگیر خود خواهد کرد.این کتاب درباره از ما بهتران است درباره مردان و زنانی که کارهایی غیرمعمول انجام میدهند: نوابغ، غولهای تجارت، ستارههای موسیقی راک و برنامهنویسان نرمافزار. ما پرده از اسرار وکیلی برجسته برمیداریم، به بررسی این نکته میپردازیم که چه چیزی بهترین خلبانان را از دیگر خلبانانی که باعث سقوط هواپیما شدهاند، جدا میکند و میکوشیم تا دریابیم چرا آسیاییها در ریاضی بسیار خوب هستند. بهعلاوه در بحبوحه بررسی زندگی افراد برجسته در میان خودمان، متبحرها، بااستعدادها و سختکوشها، خواهیم گفت که روشی که ما موفقیت را معنا میکنیم، اساساً اشتباه است.سؤالی که همیشه درباره افراد موفق میپرسیم چیست؟ میخواهیم بدانیم که چه افرادی هستند، چه شخصیتی دارند، یا چقدر باهوش هستند یا چه نوع سبک زندگی دارند یا چه استعدادهای خاصِ مادرزادی دارند. همچنین، تصور ما این است که همین ویژگیهای شخصی است که نشان میدهد چگونه آن فرد موفق به قله رسیده است.استثنایی ها«از ما بهتران، داستان موفقیت» اثر مالکوم گلَدوِل (-۱۹۶۳) است. او در این کتاب شگفتانگیز، ما را در سفری ذهنی به دنیای از ما بهتران میبرد؛ بهترینها و درخشانترینها، مشهورترینها و موفقترینها و میپرسد: چه چیزی باعث موفقیت این افراد میشود؟ او معتقد است ما بیش از حد به اینکه افراد موفق چگونه هستند توجه میکنیم و توجه بسیار اندکی به این نکته داریم که آنها از کجا آمدهاند؛ از چه فرهنگی، از چه خانوادهای، از چه نسلی و با چه تجارب خاصی که در طول تربیت و رشدشان کسب کردهاند. در طول مسیر این سفر، او به توضیح رازهای میلیونرهای حوزه برنامهنویسی و تکنولوژی و کارآفرینان موفق، چیزهایی که برای یک ورزشکار حرفهای شدن لازم است، اینکه چرا آسیاییها در ریاضی قویتر هستند و چیزی که گروههای برتر موسیقی را متمایز میکند، میپردازد. «از ما بهتران» به صورتی روشنگرانه و سرگرمکننده، نقطه عطفی است که همزمان شما را حیرتزده و آگاه میکند و تا مدتها بعد (و شاید برای همیشه) ذهنتان را درگیر خود خواهدکرد. بخشی از کتاب: این کتاب درباره از ما بهتران است؛ درباره مردان و زنانی که کارهایی غیرمعمول انجام میدهند. در فصلهای آتی، شما را با از ما بهتران، یکی پس از دیگری آشنا میکنم: نوابغ، غولهای تجارت، ستارههای موسیقی راک و برنامهنویسان نرمافزار. ما پرده از اسرار وکیلی برجسته برمیداریم، به بررسی این نکته میپردازیم که چه چیزی بهترین خلبانان را از دیگر خلبانانی که باعث سقوط هواپیما شدهاند، جدا میکند و میکوشیم تا دریابیم چرا آسیاییها در ریاضی بسیار خوب هستند. بهعلاوه در بحبوحه بررسی زندگی افراد برجسته در میان خودمان، متبحرها، بااستعدادها و سختکوشها، خواهیمگفت که روشی که ما موفقیت را معنا میکنیم، اساساً اشتباه است.کتاب صوتی از ما بهتران outliers
🟢آغاز قسمت اول 00:00معرفی کتاب و نویسنده 00:30مقدمه : انسان ها چی هستن ؟ 01:46🔶 آغاز فصل اول : انسان ها حیوونن 05:59ما یه زمانی سرکش بودیم 06:04غذاهای پختنی و مغزهای بزرگ 13:07🟢آغاز قسمت دوم 19:50گونه های مختلف انسان 20:13جزیره ی انسان های کوچیک 22:57خانواده ی انسان 30:41تو کدوم گونه از انسان هستی ؟ 36:53ایستگاه بعد : ابَر انسان خردمند 40:56🟢 آغاز قسمت سوم 44:57یه نئاندرتال تو خونواده 45:21چی میشد اگر ... ؟ 48:45🔶 آغاز فصل دوم : قدرت فوق العاده انسانهای خردمند 51:17ماجراجویی های موز گونه 51:25چرا مورچه ها ملکه دارن ولی وکیل ندارن 59:53🟢 آغاز قسمت چهارم 1:04:19زامبی ها ، خوناشام ها و افسانه ها 1:05:21روح شیر کبیر 1:09:55داستانای که بزرگسالا بهشون اعتقاد دارن 1:15:17🟢 آغاز قسمت پنجم 1:23:30چطور داستان ها به ما کمک میکنن؟ 1:23:45قدرت یه تیکه کاغذ 1:29:01یه بطری روغن ، کوچیک ولی قدرتمند 1:31:42فقط پسرها 1:34:31🟢 آغاز قسمت ششم 1:40:37گروه داستان گوها 1:40:57🔶آغاز فصل سوم ( زندگی کردن نیاکان ما چطور بود ) 1:44:14خاطرات غذا 1:44:23🟢 آغاز قسمت هفتم 1:51:00باستان شناسان جوان 1:51:20هیچ جا مثل خونه نمیشه 1:54:41خانواده های عصر حجری 1:57:57🟢 آغاز قسمت هشتم 2:06:44❤ سخنی کوتاه با شما همراهان کانال 2:07:05سلفی های عصر حجری 2:07:37ردپاهای روی شن 2:13:32یه جهان سنگی 2:17:29بعد از اینکه میمیری چه اتفاقی میوفته 2:21:30🟢 آغاز قسمت نهم 2:28:07250 تا دندون روباه 2:28:27با همدیگه گروه شدن 2:34:34جستجوگرهای کبیر 2:37:23🟢 آغاز قسمت دهم 2:48:49روزهای خوب گذشته 2:49:08روزهای بدِ گذشته 2:56:48صحبت کردن با حیوون ها 3:01:04🟢 آغاز قسمت یازدهم 3:12:04طبق قوانین پیش رفتن 3:12:23پرده ی سکوت 3:16:36🟢 آغاز قسمت دوازدهم 3:24:45🔶 آغاز فصل چهارم (برای حیوون ها چه اتفاقی افتاد) 3:24:55پدربزرگ ِوال 3:25:10غول های استرالیا 3:32:56🟢 آغاز قسمت سیزدهم 3:44:55کشف آمریکا 3:45:14مشکل بزرگ 3:56:41🟢 آغاز قسمت چهاردهم ( آخر) 4:03:07انقراض سریع 4:03:26از قدرت فوق العاده ت استفاده کن 4:12:28خطرناک ترین حیوون دنیا 4:18:56قدردانی و تشکر 4:22:21--------------------------🟡 درباره کتاب :این کتاب یک داستان جذاب و تصویری از تاریخ انسانها است که برای خوانندگان نوجوان نوشته شده است. نویسنده با استفاده از نقشهها، خط زمانی و تصاویر رنگی، نشان میدهد که چگونه انسانها از میلیونها سال پیش تا کنون توانستهاند بر روی زمین زنده بمانند و پیشرفت کنند. این کتاب شامل موضوعاتی مانند این کتاب قسمت اول از مجموعه دو جلدی "ما توقف ناپذیرها" است که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است¹².امیدوارم از شنیدن این کتاب لذت ببرید. 😊🟣 درباره نویسنده :یووال نوح هراری پژوهشگر، نویسنده و مقالهنویس مشهور اهل اسرائیل است. او با کتابهای «انسان خردمند» و «انسان خداگونه» در ایران شناخته میشود. تخصص هراری تاریخ و علاقهی اصلی او سیاست و اقتصاد است.🔵 زندگینامه یووال نوح هرارییووال نوح هراری (Yuval Noah Harari) 24 فوریهی 1976 در اسرائیل، از خانوادهای اهل لبنان و اروپای شرقی، به دنیا آمد. از سهسالگی خواندن را یاد گرفت. در 17سالگی وارد دانشگاه اورشلیم شد تا در رشتههای تاریخ و روابط بینالملل درس بخواند. دکترای فلسفهاش را هم از کالج عیسی دانشگاه آکسفورد گرفت. در دوران آکسفورد، با نوشتههای جرد دایموند، دانشمند و نویسندهی آمریکایی، آشنا شد و از آن تأثیر پذیرفت. البته این تأثیرپذیری در حدی بود که یووال نوح هراری متوجه شود خودش هم میتواند چنین کتابهایی بنویسد.🟢جوایز و افتخارات یووال نوح هرارییووال نوح هراری در سالهای 2009 و 2012 برندهی جایزهی پولونسکی برای خلاقیت و اصالت شد.او در سال 2011 برای نوشتن مقالات برجسته در تاریخ نظامی، برندهی جایزهی مونکادو شد.یووال نوح هراری در سال 2012 به عضویت آکادمی علوم جوان اسرائیل درآمد.کتاب انسان خداگونه در سال 2017 جایزهی هندلزبلت، کتاب اقتصادی آلمان (Handelsblatt's German Economic Book Award) را از آن خود کرد.🟠 یووال نوح هراری از نگاه دیگرانپس از انتشار کتاب انسان خردمند، ترجمهی آن به زبان انگلیسی در سال 2014 سبب شد تا این اثر بیش از یک میلیون نسخه بفروشد. همین موضوع واکنش برخی از خوانندگان کتاب را برانگیخت.مارک زاکربرگ، بنیانگذار شبکهی فیسبوک و کمپانی متا، کتاب انسان خردمند را یکی از کتابهای برگزیدهی سال 2015 اعلام کرد.باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین آمریکا، اعلام کرد که خواندن کتاب انسان خردمند سبب شده تا چشمش به روی مؤلفههای اصلی تمدنی خارقالعاده باز شود.اما از سوی دیگر، همیشه نباید انتظار تحسین و تمجید داشت؛ نقدهایی هم به نویسنده وارد شده است. یووال نوح هراری برای انتشار کتاب 21 درس برای قرن 21 در روسیه مجبور شد تن به اصلاحیهها و حذفهایی بدهد. همین موضوع بدل به بهانهای برای نقد رفتار نویسنده در تن دادن او به سانسور شد. اما هراری اعلام کرد که در دوراهی سختی قرار گرفته بود: کتاب با برخی حذفیات منتشر شود و پیامهای نویسنده به مردم روسیه برسد یا اینکه اثر کلاً منتشر نشود. یووال نوح هراری معتقد بود که انتشار کتاب حتی با این شرایط بهتر از منتشر نشدن آن است.🔴 یووال نوح هراری در میان ایرانیانکتابهای یووال نوح هراری، پس از انتشار در ایران، بسیار محبوب و پرطرفدار شدند. برخی از کتابهای او مانند انسان خردمند و انسان خداگونه به دست مترجمان مختلف ترجمه و منتشر شدند. اما پس از گذشت مدتی، کتابهای او ممنوعالچاپ اعلام شدند. برخی ناشران، با حذف نام نویسنده، به انتشار کتابهای او ادامه دادهاند.________________Unstoppable Us, Volume 1: How Humans Took Over the World "Gripping and thought-provoking." —The New York TimesEven though we’ll never outrun a hungry lion or outswim an angry shark, humans are pretty impressive—and we’re the most dominant species on the planet. So how exactly did we become “unstoppable”?The answer to that is one of the strangest tales you’ll ever hear. And it’s a true story!From learning to make fire and using the stars as guides to cooking meals in microwaves and landing on the moon, prepare to uncover the secrets and superpowers of how we evolved from our first appearances on Earth millions of years ago.Acclaimed author Yuval Noah Harari has expertly crafted an extraordinary story of how humans learned to not only survive but also thrive on Earth, complete with maps, a timeline, and full-color illustrations that bring his dynamic, unputdownable writing to life.کتاب صوتی ما توقف ناپذیرها ، از نویسنده معروف یووال نوح هراری
دختر سروان (به روسی: Капитанская дочка) رمانی تاریخی از الکساندر پوشکین نویسنده روس است که نخستین بار در سال ۱۸۳۶ در مجله ادبی ساورمنیک منتشر شد. این رمان در قالب خاطرات یک افسر اشرافزاده امپراتوری روسیه به نام پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص نوشته شدهاست.دختر سروان داستانی رمانتیک و زندگینامهای است که در متن شورش پوگاچف در سالهای ۴-۱۷۷۳ در دوران سلطنت ملکه کاترین دوم جریان دارد. پوشکین در آن دوران در خزانه اسناد دولتی در شهر سن پترزبورگ مشغول به کار بود و به همین مناسبت این داستان را به رشته تحریر در آورد، وی هرچند در این داستان نظری منفی نسبت به خشونت و کشتار و چپاول این قیام دارد اما در عین حال یملیان پوگاچف رهبر این قیام دهقانی را به عنوان شخصیتی استثنایی و تحسینبرانگیز به تصویر کشیده است.[۱]دختر سروان آخرین اثر پوشکین است. وی یک سال بعد از انتشار این داستان در سن ۳۸ سالگی و در یک دوئل جان باخت. جالب اینکه پتر آندرویچ قهرمان داستان دختر سروان نیز همچون پوشکین با رقیب عشقی خود به دوئل دست میزند.بلنیسکی منتقد ادبی روس معتقد است که دختر سروان داستانی است که بیشترین تاثیر را بر نسل نویسندگان رئالیست روسی بر جای گذاشته است. چندین فیلم سینمایی بر اساس این داستان ساخته شده و سزار کوئی آهنگساز روس هم اپرایی به همین نام ساخته و برای نگارش متن آن از این داستان اقتباس کردهاست.دو ترجمه فارسی از این کتاب یکی توسط پرویز ناتل خانلری و دیگری از شیوا رویگریان موجود است. ناتل خانلری این کتاب را در چاپ اول، در ۱۳۱۰، با عنوان دختر سلطان منتشر کرد ولی در چاپهای بعدی عنوان دختر سروان برای آن انتخاب شد.[۲]خلاصه داستانداستان دختر سروان در مورد پتر آندرویچ جوانی اشراف زاده در اواخر قرن هجدهم میلادی است. او به سن سربازی رسیده است و پدرش بر خلاف نظر مادرش او را به خدمت نظام می فرستد و از روابط خود استفاده می کند تا پسرش را به منطقه ای دورافتاده در شرق رود ولگا و کنار دشتهای قزاقستان اعزام کنند. در راه مرد کُزَک ناشناس راهنمای او میشود. پتر آندرویچ در قلعهای نزدیک به شهر ارنبورگ مشغول خدمت میشود. وی عاشق ماریا دختر سروان محل خدمتش می شود. چندی بعد کُزکی که بهطور اتفاقی راهنمای او شده بود یعنی یملیان پوگاچف علیه حکومت روسیه قیام کرده و به قلعه آنها حملهور میشود و پتر آندرویچ رودرروی او قرار میگیرد. پوگاچف به پاس پوستینی که پتر آندریوج به او بخشیده جان او را نجات داده و از وی حمایت میکند با این حال آندرویچ قبول نمیکند که به سپاه پوگاچف بپیوندد. از طرف دیگر آندرویچ برای حمایت از دختر مورد علاقه خود حوادث دور از ذهنی را باید از سر بگذراند و در این بین رقیبی عشقی از همه بیشتر برای او دردسر ساز می شود...دختر سروان اثر ماندگار و زیبای آلکساندر پوشکین است که میتوان آن را به نوعی یک رمان عاشقانه با درونمایه تاریخی دانست. این رمان را از نخستین آثار نثر تاریخی روسیه میدانند و پوشکین را نیز بزرگترین نویسنده روس میدانند که سرچشمه ادبیات روسیه است.پوشکین در این رمان آنچنان شما را تحت تاثیر قرار میدهد که شیرینی داستان را هرگز فراموش نخواهید کرد. اما باید در نظر داشته باشید که دختر سروان از جمله اولین نثرهای ادبیات روسیه است و با چیزی که از رمانهای بزرگ ادبیات روسیه پس از پوشکین در ذهن دارید ممکن است متفاوت باشد. در قسمتی از مقدمه مترجم در این مورد چنین آمده است:در قدم اول پیشنهاد میکنم قیاس را کنار بگذاری! در اینجا تعریفِ رمان، از نظر کمی و کیفی، با آن شکل استانداردی که از این ژانر در ذهن داری و با آن رمانهای چندوجهی داستایفسکی و تالستوی که با شیوهای اروپایی نوشته شدند بهشدت تفاوت دارد! اینجا سرآغازِ همه آغازها در ادبیات روسی است. اینجا همهچیز خیلی موجز و کوتاه و با حداکثر استفاده از فولکلور و تاریخ شفاهی و امثال و حکم و آیین روسی پدید آمده است. اینجا عیناً روسیه بکر است که دارد با شما سخن میگوید؛ جایی که فرهنگِ روسی تازه دارد بیدار میشود و زبان ادبیاش آرامآرام شکل میگیرد.مترجم کتاب – حمیدرضا آتشبرآب – در مقدمه خود توضیح میدهد که چه اتفاقی افتاده است که ادبیات تا قبل از پوشکین تقریبا وجود نداشته و بعد از او ناگهان فوران میکند و بزرگانی مانند گوگول – داستایفسکی – تالستوی – چخوف و تورگنیف را به ادبیات جهان عرضه میکند. همچنین در پایان کتاب نیز مقالهها و تفسیرهای فراوانی درباره دختر سروان و پوشکین آمده است که خواننده را به طور کامل با جایگاه پوشکین در ادبیات روسیه آگاه میکند.[ معرفی مطلب مرتبط: چگونه کتابهای داستایفسکی را بخوانیم؟ ]رمان دختر سرواناین کتاب درباره زندگی جوانی به نام پیوتر آندرییویچ گرینیوف است که برای خدمت به قلعه بیلاگورسک اعزام میشود. در این سفر ماجراهای زیادی را پشتسر میگذارد، عاشق میشود، با رقیب عشقیاش دوئل میکند، خطر جنگ را احساس میکند و بسیاری از موارد دیگر را تجربه میکند.اما در ابتدا همهچیز باب میل پیوتر است. خبری از سختیهای زندگی و چالشهای که پیش روی آدم قرار میگیرد وجود ندارد. در خانه پدری با معلم سرخانه فرانسویاش به توافق رسیده و هردو از گذران وقت به میل خود لذت میبرند. پیوتر که راوی رمان است درباره نوجوانی خود میگوید: «نوجوانی من به کفتربازی و جفتکچارکش با بچهمحلها گذشت. در این بین، پا به هفدهسالگی گذاشتم و سرنوشتم دگرگون شد.» این دگرگونی وقتی است که پدرش تصمیم میگیرد پیوتر باید به خدمت برود.محل خدمتی که پدر برای پیوتر انتخاب کرده پتربورگ یا شهر نزدیک دیگری نیست. او تصمیم دارد پسرش را به قلعه بیلاگورسک در آرینبورگ بفرستد که دود باروت بخورد تا خوب بار بیاید. در نظر داشته باشید که در این زمان شورشهای دهقانی نیز در جریان است.پیوتر به همراه ساویلیچ راهی سفر خود میشود و پس از پشت سر گذاشتن چند اتفاق در مسیر، که نقش بسیار مهمی در روند داستان نیز دارد، به قلعه میرسند. پیوتر به خدمت فرماندهاش – سروان میروناف – میرود و در آنجا دختر سروان – ماریا ایواناونا – را میبیند. دختری عاقل و حساس که سخت عاشق او میشود. اما داستان عاشقی پیوتر به همین سادگی پیش نمیرود و چالشهای زیادی پیش رو است. در اینجا فقط به یکی از چالشهای کتاب اشاره میکنیم و از فاش کردن بقیه موارد خودداری میکنیم.یکی از مهمترین چالشهای پیوتر درگیری او با شوابرین – کسی که قبلا از ماریا ایواناونا درخواست ازدواج کرده بود – است. گستاخی شوابرین خارج از تحمل و به همین خاطر دوئل بین آنها اجتنابناپذیر است. پیوتر باید از شرافت و احساس مسئولیتی که نسبت به دختر سروان دارد دفاع کند، اما قبل از دوئل، به خانه سروان میرود تا شاید برای آخرین بار ماریا را ببیند. دیداری که متفاوتتر از همیشه است و پیوتر با نگاهی دیگر دختر سروان را میبیند:سعی میکردم خودم را شاد و بیاعتنا نشان دهم تا نکند سوءظنی پیش بیاید و گرفتار انواع توضیحات ملالآور شوم. با این حال باید اعتراف کنم، از آن خونسردی و آرامشی که تقریبا همه کسانی، که در چنین شرایطی قرار میگیرند لافش را میزنند در من خبری نبود. آن شب ملایمتر و دلنازکتر از قبل شده بودم. ماریا ایواناونا برایم دوستداشتنیتر از همیشه مینمود. این فکر که شاید آخرینباری باشد که میبینمش، در نظرم به او شیرینی خاصی میبخشید. (کتاب دختر سروان اثر آلکساندر پوشکین – صفحه ۹۲)[ معرفی کتاب از ادبیات روسیه: رمان دوازده صندلی – اثر ایلف و پتروف ]درباره کتاب آلکساندر پوشکیناگر با ادبیات روسیه و کتابهایی مانند رمان جنگ و صلح یا رمان برادران کارامازوف آشنا باشید، میدانید که تعداد زیاد شخصیتهای داستانی در ادبیات روسیه یک موضوع عادی است. پیچیدگی کتاب و لایهلایه بودن آن هم تقریبا در بیشتر رمانها به چشم میخورد. وقتی با در نظر گرفتن این موارد به سراغ رمان دختر سروان میروید، شگفتزده میشوید. دختر سروان به معنای واقعی کلمه یک رمان ساده، خوشخوان و شیرین است که هیچگونه پیچیدگی خاصی در آن دیده نمیشود.شخصاً به هیچ وجه فکر نمیکردم رمان دختر سروان تا این اندازه ساده و داستان پرکشش و جذابی داشته باشد. داستانی پُر از شرافتمندی و عشق که هیچ توضیح اضافهای در آن وجود ندارد. داستانی که منتقدان آن را آیینه تمامنمای مردم روس میدانند. اما شاید بیشتر از هرچیز دیگری ساده بودن کتاب به چشم بیاید. داستایفسکی درباره این موضوع و به طور کلی درباره دختر سروان مینویسد:اصولا کل داستان دختر سروان معجزه هنری است و اگر پوشکین پای آن را امضا نزده بود، این طور تصور میشد که یک انسان عجیبوغریب که خود شاهد وقایع بوده، آن را نوشته است. داستان آنقدر ساده و بیپیرایه است که در این معجزه هنر، گویی خود هنر گم شده و از بین رفته و نهایتا به طبیعت پیوسته است. همین قرابت روح شاعر ما با خاک وطن، بهترین و جذابترین برهان صداقت تصاویر اوست. با خواندن پوشکین، حقیقت را، آن هم تمام حقیقت را درباره مردم روس میخوانیم.نیکالای گوگول، یکی دیگر از بزرگان ادبیات روسیه درباره دختر سروان چنین نوشته است: «در مقایسه با دختر سروان، تمام رمانها و داستانهای بلند ما شلهای شیرین و دلزننده بیش نیستند. بیآلایشی و سادگی در این اثر بدانحد رسیده است که خود واقعیت در قبال آن تصنعی و هجوآمیز به نظر میرسد. برای اولینبار شخصیتهایی کاملا روسی تصویر شدهاند: فرمانده سادهدل قلعه، زن سروان، ستوان؛ خود قلعه با تنها توپ جنگیاش، نابسامانی دوران و عظمت بیتکلف مردم، همه و همه نهتنها خود حقیقیت، که گویا بالاتر از آن است. و باید هم اینطور باشد، چرا که شاعر باید ما را از خودمان جدا کند و دوباره در تطهیرشدهترین و خالصترین صورت ممکن به خودمان بازگرداند.»در کتاب دختر سروان با ترجمه حمیدرضا آتشبرآب که از سوی نشر هرمس به چاپ رسیده است، تقریبا نیمی از کتاب به تفسیر و نقد کتاب اختصاص دارد و در تمامی این صفحات، پوشکین و کارهای ادبی او مورد ستایش قرار گرفته است. در این نقد و تفسیرها هرآنچه که لازم باشد درباره هنر پوشکین گفته شده است و در اینجا فقط یک چیز میماند که ما به آن اشاره کنیم: دوستان عزیز، پوشکین، سرچشمه ادبیات روسیه را حتما بخوانید.[ معرفی کتاب از ادبیات روسیه: رمان جنایت و مکافات – همراه با اینفوگرافیک رمان ]جملاتی از کتاب دختر سروانمادرجان غرقهدراشک سفارش کرد مراقب سلامتیام باشم و به ساویلیچ هم سپرد حواسش جمع من باشد. یک پوستین خرگوشی و روی آن هم پالتوپوست روباه به من پوشاندند. با ساویلیچ سوار کالسکه شدیم و در حالی که صورتم خیس اشک بود، راه افتادیم. (کتاب دختر سروان – صفحه ۴۶)من به رتبه افسری نایل شده بودم. خدمت هم برایم چندان زحمتی نداشت. در قلعهای که به امید خدا رها شده بود، نه ساندیدنی بود و نه نگهبان و مشقی. فرمانده هر وقت که میلش میکشید سربازها را مشق میداد؛ اما هنوز هم نمیتوانست دست چپ و راستشان را یادشان دهد، اگرچه پیش از هر عقبگردی نشانی کف دستشان گذاشته میشد تا خطا نکنند. (کتاب دختر سروان – صفحه ۸۶)او با قیافهای راضی رو به من گفت: همیشه به شادی، صلح بد به جنگ خوب هم میارزد. هرچند شرفت لکهدار شده، ولی لااقل زندهای جوان. (کتاب دختر سروان – صفحه ۹۲)وقتی که شنیدم شما با شمشیر دوئل میکنید، خشکم زد. واقعا که مردها چهقدر عجیباند! به خاطر یک کلمهای که مسلما بعد از یک هفته از یاد آدم میرود، حاضرند بجنگند و زندگیشان را فدا کنند. (کتاب دختر سروان – صفحه ۹۷)بهترین و پایدارترین تغییرات، آنهایی است که در نتیجه رشد اخلاقیات ایجاد شود و نه به واسطه انواع جنبشهای قهرآمیز. (کتاب دختر سروان – صفحه ۱۲۷)در آن تاریکی شب میتوانستم از هر خطری نجات پیدا کنم، اما یکدفعه برگشتم و دیدم که ساویلیچ نیست. پیرمرد بیچاره با آن اسب لنگش نتوانسته بود از چنگ راهزنها فرار کند. نمیدانستم باید چهکار کنم. چنددقیقهای منتظر شدم و وقتی که دیگر حتم پیدا کردم گرف
دکتر آذرخش مکری (روانپزشک)به وقت خودشناسیخودشناسی، توانمندسازی فردی، و رشد فردی۱- چالش اعتماد به نفس۲- احساسهای بد۳- برآورد صحیح از خویشتن۴- تلاش، خویشتنداری و آیندهنگری۵- رازهای موفقیت تحصیلی۶- شادکامی و سلامت روان در عصر نابرابریها۷- نگاهی بیشتر به عادتها۸- شادی، رضایتمندی و معنای زندگی۹- تلاشگری۱۰- شور و اشتیاق در زندگی#به_وقت_خودشناسی به وقت خودشناسی#پادکست_روانشناسی_شخصیتپادکست زندگی بهینه، زهینهبه وقت خودشناسی
بسیار عالی روح استاد جمالزاده شاد 🙏
عشق منی قلب❤
زیربنای فلسفه و منطق و به کارگیری آن یک شاهکار است. سیر نمی شوم و در هر بار تکرار چیز تازه و ابعاد جدید می یابم. مثالهایی ملموس و بجا می آورد. من لدت می برم.
یک: خود این فرد جای تامل دارد. دو: درپی بهانه است و دکتر برایش فهرست می کند و آقا هم روی هوا می قاپد. سه: ... دقیقه ۱۱ است، ببینیم دکتر برچسب به همسر آقا می زند و تا دستمایه ای برای این آقا فراهم شود یا نه!
کتاب شنیدن با صدای فروسی پور خیلی لذت بخشه
امان از مادرهای ایرانی و مهرطلبی و بندناف روانی قطع نشده پسران
دلم برای پدر خانم پارسا میسوزه...
دنیای عجیبیه
خب اینم یک برچسب دو قطبی و نیاز به دارو... حواسش نیست که خانم گفته ده جلسه رفتم و حتی یک قرص خواب هم تجویز نکرده اند!! هلاکویی را نمی فهمم؟
تو قرن ۲۱ بیجا کرده ۱۸ سالگی ازدواج کرده، بیجا کرده رفتن سوئد، رفته بود ترکیه بهتر بود.... حالا کی؟ هفت سال پیش!! هلاکویی حالش خوب نیست. بعد سرزنش برای آوردن فرزند دوم... چه بیاورند و چه نیاورند. به قول فردوسی پور: چه می کنه اییییین😁😂
تا کنون از این زاویه این قصه ها را نگاه نکرده بودم. خیلی جالب بود. روابط بین شخصیت های داستان، فرهنگ حاکم بر داستان، و بعد اسطوره انتطار، شاهزاده ای و بوسه ای
توضیحات اضافه👎🏻
مردای ایرانی هر جا هم که باشن حتی اون سره دنیا باز هم خیلی راحت میزارن دخترای مار و سو استفاده گر ازشون سواستفاده کنن و گولشون بزنن با کثافت کاری به خاطر منفعت و پول ،فقط هم با عشوه گری های مسخره 😏😏😏
کاشکی آهنگ پس زمینه نداشت
چه عکس قشنگی رو این اپیزوداتون گذاشتین.🥰😍
❤️👍
به نظر میرسه این آقا بیشتر علاقه مند به مطرح کردن سوالاتشون هستن تا شنیدن جواب اونها.
اگر چه گاهی به هلاکویی خرده می گیرم، باید منصف باشم، آنچه این فرد ابراز می کند، تناقض نیست. دکتر به خوبی و آرامش پاسخ می دهد. اما سخنی با دست اندرکاران این پادکست. برای من پیگیری اپیزودهای چند ساعته دشوار است. کارهای سرگلزایی و مکری یا کتاب ها به صورت بخش بخش در کست باکس وجود دارد. که پیگیری انها برایم ساده تر است. البته شاید این مشکل دیگران نباشد.
ازدواج که فقط عشقو عاشقی صرف نیست ،چرا میگن ازدواج باید همسان باشه ، الان این آقا نزدیک شصت سالشه خانم نوزده سال ،بچه ای که اومده چی این وسط بچه میرسه به سن ده سالگی باباش پیرمرد هفتاد سالس ،نه حوصله بچه داره نه چیزی ،زنش میشه بیست پنج ساله شوهره میشه هفتاد و پنج ساله ،اون آقا دیگه پاسخگوی شور و اشتیاق این خانم نیست ،یا باید جدا بشن یا خیانت خانم به آقا ،انقدر فاصله سنی منطقی نیست، از اول هم مبنای ازدواج پول آقا بوده کاملا مشخصه وگرنه یه دختر هجده ساله چرا باید عاشق یه مرد شصت ساله بشه
مرور فوقالعادهای بود😍