قصه های شارمینیا

مثل هر روز وقتی نباتک وارد باغ شد تا میوه ها رو بچینه و به فروشگاهش ببره دید کلی میوه ریخته روی زمین و ممکنه خراب بشن باید یه کاری میکرد، فکر کرد و یه فکر خوب به ذهنش رسید…لینک نصب بازی سفر به شارمینیا: https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.sharminiaa.ir: اینستاگرام ما@sharminiaa.ir

شارمینیا یه مهمون جدید دارهیه عکاس جهانگرد اومده به شارمینیا تا از گلهای قشنگ عکس بگیره ، یه دوربین گردنش داره و مدام صدای چیلیک میاد…: لینک نصب بازی سفر به شارمینیا https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.sharminiaa.ir: اینستاگرام ما@sharminiaa.ir

توی شارمینیا عروسکها منتظر رسید ن بهار هستن و همه جا رو آب و جارو کردن و گل کاشتن و حالا نشستن تابهار بیاد.چند ساعت منتظر شدن اما خبری از بهار نشد ...: لینک نصب بازی سفر به شارمینیا https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

تولده عیده شما مبااارک!تا حالا تخم مرغ، رنگ کردی؟بدو بیا تا ماجرای مینیا و تخم مرغ‌های رنگیش رو بشنوی.توی این قصه مینیا گواش را خوشحال می‌کند و قرار هست تا برای نوروز تخم مرغ رنگی درست کنیم.لینک نصب بازی سفر به شارمینیا:https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

توی این قصه شامیا برای رسیدن ماه رمضان شیرینی درست می‌کند یه شیرینی خیلی خوشمزه که بوش کل شارمینیا رو پر میکنه و …لینک نصب بازی سفر به شارمینیا:https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

زمستونه و وقت برف بازی!توی شارمینیا هنوز برف نباریده و عروسکها میخوان آدم برفی درست کنن اما ….لینک نصب بازی سفر به شارمینیا:https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

توی این قصه چله کوچک پشت کوه‌ها رفته تا برف و سرما بیاورد اما آنجا گیر کرده و قرار است تا ما بازی‌هایی که در زمستان انجام می‌دهیم به دوستانمان معرفی کنیم.لینک نصب بازی سفر به شارمینیا:https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

علی کوچولو که یکی از دوست‌های شامیا است می‌خواد برای روز پدر یه هدیه‌ی قشنگ تهیه کنه اما نمی‌دونه که چه هدیه‌ای باشه، برای همین یه نامه فرستاده و از شامیا خواسته تا کمکش کنه...لینک نصب بازی سفر به شارمینیا:https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

مینیا و عروسکها وقتی توی خونهی بچهها بودن دیدن که اونا برای مادرشون توی یه روزی جشن میگیرن وبهشون کادو میدن.اونا هم تصمیم گرفتن تا مثل بچهها برای بیبی سنجاقک پیرترین عروسک شهر که برای بقیهی عروسکها مثلمادرشون بود یه هدیه تهیه کنن. : لینک نصب بازی سفر به شارمینیا https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

توی یکی از روزهای رنگی رنگیه شارمینیا وقتی که هوا سرد شده بود و پاییز خانم کم کم داشت جاشو به ننهسرما میداد عروسکها وسط شهر و دور درخت بنفش جمع شده بودن و در مورد جشن یلدا و کارایی که قرارهانجام بدن حرف میزدن.همینطوری که مشغول صحبت بودن یهو دیدن یه انار چاق و چله که داشت روی زمین قل میخورد اومد ورسید زیر درخت بنفش…: لینک نصب بازی سفر به شارمینیا https://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

یه روزی از روزهای رنگی رنگی شارمینیا خورشید خانم مثل هر روز اومد توی آسمون و از اون بالا به شارمینیا نگاه می‌کرد یهو دید یه اتفاقی افتاده همه جای شهر پر شده بود از کتاب! روی شاخه‌های درخت‌ها، روی سقف خونه‌ها، توی باغ و باغچه‌ها، حتی چند تا کتاب هم افتاده بود توی رودخونه...لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

یه روزی از روزهای رنگی رنگی شارمینیا، مینیا و بقیه دوستاش باهم قرار گذاشته بودن تا برن میدون اصلی شهر و دور درخت بنفش جمع بشن و با همدیگه بازی بکنن. داشتن خندان و صحبت کنان به سمت درخت بنفش میرفتند که ناگهان ... لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

یه روزی از روزهای قشنگ شارمینیا وقتی خورشید خانم از توی آسمون به عروسک های شهر نگاه میکرد، آروم آروم توی آسمون رفت عقب تر و ابرهای کنارش جلوی خورشید خانم وایسادن. کم کم رنگ برگ ها هم عوض شد و هربار که هوهوخان بین درخت ها میپیچید برگ های بیشتری روی زمین میریخت. عروسک ها تصمیم گرفتن تا امسال به استقبال پاییز برن و یه کاری کنن پاییز خانم خوشحال بشه ... : لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

توی یکی از روزهای رنگی رنگی شارمینیا هوا کم کم داشت خنک تر می شد و برگ ها ی درختها آروم آرومشروع به ریختن می کردن و به عروسکها خبر اومدن پاییز و ماه مهر رو می دادن. عروسک ها با خوشحالی منتظر رسیدن پاییز و اولین ماهش بودن آخه با اومدن مهر ماه یه اتفاق قشنگ توی شارمینیا میفته ....: لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

یه روزی از روزهای شارمینیا ماه محرم داشت از راه می رسید و قرار بود عروسک ها به جای ریسه های رنگی توی شهر پرچم های سبز و مشکی به در و دیوارهای شارمینیا بزنن ..: لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

یه روزی از روزهای رنگی رنگی شارمینیا، مینیا تصمیم گرفت تا بره سفر. شب که شد همه ی وسایلش رو جمع کرد و کوله پشتیش رو آماده گذاشت تا صبح زود راه بیفته اما...: لینک نصب بازی سفر در شارمینیاhttps://miniaa.ir/sharminiaa-app/: سایت ماwww.miniaa.ir: اینستاگرام ما@miniaa.ir

نه نه سرما لحافش رو با خودش آورده و همراه چله کوچیکه و چله بزرگه داره برف و سرما توی شهر عروسک ها پخش میکنه، اما...

هانیه به کمک عروسک جورابیش فرفرون دنبال یه هدیه خوب برای مادرش هست😊

برای داشتن یک رویای کودکانه و خوابی خوش همراه قصه های مینیا و شهر عروسک ها باشید... .

برای داشتن یک رویای کودکانه و خوابی خوش همراه قصه های مینیا باشید... :)