ما تمامش میکنیم♡کالین هوور
Subscribed: 54,308Played: 609,072
Subscribe
Description
کتاب صوتی ما تمامش میکنیم📖:
🎧کتاب صوتی:
📙ما تمامش میکنیم
✍کالین هوور
📝آرتمیس مسعودی
🎙خوانش: آنالی طاهریان و...
🔸گاهی اوقات کسی که دوستت دارد بیشتر از همه آزارت میدهد🔸 من خیلی به مرگ فکر میکنم؛ بهخصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانهترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورا ی مین تاکنون شاهدش بودهاند، ایراد کردهام. خب، شاید جانانهترین سخنرانی نبود و میتوانست ناموفقترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر میکنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالاً تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد. سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آنها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود. اولش مضطرب بودم. هرچه نباشد مراسم خاکسپاری اندرو بلوم تحسینبرانگیز بود؛ شهردار محبوب شهر زادگاهم پلتورای مین، صاحب موفقترین آژانس املاک و مستغلات شهر، همسر جنی بلوم محبوب که قابل احترامترین کمک مدرس کل پلتوراست و پدرلیلی بلوم ـ همان دختر عجیب و غریب با موهای قرمز آشفته که روزی عاشق یک مرد بیخانمان و مایهی شرمساری کل خانواده شد. آن من بودم. من لیلی بلوم هستم و اندرو پدرم بود. امروز به محض اینکه در مراسم خاکسپاری در جایگاه تمجید از او صحبت کردم، یک بلیط هواپیما، مستقیم به مقصد بوستون گرفتم و اولین پشت بام بلندی را که توانستم پیدا کنم، تصاحب کردم. باز هم، نه به این علت که اهل خودکشی هستم. من هیچ قصدی برای آنکه خودم را از این بالا پرت کنم، ندارم. فقط برای این به اینجا آمدم که واقعا به هوای تازه و سکوت نیاز داشتم و آپارتمان لعنتیام در طبقه سوم به فضای آزاد دسترسی ندارد و هماتاقیام دوست دارد مدام صدای آواز خودش را بشنود.
🎧کتاب صوتی:
📙ما تمامش میکنیم
✍کالین هوور
📝آرتمیس مسعودی
🎙خوانش: آنالی طاهریان و...
🔸گاهی اوقات کسی که دوستت دارد بیشتر از همه آزارت میدهد🔸 من خیلی به مرگ فکر میکنم؛ بهخصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانهترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورا ی مین تاکنون شاهدش بودهاند، ایراد کردهام. خب، شاید جانانهترین سخنرانی نبود و میتوانست ناموفقترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر میکنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالاً تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد. سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آنها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود. اولش مضطرب بودم. هرچه نباشد مراسم خاکسپاری اندرو بلوم تحسینبرانگیز بود؛ شهردار محبوب شهر زادگاهم پلتورای مین، صاحب موفقترین آژانس املاک و مستغلات شهر، همسر جنی بلوم محبوب که قابل احترامترین کمک مدرس کل پلتوراست و پدرلیلی بلوم ـ همان دختر عجیب و غریب با موهای قرمز آشفته که روزی عاشق یک مرد بیخانمان و مایهی شرمساری کل خانواده شد. آن من بودم. من لیلی بلوم هستم و اندرو پدرم بود. امروز به محض اینکه در مراسم خاکسپاری در جایگاه تمجید از او صحبت کردم، یک بلیط هواپیما، مستقیم به مقصد بوستون گرفتم و اولین پشت بام بلندی را که توانستم پیدا کنم، تصاحب کردم. باز هم، نه به این علت که اهل خودکشی هستم. من هیچ قصدی برای آنکه خودم را از این بالا پرت کنم، ندارم. فقط برای این به اینجا آمدم که واقعا به هوای تازه و سکوت نیاز داشتم و آپارتمان لعنتیام در طبقه سوم به فضای آزاد دسترسی ندارد و هماتاقیام دوست دارد مدام صدای آواز خودش را بشنود.
42 Episodes
Reverse
گارسون اطلسه نه بابا😶😶
اطلس گفت:زندگی چیز عجیبیهما چند سال وقت داریم که زندگی کنیم پس باید هر کاری که میتونیم انجام بدیم که مطمئن بشیم از این سال هانهایت استفاده رو بردیم نباید وقتمون برای چیزایی طلف کنیم که شاید یه روزی اتفاق بیفتن یا شایدم اصلا اتفاق نیفتن
این اپیزدو خیلی دوس داشتم
گاهی اوقات یک موج غیر منتظره از راه میرسد آدم را بالا میبرد و دیگر برنمیگرداند
پس اینکه ما دست آخر بر روی یک موج سوار نشدهایم به آن معنی نیست که بخشی از یک اقیانوس واحد نیستیم
من او را دوست دارم هنوز دوستش دارم و همیشه خواهم داشت او موج عظیمی بود که در زندگی من آثار زیادی به جای گذاشت و من تا لحظه مرگ آثار آن عشق را احساس خواهم کرد
تازه وقتی یکی دو سال به دانشکده رفتم و با کس دیگری آشنا شدم متوجه شدم که قرار نبوده است اطلس همه زندگی من باشد احتمالاً قرار بوده است که بخشی از زندگیم باشد شاید دوست داشتن چیزی شاید دوست داشتن چیزی نیست که یک چرخه کامل باشد و به سرنجام برسد شاید چیزیست داری افت خیز زیر بم درست مثل ادم هایی که در زندگیمان برخورد میکنیم
حالم بهتر شده بود اما گاهی اوقات چیزی مرا به یاد او میانداخت و غمگینم میکرد.....
تمام آدمهایی که در زندگیت دیدهای را مجسم کن تعدادشان خیلی زیاد است آنها مثل موج میآیند و جلو عقب میروند بعضی از موجها خیلی بزرگترند چیزهایی را از عمق دریا با خودشان میآورند و همان جا در ساحل رها میکنند میان ذرات ریز ماسه آثاری به جای میگذارند که حتی مدتها بعد از آنکه موج عقب نشینی میکند نشان میدهد امواج آنجا بودهاند وقتی اطلس گفت دوستت دارم منظورش همین بود او میخواست بدانم که من بزرگترین موجی بودهام که تا به حال با او برخورد داشتهام و من آنقدر چیزها با خود آوردهام که حتی وقتی موج
به این فکر میکنم که چطور گاهی اوقات که اطمینان داریم زندگیمان در مسیر مشخصی قرار گرفته است با یک تغییر کوچک در روند ان تمام ان اطمینان از بین میرود...
اقاااا زابطشون خیلی قشنگهههههه من نمیخوام مثل پدرش باشهههه🥲🥲🥲 حسمم میگه اینجوری نیست شایدم دلم میخواد اینجوری نباشه
اقاااا زابطشون خیلی قشنگهههههه من نمیخوام مثل پدرش باشهههه🥲🥲🥲 حسمم میگه اینجوری نیست شایدم دلم میخواد اینجوری نباشه
کتاب فوق العاده ای بود و بسیار آموزنده با خوانش بسیار دلنشین🌱🌸
لطفا ما شروعش میکنیم روهم بخونید ارتباط گرفتن با بقیه گوینده های این کتاب خیلییی سخته
مرسییی خوانش شما خیلی قشنگ تر کرده بود کتاب رو ❤️
سپاس💕💐
خیلی هیجان دارم ببینم چیمیشه کم پیش میاد کتابی اینقدر کنجکاو و جذبم کنه
دوستان این جلدِ اولِ کتابِ. اشتباهی نشونیدش 🌿💙
جالبه کتابش برام
چقدر رابطه ننه باباهه مصنوعی و گهه