اپيزود ويژه اول- قصّه نادرقلي و پري
Update: 2020-12-19
1,998
Description
اولین اپیزود داستامینوفن با قلم و اجراي ايمان نجيمي قصّه ی نادرقلی، جوونی که به دور از مردم شهر داخل دشتی وسیع زندگی میکنه و روزهاش به کشاورزی و همنشینی با حیوانات میگذره. تا اینکه یک روز صدایی از پشت کوه نادرقلی رو وارد داستان جدیدی میکنه
برای حمایت مالی از ما اینجا کلیک کنید
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
اولش یه کم شنیدم گفتم بابا این چیه انگار واسه بچه ۵ ساله داره قصه میگه، بزنم بره. بعد دیدم این همه کامنت و لایک داره گفتم گوش بدم ببینم چیه. و خداروشکر که نزدم بره😂 واقعا لذت بردم، خیلی حس خوبی گرفتم. دمتون گرم ❤️🤝
گرازه رشتی بود 😂😂😂
چقدر دلنشینه😭میدونم خودتون سرودید،دمتون گرم💌 من یکبار تقریبا تا نصفه های پادکست گوش دادم،الان دوباره میخوام از ابتدا شروع کنم♥️
عالی عالی عالی عالی😍😍😍😍
چقدددر دلنشین بود😍غش کردم از این همه حس و قصه 🥰
خسته نباشید خیلی دلنشین بود
خیلی تغییر صداهاتون خوب بودن🥲
چقدر دل انگیز
گرازه چینیه؟😁😆
من بین این همه صدا گم شدم🥰😍
عالیییییی😍😍😍
چقدر داستان زیبا و شنیدنی بود! درود و خدا قوت بهتون ♥️⚘️♥️
بوگیدووو🥲😁🎀
عالی آفرین
داستان زیبای دختران انار روزی بود؛ روزی نبود. زن پادشاهی بود که بچه دار نمی شد. یک روز نذر کرد اگر بچه دار شود یک من عسل و یک من روغن بخرد بدهد به بچه اش ببرد برای ماهی های دریا. از قضا زد و زن آبستن شد و پس از نه ماه و نه روز پسری زایید. پادشاه خیلی خوشحال شد؛ داد همه جا را چراغانی کردند و جشن بزرگی راه انداخت. آقایی تعریف میکرد کُرد بودن به نظرم کاش یکی بهم بگه که کدوم پادکست اسمش نارنج و ترنج بود یا دختر انار
خیلییی شیرین ک دلننشینن بود😍😍😍 واقعا لذت بردم و تا آخر اپیزود انگار از این دنیا فارغ شدم و به دنیای قصه ها سفر کردم😍 کاش ادامه بدید
وای چقد قشنگ بود😭😭خیلی دوستش داشتم مخصوصا که یه جاهایی کلمات هم قافیه میشد، خداقوت، خوانش داستان هم خیلی عالیه🤩🤩
عالللی بود
داستان جالبی بود و خواهر دهسالهم خیلی خوب دنبال کرد و وسطش یه لحظه متوقف کردم، گفت: «داشتم گوش میکردم، خیلی بامزه بود!» این شد که یهسره رفتیم تا پایان داستان!
پیوند افسانهها، اسطورهها، ادبیات، هنر با چنین قلم ناب و صدای دلنشینی بیهمتاست 😍 پایدار باشید 👏🏻✨