اپیزود ۲۴ - تجاوز به مریم مقدس - قسمت دوم و پایانی
Update: 2023-03-30
396
Description
در این اپیزود به داستان واقعی شخصیتی به نام مریم می پردازیم که پس از مورد تجاوز قرارگرفتن توسط سه پلیس حکومتی در کشور تونس، از نزدیک با نحوه ی تاثیر یک قربانی با اتفاق شوم تجاوز روبرو شده و در نهایت واکنش و رفتار ستودنی زن قهرمان این اتفاق واقعی را مشاهده خواهیم کرد.
In Channel
























مرسی که از بچه هامون گفتین🥹🫶🏻💋
پادکستتون عالیه آهنگی که از شاهین گذاشتین عالی بود و واقعا به داستان همخوانی داشت
با بند بند وجودم حس کردم تا اواسط اپیزود دوم خودت رو نگه داشتی سعی کردی فقط روایت کنی یه هو فوران کردی و یاد خیلی ها رو گرامی داشتی.... چقدر اون چند ثانیه که کفتی دخترامون رو تحاوز کنن بکشن با تمام وجود و بدون ادا بود چقدر دلم رو به درد اورد. چقدر تو خوبی پسرررر همینطوری کارات رو گوش میدادم و عالی بود از این به بعد جز کارات به خودت و شخصیتت احترام میزارم موفق باشی خودت و برادرات
تمام لحظه هاش گریه کردم ، قلبم درد گرفت برای خودم برای تمام دختران و زنان معصوم و بیگناهی که صداشون شنیده نمیشه و ازتون یدنیا ممنونم که اینقدر بی مروا حرف میزنید کاش مردای مثل شما زیاد بشن و طرف حق باشن، زنده باشید
چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم با شنیدن این اپیزود هم ناراحت شدم برای مریم و هزاران مریم دیگه ،هم خوشحال شدم از اینکه بلاخره ایستادگی و شجاعت مریم و مردی مثل احمد که مثل کوه پشتش بود به نتیجه رسید امیدوارم هیچ وقت و هیچ کجا شاهد خشونت علیه زنان نباشیم
باشرف، آدم حسابی یعنی علی نادری و برادراش، خسته نباشید🫀👌
بیشتراز همه چی حمایت احمد تواین ماجرا واقعا ستودنی بود
تکون دادم
بسیار عالی بود و من بعنوان یک مرد شرم کردم از رفتار دور از انسانیت مردان و مردحق سالاری حاکم بر کشورهای خاورمیانه و مسلمان کشورهای دنیای اسلام در صدر آمارانواع تجاوز به زنان قراردارند
بسیار عالی بود و من بعنوان یک مرد شرم کردم از رفتار دور از انسانیت مردان و مردحق سالاری حاکم بر کشورهای خاورمیانه و مسلمان کشورهای دنیای اسلام در صدر آمارانواع تجاوز به زنان قراردارند
پایدار باشید ، من به شخصه در ایران از شما و ایران دوستی شما طرفداری میکنم.
دمتون گرم خیلی عالی بود
مهسا سارینای عزیزم نیکا حنانه... اخ اخ امان از ما مردم😔
قلبم واقعا درد گرفت . خیلی گریه کردم . بیچاره بچه هامون . :))))
یه خانم برای دیدن پسرش میره به شهر و دنبال پادگان پسرش میگرده از سه تا پلیس میپرسه اونها هم میگن بیا تا ببریمت در همون پادگان پیاده ات کنیم خانم جوان و زیبایی رو به جای پادگان میبرنش جای دیگه و سه نفری بهش تجاوز میکنند خانم شکایت میکنه موضوع درز میکنه به روزنامهها یه روزنامه رو توقیف میکنند و تمام روزنامهها از سطح شهر جمع آوری میشه و هیچ خبری ر رسانهها منتشر نمی شه و نمیذارن که اسم اون سه تا پلیس افشا بشه بعد هم مشخص نشد که نتیجه چی شد
انقلاب های دنیا یا تغیر قانون های بزرگ در کمتر از یک روز روخ میده.فکر کن جنم داشته باشی فردا همه چی عوض میشه .فردایی که امروزش خیلی ساکته و قابل حدس نیست فردا چه اتفاقی رخ میده
اخر پادکست ها میگی بهمون انگیزه بدین زود به زود برگردیم .اما میری با برف سال دیگه میایی
من گریه ام گرفت از این همه دردی که تو روایت بود، عالی بود👏🏻👏🏻👏🏻
همزمان که درد میکشم با شنیدنش خوشحالم ادمایی مثل شما هستن که درک کنن و بفهمن
با اینکه اپیزود های قوی تر هم دارید از جهت جذابیت داستان و نوع روایتگری، ولی این اپیزودتون تا آخر راه مطمعنا نقطه عطفی برای پادکستتون هست و واقعا شجاعتتون برای بیان، تحسین برانگیز هست. راهتون پر نور