اپیزود 183: خشم شب
Update: 2025-11-08
31
Description
داستان در مورد سربازیه که شبی توی پادگانش در کرج دچار چالشی عجیب و عشقی میشه و دوس دخترش جوابشو نمیده به همین خاطر تصمیم میگیره از پادگان فرار کنه و حالا چالش های جدی تری دامن گیرش میشه و یه شب ماجراجویانه عجیب رو پشت سر میزاره تا به تهران برسه..
☠️
برای تماشای نسخه تصویری و اپیزودهای بیشتر ، به یوتیوب سرگیجه مراجعه کنید👇
☠️
پادکست دوم ما (داستانهای پست مدرن و موزیکهای کمتر شنیده شده) رو پیشنهاد میکنم به هیچ وجه از دست ندین🎧
In Channel
























قاتل های فراری رو اینقدر سریع نمیگیرن این بنده خدا که اش خور بود داستان عالی بود ولی این دستگیری سریع یه ذره غلو بود 😘
بسیار عالی خانوم خوش صدا🥰🥰😘😘😘😍😍😍😍❤️❤️👏👏👏
میخوام تمرکز کنم نمیشه این راننده شبی اقا ماره تو بد گایز حرف میزنه😂😂😂😂😂
بسیار عالی سپاس از زحماتتون
شاهین داستان های دارکت ته کشیده؟ ادامه کلوپ مرگ بود چی بود اونو برو کمی دارکترش کن مثلا برن دنبال گنج و گرفتار اجنه بشن خسته نباشی
خوووشم اومد ژوووزف 😎😇😊🤗
آقا دستخوش سرگیجه، انگار همه اون لحظه ها اونجا بودیم 🔥
خخ آدم دوباره یاده دوران خدمت سربازی نیافته. ما که اصلا تو ایران خدمت نکردیم . جزیره ابو موسی بودیم سال ۱۳۷۸ . یادش بخیر از صبح تا غروب مثل چی از ما بیگاری میکشیدم . خخ سی چهل متر زمین رو خاک برداری میکردن که نمیدونم سایت موشکی و مخابرات و دژ و بیمارستان بسازن تازه العان میفهمم که همه آنهایی که ساختیم یه چی مثل همین شهر های موشکی هست که العان افتاده سره زبون ها . اینقدر محکم ساختیم که من فکر کنم اگه خدایی نکرده کل ایران رو بگیرن جزیره ابو موسی رو نمیتونن بگیرن . از بس که تجهیزاتش زیاده . 🙏🌹