اپیزود 6- روسری
Description
تمام راهها را پیمود، اما نتوانست به پایان برسد.
روسریای که مادر خواسته بود، اکنون تنها در دست خیال اوست.
دلش از تنهایی به جان آمده، و اشکهای بهجا مانده کفن این فراقاند،
و در انتها، این حس بغضآلود فریاد در گلو دارد: «کاش زودتر میرسیدم…»
حالا هر بار که دست به آن روسریِ تا نخورده میبرد،
انگار رشتهای از آه، در میان انگشتانش میپیچد.
نه بوی مادری مانده، نه آغوشی برای سپردن اشکها.
تنها صدای ناتمام مادر در ذهنش میچرخد:
«برام یه روسری بیار، دخترم…»
و او، هر شب، در دلش میگوید: «آوردم، مادر… ولی دیر…»
و این زن، با دلِ شکسته،
آموخته که بعضی خواستنها،
اگرچه از جنس عشقاند،
گاهی تا ابد در حسرتِ گفتن باقی میمانند…
روسری
بقلم: معصومه پور طاهری
تدوین صدا: نسترن پور طاهری
راوی: فریبا صادقزاده
لینک پادکست:
https://t.me/radioeyepodcast
ایمیل پادکست
radioeyepodcast@gmail.com
Telegram (https://t.me/radioeyepodcast)
Radio Eye - رادیو آی
در پادکست رادیو آی ، ما سرگذشتهای تلخ ، شیرین و قند پهلو ی شما رو میگیم.
اگر مایلید سرگذشت هاییکه از سر گذراندید در این پادکست گفته شود ، برایمان به آدرس زیر بفرستید.
radioeyepodcast@gmail.com























چقدر با این قصه اشکریختم