Discoverرادیو تاسیانبیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم
بیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم

بیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم

Update: 2024-08-014
Share

Description

با اینکه تا حالا قایق سوار نشده بودم و در آن آب‌وهوای بارانی و دریایی که نشان می‌داد شاید طوفانی شود، دو دل شدم. در صدای پیرمرد گرما و محبت خاصی وجود داشت. نفهمیدم چه زمانی با کمک او سوار قایق شدم و جلیقة نارنجی رنگی را تنم کردم. این جلیقه تنها دلخوشی من بود تا در صورت بروز حادثه، از غرق شدنم جلوگیری کند. به دستور پیرمرد در قسمت جلویی و دماغة قایق نشستم. با دست چپم میله کناری‌ام را محکم چسبیده بودم تا در هنگام شتاب گرفتن قایق و برخوردش با موج‌ها به بیرون پرتاب نشوم. پیرمرد چند باری سعی کرد تا موتور قایق را روشن کند. موتور قدیمی بعد از چندبار تلاش ماهیگیر روشن شد. قایق به‌آرامی شروع به حرکت کرد. به دریای روبرو نگاه کردم. قایق به‌آرامی به دریا نزدیک شد. شدت باران کمتر شده بود اما باد همچنان ادامه داشت. آسمان ابری و نیمه تاریک شده بود. موج‌ها بالاتر آمده بودند و با شدت خود را به بدنة قایق می‌کوبیدند. صدای موتور بیشتر شده بود و قایق کمی تندتر آب را در هم می‌شکافت، با صدای بلند به پیرمرد گفتم.......


 نویسنده: امیرعلی مهاجری

  گوینده: رضا جعفرپور

 

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

 

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

 

 

 

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504


Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

بیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم

بیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم