حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰ با خوانش محمدرضا ضیاء
Update: 2025-12-01
Description
غزل شمارهٔ ۱۱۰ از (حافظ » غزلیات) را با خوانش محمدرضا ضیاء بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 28.95 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
پیرانه سَرم عشقِ جوانی به سر افتاد
وآن راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد
از راهِ نظر مرغِ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دامِ که درافتاد
دردا که از آن آهوی مشکینِ سیه چشم
چون نافه بسی خونِ دلم در جگر افتاد
از رهگذرِ خاکِ سرِ کویِ شما بود
هر نافه که در دستِ نسیمِ سحر افتاد
مژگانِ تو تا تیغِ جهانگیر برآورد
بس کشتهٔ دل زنده که بر یکدگر افتاد
بس تجربه کردیم در این دِیرِ مکافات
با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
گر جان بدهد سنگِ سیه، لعل نگردد
با طینتِ اصلی چه کُند، بدگهر افتاد
حافظ که سرِ زلفِ بتان دستکشش بود
بس طُرفه حریفیست کَش اکنون به سر افتاد
Comments
In Channel




