داستان یک شهر - 1
Description
داستان یک شهر رمانی از احمد محمود، نویسنده ایرانی است. این رمان به نوعی ادامه داستان رمان همسایهها است که البته بدون هیچ اشارهای به آن ادامه پیدا میکند. داستان پس از کودتای ۲۸ مرداد، یعنی همان زمانی که رمان همسایهها به پایان میرسد، آغاز میشود و دوره وقوع کودتا تا پاکسازی ارتش شاهنشاهی از افسران حزب توده را به تصویر میکشد.
به مانند همسایهها تمامی اتفاقات از دیدگاه خالد روایت میشود و باز هم به مانند همسایهها تلاش میشود تا اشاره مستقیمی به رویدادهای تاریخی و سیاسی کشور نشود بلکه تنها بازتاب آنها در زندگی طبقه پایین جامعه به تصویر کشیده شود؛ هرچند این نیت در بخشی از رمان به طور کامل فراموش میشود و نویسنده به ناگاه به شرح کامل آخرین روزهای تعدادی از افسران ارشد حزب توده که پس از کودتای ۲۸ مرداد بازداشت و اعدام شدند میپردازد.
خالد، همان شخصیت اول رمان همسایهها که در اواخر آن رمان به زندان افتاده بود در داستان یک شهر تبعید شده است و داستان همسایهها در این رمان در فضای تبعید ادامه مییابد.
با روایت ناصر زراعتی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
یکماه کتاب گوش دادم و هنوزم یاد علی میوفتم اشکم درمیاد و رنجی که خالد بعد مرگ علی کشیده
سلام به شما بزرگوار چقدر جستجو کردم تا پیدا کردم ادامه داستان همسایه ها رو. واقعا ممنونم
در آخر داستان همسایه ها خالد آزاد شد و قرار بود بره سربازی. الان چرا تبعید شده؟؟
این ادامه ای قسمت 34 داستان همسایه هاست درسته؟
👌🏻👌🏻
همسایه ها ادامه دارد؟ قسمت ۳۴ به بعد نیست
درود بر استاد زراعتی عزیز ، بنظر می آید زمان روایت این کتاب با همسایه ها خیلی فاصله داشته باشد ، در اینجا صدای استاد بنظر جوانتر می آید و در همسایه ها طنین صدا با کهولت سن آمیخته شده و شاید بهمین دلیل است که شنونده گمان دارد در همسایه ها صدای حضرتعالی گرم تر بگوش و دل می نشیند.... البته این یک حدس است و اگر اشتباه استنباط کردم باید ببخشید، 🙏👍 دوستتان داریم استاد عزیز و مهربان چه در همسایه ها چه در دایی جان ناپلئون یا در دو قرن سکوت خلاصه در خوانش هر کتابی که نام شما یا استاد سلطان زاده و استاد پرهام می درخشد یقین میدانیم که وزنه ای بر سنگینی محتوای داستان اضافه میشود و گوش را مینوازد و دل را گرم _ می نماید... با آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و دیگر راویان گرانقدری که در این حیطه صمیمانه و از جان و دل مایه میگذارند و همچنین بانوان عزیز همچون خ مقدسی، سرکار خ رضوی سرکار خ غفوری که عجب صدایی و عجیب تر لحن زیبایی که در روایت هزینه میکنند... 👌 چه لحظاتی از شب یا روز که با صدای زیبا و لحن گیرا و تلفظ درست واژه ها ما را از محیط اطراف و زمان و مکان جدا کرده و به اعماق خیال و رو
دمت گرم صدات عالیه
توی داستان همسایه ها صداتون گرم تر بود ...
داستان همسایه ها عالی بود کما اینکه اقای زراعتی با صدای دلنشین خودشون گوش دادن به این قصه را عالی تر کردند 👏👏👏👏👏