Discoverخوانش‌های گنجورسعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰ با خوانش محسن دهقانیان
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰ با خوانش محسن دهقانیان

Update: 2025-08-20
Share

Description

حکایت شمارهٔ ۱۰ از (سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان) را با خوانش محسن دهقانیان بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 1.78 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


بر بالینِ تربتِ، یحیی، پیغامبر عَلَیْهِ‌السّلامُ، معتکف بودم در جامع دِمشق که یکی از ملوکِ عرب که به بی‌انصافی منسوب بود اتّفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست.



درویش و غنی بندهٔ این خاک درند



و آنان که غنی‌ترند محتاج‌ترند




آن گه مرا گفت: از آن جا که همّتِ درویشان است و صدقِ معاملت ایشان، خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب، اندیشناکم. گفتمش: بر رعیّتِ ضعیف رحمت کن تا از دشمنِ قوی زحمت نبینی.



به بازوانِ توانا و قوّتِ سرِ دست



خطاست پنجهٔ مسکینِ ناتوان بشکست




نترسد آن که بر افتادگان نبخشاید؟



که گر ز پای در آید کسش نگیرد دست؟




هر آن که تخمِ بدی کشت و چشمِ نیکی داشت



دِماغِ بیهده پخت و خیالِ باطل بست




ز گوش پنبه برون آر و دادِ خلق بده



وگر تو می‌ندهی داد، روزِ دادی هست!




بنی آدم اعضایِ یکدیگرند



که در آفرینش ز یک گوهرند




چو عضوی به درد آورد روزگار



دگر عضوها را نماند قرار




تو کز محنتِ دیگران بی‌غمی



نشاید که نامت نهند آدمی

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰ با خوانش محسن دهقانیان

ganjoor+ava@ganjoor.net (محسن دهقانیان)