Discoverخوانش‌های گنجورسعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹ با خوانش محسن دهقانیان
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹ با خوانش محسن دهقانیان

Update: 2025-12-04
Share

Description

حکایت شمارهٔ ۹ از (سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان) را با خوانش محسن دهقانیان بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 1.21 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


یکی از ملوکِ عرب رنجور بود در حالتِ پیری و امیدِ زندگانی قطع کرده، که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولتِ خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیّتِ آن طرف به جملگی مطیعِ فرمان گشتند؛ ملک نفسی سرد بر آورد و گفت: این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثانِ مملکت.



بدین امید به سر شد، دریغ، عمرِ عزیز



که آنچه در دلم است از دَرَم فراز آید




امیدِ بسته بر آمد ولی چه فایده زانک



امید نیست که عمرِ گذشته باز آید




کوسِ رحلت بکوفت دستِ اجل



ای دو چشمم وداعِ سر بکنید




ای کفِ دست و ساعد و بازو



همهْ تودیعِ یکدگر بکنید




بر منِ اوفتاده دشمن‌کام



آخَر ای دوستان گذر بکنید




روزگارم بشد به نادانی



من نکردم، شما حذر بکنید

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹ با خوانش محسن دهقانیان

محسن دهقانیان