سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰ با خوانش رحمت الله خرمی جهرمی
Description
حکایتِ شمارهٔ ۱۰ از (سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت) را با خوانش رحمت الله خرمی جهرمی بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 6.17 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
یکی از علما خورندهٔ بسیار داشت و کَفافِ اندک. یکی را از بزرگان که در او معتقد بود بگفت. روی از توقّعِ او در هم کشید و تعرّضِ سؤال از اهلِ ادب در نظرش قبیح آمد.
ز بخت، رویتُرُشکرده، پیشِ یارِ عزیز
مرو، که عیش بر او نیز تلخ گردانی
به حاجتی که رَوی، تازهروی و خندان رو
فرو نبندد کارِ گشادهپیشانی
آوردهاند که اندکی در وظیفهٔ او زیادت کرد و بسیاری از ارادت کم. دانشمند چون پس از چند روز مودّتِ معهود برقرار ندید گفت:
بِئْسَ الْمَطَاعِمُ حِینَ الذُلُّ یَکْسِبُها
الْقِدْرُ مُنْتَصَبٌ وَ الْقَدْرُ مَخْفوُضٌ
نانم افزود و آبرویم کاست
بینوایی بِهْ از مذلّتِ خواست




