شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
Comments (5)
Sanaz
ممنون از خوانش زیباتون. اما از کتاب... بدتر از این کتاب تا حالا نه خونده نه گوش داده بودم. توی بامداد خمار فکر میکردن رحیم احمقه. توی این کتاب فهمیدم که هم پررو و هم روانی و پر مدعا هم هست. بنظرم نوشتن این کتاب تنها از یه مردسالاری سنتی که تو گوشت و خون یکسری آدم ها ریشه دوانده نشات میگیره.
Mar 26th
Reply
Zari Farhad
خسته نباشید ولی واقعا محبور بودم تا اخر گوش بدم وگرنه صدای مادر و محبوبه به شدت افتضاح بود ..مادر رحیم که همش در حال پوز خند زدن بود محبوبه هم که هنش ناله بود حتی تو شرایط اعصبانیت ...اخه چه کسی تو شرایط اعصبانیت انقدر اروم وبا ناله صحبت میکنه که شما اینطور صحبت میکردی
Oct 8th
Reply
pedram saffari
صداتونو به شدت دوست دارم.نمیدونم چرا ولی ارامش خاصی میده بهم.آتش بدون دود رو کامل گوش دادم و با صدای شما به شدت تاثیر عمیقی روم گذاشت.ممنون از شما
May 1st
Reply
Shahzad Mh
ممنون ازتون ☘
Sep 15th
Reply
Elham Ahmadi
همه چی خوب بود فقط صدای راوی بجای مادررحیم و محبوبه افتضاح بود انگار محبوبه یک دختر عقب موندس با لکنت زبون و مادرش یک زن که یک تخته کم داره و همش در حال خندیدنه
ممنون از خوانش زیباتون. اما از کتاب... بدتر از این کتاب تا حالا نه خونده نه گوش داده بودم. توی بامداد خمار فکر میکردن رحیم احمقه. توی این کتاب فهمیدم که هم پررو و هم روانی و پر مدعا هم هست. بنظرم نوشتن این کتاب تنها از یه مردسالاری سنتی که تو گوشت و خون یکسری آدم ها ریشه دوانده نشات میگیره.
خسته نباشید ولی واقعا محبور بودم تا اخر گوش بدم وگرنه صدای مادر و محبوبه به شدت افتضاح بود ..مادر رحیم که همش در حال پوز خند زدن بود محبوبه هم که هنش ناله بود حتی تو شرایط اعصبانیت ...اخه چه کسی تو شرایط اعصبانیت انقدر اروم وبا ناله صحبت میکنه که شما اینطور صحبت میکردی
صداتونو به شدت دوست دارم.نمیدونم چرا ولی ارامش خاصی میده بهم.آتش بدون دود رو کامل گوش دادم و با صدای شما به شدت تاثیر عمیقی روم گذاشت.ممنون از شما
ممنون ازتون ☘
همه چی خوب بود فقط صدای راوی بجای مادررحیم و محبوبه افتضاح بود انگار محبوبه یک دختر عقب موندس با لکنت زبون و مادرش یک زن که یک تخته کم داره و همش در حال خندیدنه