قسمت جدیدم رو بشنوید و کلی چیزهای عالی توی کانالم پیدا کنید!
Comments (29)
salma ardeshiri
توی کتاب بامداد خمار شاید یکم دلم برا رحیم می سوخت اما الان بیشتر ازش بدم اومده
May 11th
Reply
R
چرا رحیم فکر می کنه محبوبه مقصر رو مخ زنش راه میره ننش سلیطه س
Nov 6th
Reply
Elham H
با اون رفتارهاش چه انتظاراتی هم داره
Jun 1st
Reply (1)
Elham H
مادرش چقدر رو عصابه
May 31st
Reply
Nika sl
رحیم تو خونه ی محبوب کتکش میزنه بعد میگه امر نهی میکرد بهم ، غلط کردی گدا گشنه پاپتی
May 18th
Reply (3)
z mortezaei
در بامداد خمار چقدر به رحیم فحش دادم. الان دلم براش میسوزه😩😩😩😩
Oct 21st
Reply (2)
safsan Nice
اخی از مادرشم رنجیده .داش مادرت شل رید همه زندگیتو گرفت😂
Sep 19th
Reply
safsan Nice
رحیم خانوم خونه اوستا شد🤣
Sep 19th
Reply
Maryam D. M
چقد رحیم رو داره مدت هاست از خونه رفته مادرش وزنش فک میکنند عروسی کرده وقتی یهو دلش هوای خونه میکنه توقع داره زنش لبخند بزنه کدورتا حل بشه ..برو گم شو بابا ..خان
Aug 13th
Reply
mah2
داداش ماش تو زندگیت🤣
Aug 3rd
Reply
Jahangir Heydari
درود،نان گندم شکم فولادی میخواهد.دختره ناز پرورده با اون همه خدمتکار که درود برش بود ،الان باید با مادر شوهر و لباس شستن میگذارند!معلوم است که افسرده و سره ناسازگاری میگذارد،اصلا ب این نو زندگی عادت ندارد.فازه عاشقی و توهم بین جوانان آخرش ب جدایی میطلبد
Jul 17th
Reply (1)
Fatemeh Hoseyni
به نظرم نویسنده بیش از اندازه داره رفتارهای بد رحیم رو توجیه میکنه!
اشتباه اول رو محبوبه مرتکب شد که عاشق کسی شد که زمین تا اسمون باهم تفاوت فرهنگی داشتن و اشتباه بزرگتر رو خانواده ش کردن که کلا دخترشون رو رها کردن به حال خودش و همین باعث تمام بدبختی های محبوبه شد
Jul 5th
Reply (1)
Najmeh Davaran
حتی اگر این چنین بود که نویسنده کتاب شب سراب روایت کرده،بازم تقصیر رحیم و رفتارهای اشتباهش بیشتر از محبوبه ست ،در کل این کتاب تلاش ناشیانه نویسنده برای توجیه رفتارهای رحیم و مادرش هست و فکر میکنم یک پایان کلید اسراری داشته باشه ،اما پیام مشترک هردو کتاب اینه که اگر هر کدوم با همسطح خودش ازدواج میکرد ممکن بود کمتر اذیت بشه، ممنون از زحمات شما بابت خوانش
توی کتاب بامداد خمار شاید یکم دلم برا رحیم می سوخت اما الان بیشتر ازش بدم اومده
چرا رحیم فکر می کنه محبوبه مقصر رو مخ زنش راه میره ننش سلیطه س
با اون رفتارهاش چه انتظاراتی هم داره
مادرش چقدر رو عصابه
رحیم تو خونه ی محبوب کتکش میزنه بعد میگه امر نهی میکرد بهم ، غلط کردی گدا گشنه پاپتی
در بامداد خمار چقدر به رحیم فحش دادم. الان دلم براش میسوزه😩😩😩😩
اخی از مادرشم رنجیده .داش مادرت شل رید همه زندگیتو گرفت😂
رحیم خانوم خونه اوستا شد🤣
چقد رحیم رو داره مدت هاست از خونه رفته مادرش وزنش فک میکنند عروسی کرده وقتی یهو دلش هوای خونه میکنه توقع داره زنش لبخند بزنه کدورتا حل بشه ..برو گم شو بابا ..خان
داداش ماش تو زندگیت🤣
درود،نان گندم شکم فولادی میخواهد.دختره ناز پرورده با اون همه خدمتکار که درود برش بود ،الان باید با مادر شوهر و لباس شستن میگذارند!معلوم است که افسرده و سره ناسازگاری میگذارد،اصلا ب این نو زندگی عادت ندارد.فازه عاشقی و توهم بین جوانان آخرش ب جدایی میطلبد
به نظرم نویسنده بیش از اندازه داره رفتارهای بد رحیم رو توجیه میکنه! اشتباه اول رو محبوبه مرتکب شد که عاشق کسی شد که زمین تا اسمون باهم تفاوت فرهنگی داشتن و اشتباه بزرگتر رو خانواده ش کردن که کلا دخترشون رو رها کردن به حال خودش و همین باعث تمام بدبختی های محبوبه شد
حتی اگر این چنین بود که نویسنده کتاب شب سراب روایت کرده،بازم تقصیر رحیم و رفتارهای اشتباهش بیشتر از محبوبه ست ،در کل این کتاب تلاش ناشیانه نویسنده برای توجیه رفتارهای رحیم و مادرش هست و فکر میکنم یک پایان کلید اسراری داشته باشه ،اما پیام مشترک هردو کتاب اینه که اگر هر کدوم با همسطح خودش ازدواج میکرد ممکن بود کمتر اذیت بشه، ممنون از زحمات شما بابت خوانش
🌺🌺🌺🌺🌺