شمارهی ۴ | تهران من کجاست | انارستان و توتستان
Description
تهرانِ شلوغ و پر هیاهوی امروز، روزگاری توتستان آرامی بود؛ شهری که در سایهی درختان نفس میکشید؛ با رگهایی از آب و قلبی از خاک، نه رگهای سیمانی و تودههای سرطانی آهن و شیشه. تهران هنوز در حافظهی پیرترین کوچههایش آن روزها را به یاد دارد وقتی که دهی بود کنار ری. وقتی تابستانها از شاخههای سنگینِ توت، شیرینیِ سفید فرو میچکید و دستها برای چیدنشان از شوق میلرزید. انارهای تهران که میرسید و دلشان که میترکید، رهگذران، ناخواسته شیرینی را کف کفشهاشان به خانه میبردند.
آنجا که امروز برجها قد کشیدهاند، باغ بود و جوی آب و خنکای سایه. صبحها با صدای آب قنات شروع میشد، نه با بوق ماشین. هیچ چیز و هیچکس عجله نداشت، حتی آب قنات هم آرام میرفت، بیعجله، بیهیاهو. چهرهها خمود و قامتها خمیده نبود، چشمها به طلوع خورشید و جمال دماوند روشن میشد.
حالا از آن همه توتستان و انارستان، نامی باقی مانده در گوشهای از خاطرهی شهر. اما اگر غروبها، لحظهای از شلوغی فاصله بگیری و چشمهایت را ببندی، شاید هنوز بتوانی صدای برگها را بشنوی؛ صدای سبز تهران، آرام تهران، بیعجلهی تهران. شهری که روزی طعم انار و توت میداد.
See omnystudio.com/listener for privacy information.












همه اپیزودها که برای تهران شد