شمس من و خدای من
Description
درسگفتارهای خوانش و شرح مقالات شمس تبریزی؛ شمس من و خدای من.
| متن مقالات |
حدیث آن بازرگان که پنجاه سفره داشت؛ یعنی پنجاه مضارب. به هر طرفی می رفتند از بر و بحر، به مال او تجارت می کردند. او به طلب گوهری رفته بود به آوازه ی سبّاحی. از آن سبّاح درگذشت. سبّاح در عقب او آمد. احوال گوهر میان بازرگان و سبّاح مکتوم بود. بازرگان خوابی دیده بود از جهت گوهر. بر آن خواب اعتماد داشت. چنانکه یوسف که از اعتماد خواب سجده ی آفتاب و ماه و ستاره پیش او و معرفت تاویل آن، چاه و زندان و شبش بر یوسف خوش شده بود. امروز غواص مولاناست و بازرگان من و گوهر، میان ماست.
| واژه نامه |
حدیث = (در اینجا به معنی) داستان؛ ماجرا؛ حکایت
سفره = (در اینجا به معنی) شریک
مضارب = شریک در مضاربه (مضاربه نوعی قرارداد تجاری است که بین مالک اموال و اجناس از یک طرف و بازرگان که به او عامل یا مضارب نیز گفته می شود، از طرف دیگر، منعقد می گردد. در این نوع از تجارت، عامل به نمایندگی از مالک، اقدام به فروش اجناس می نماید و سود بر حسب درصدی که از قبل تعیین شده است، تقسیم می گردد).
بر = بیابان؛ خشکی
بحر = دریا
به طلب گوهر رفته بود = در جستجوی گوهر رفته بود.
آوازه = شهرت؛ معروفیت
سبّاح = غواص؛ شناگر
درگذشت = عبور کرد
در عقب او آمد = به دنبال او آمد.
مکتوم = مخفی؛ پنهان
تاویل = تشریح کردن؛ تفسیر کردن
وتد = پیشوا
اوتاد = پیشوایان طریقت در تصوف
| موسیقی پس زمینه: تاب بنفشه؛ از آلبوم: تاب بنفشه؛ اثری از استاد بهزاد |
جناب استاد بهزاد، اجازه داده اند از آثار ایشان در پادکست آکادمی شمس استفاده شود.
لینک حمایت مالی از ما:
لینک خرید کتاب «در جستجوی شمس»:
https://taaghche.com/book/127393
وب سایت من:
ایمیل:
info@aliiranmanesh.com
بیان شما و صدای موسیقی با هم میل ترکیبی بالایی دارند و نوازشگر گوش است خسته نباشید
بزرگترین و گران بهاترین هدیه ای که شمس به مولانا در قمار عاشقانه بخشید عشق بود علم و زهد و فضل و عبادت هرگز در مقابل عشق برای او رنگ و بویی نداشت تا جایی که مولانا می گوید زاهد بودم ،ترانه گویم کردی سر حلقه ی بزم و باده جویم کردی سجاده نشین باوقاری بودم بازیچه کودکان کویم کردی اما شمس در جواب مولوی می گوید گفت که دیوانه نه ای ،لایق این خانه نه ای رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم گفت که سرمست نه ای ،رو که از این دست نه ای رفتم و سرمست شدم وز طرب اکنده شدم گفت ........