شهیار قنبری | هجرت
Description
▨ نام شعر (ترانه): هجرت
▨ شاعر: شهیار قنبری
▨ با صدای: شهیار قنبری
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
ــــــــــــــــــــــــ
(ما)با سقوط دستای تو
در تنم چیزی فرو ریخت
هجرتت اوج ِ صدامو
از فراز ِ شاخه آویخت
ای زلالِ سبزِ جاری
جای خوب ِ غسل ِ تعمید
بی تو باید مُرد و پژمرد
زیر ِ خاک ِ باغچه پوسید
فصلی که من با تو ما شد
فصل ِ سبز ِ خواهش ِ برگ
فصلی ما بی تو من شد
فصل ِ خاکستریِ مرگ
تو بگو جز تو کدوم رود
ناجی ِ لبتشنگی بود؟
جز تو آغوش ِ کدوم باغ
سایهگاه ِ خستگی بود
بی تو باید، بی تو باید
تا نفس دارم ببارم
من برای گریه کردن
شونه هاتو کم میآرم
چشم تو با هقهق من
با شکستن آشنا نیست
این شکستن بیصدا بود
هر صدایی که صدا نیست
ای رفیق ِ ناخوشیها
این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم
تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر
هجرت تو بی خطر باد
پُر تپش باشه دلی که
خون به رگهای تنم داد
فصلی که من باتو ما شد
فصل سبز خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ