فصل سوم اپیزود پانزدهم : وضعیت سورمه ای
Description
اگر در دوران جنگ وضعیت قرمز و وضعیت سفید رو تجربه کرده باشید و اگر در اون دوران دبیرستانی بودید ، وضعیت سورمه ای رو از دست ندید . همرنگ جماعت شدن گاهی دردسر ساز میشه
امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید
فصل سوم قوطی عطاری رو هر شنبه می تونید دنبال کنید
خوشحال میشم خاطره هاتون رو یا برام ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریف کنم .
لطفاً برای هماهنگی ثبتنام، رزرو، و کسب اطلاعات بیشتر درباره ی دوره ی کارگاه آموزش داستان نویسی "از کلمه تا ماجرا" با شمارهی تلگرام/ واتساپ: 989120750371+
یا ایمیل:
authorship.workshop2024@gmail.com
در ارتباط باشید.
ghootiatari@gmail.com
قوطی عطاری رو به دوستانتون معرفی کنید
تلگرام:
@ghootiatari
: اینستاگرام
https://instagram.com/ghootiatari?igshid=ZDc4ODBmNjlmNQ==
#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory
#قوطی_عطاری #ایمان_افشاریان #پادکست #کست_باکس #خاطره
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
چند روز پیش بچههای کلاس دوم دبستان رو بردیم اردو وسط اردو یه دسته دختربچه مدرسهای احتمالا پنجم یا شیشم بودن اومدن رد بشن خیلی زیاد بودن یکی از بچههای دوم دبستان پرید روی نیمکت و راکت تنیس رو بلند کرد و فریاد زد: «ایها الناس! ایها الناس! مسلمانان حمله کردند!!!» و همهمون پشمامون ریخته بود!!!
خیلی لذت میبریم ایمان جان خدا قوت
خیلی خوب بود 👌🏻👏🏻🙏🏻
وای چقدر عالی بود. یاد خودم افتادم من هم همینطور بودم دو دفعه که دلم. و زدم به دریا هر دوبار دنبال خواهر دوستام افتادم که وقتی فهمیدم تا چند وقت گم بودم. بعد از دفعه دوم هم کلا قید دختربازی رو زدم😂
شنبه شد و ما منتظر اپیزود بعدی هستیم!
خیلی زیبا بود واقعا لذت بردم🥰🥰🥰
بقدری واقعی و زیبا بیان میشه بعضی وقتها فکر میکنم خاطرات خودمه.درود بيکران
بنظرم بعضی از خاطرات باید سریالی باشن وادمشو بگن حالا ما چطور باید بدونیم که از این به بعد چه اتفاقی بین ایشون وآقای فروزش افتاده😂😂😂
عجب این بنده خدا چقدر بد شانس بوده😂🙏👏
یعنی آدم میمونه بعضی اوقات چی بگه😎
اخ اخ چه روزایی واقعا ضربان قلب چه میکرد با ادم وقتی یه دختر میگفت سلام !
چه خاطره ی قشنگی منو به اون دوران برد خیلی ممنونم 🙏🙏با صدای زیبای شما قشمگتر هم میشه ممنونم💐💐💐💐
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد گر چه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد مبتلا گشتم در این بند و بلا کوشش آن حق گزاران یاد باد گر چه صد رود است در چشمم مدام زنده رود باغ کاران یاد باد راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد 🙏 ممنون و زنده باد 💐
عجب نسلی بودیم ما ،با این همه استرسهای بیخود دممون گرم که دوام اوردیم
چه بدشانس😄😄😄
یادش بخیر من سال ۶۶ دبیرستانی بودم و در دبیرستان دخترانه هجرت تو تهران درس میخوندم بعد تو حیاط مدرسمون یه پناهگاه داشتن میساختن که آژیر قرمز که میکشیدن ما قراربود تو پناهگاه پناه بگیریم 🥳 بعضی روزها ما زنگ تفریح یه عده میشدیم میرفتیم داخل پناهگاه کلی شلوغ میکردیم بعد مث سریال سربداران با مشعل حیدرحیدر کنان از پناهگاه خارج میشدیم و مدیر مدرسه هم با یه دفتر دم در پناهگاه توحیاط میایستاد و اسم تک تک بچه ها که هی در میومدن از زیرزمین مینوشت و از نمره انضباطمون کم میکرد🤭🤭🤭