تو این اپیزود تا اواسطش داشتم فکر میکردم که صدای آقای شکوری چرا متفاوته...حتما فکرش درگیر بوده حالش خوب نبوده و ...
که زدم از اول و دوباره گوش دادم تا بفهمم که موضوع اپیزود چیه
Apr 29th
Reply
Mahsa Mehrabi
امید همانند بال برای پرنده است
Dec 23rd
Reply
AsalZargar
عدم قطعیت ذات جهانه.
مهم عمل ماست:))).
به به
Aug 23rd
Reply
samart
عالییی🤍
Mar 19th
Reply
samart
عالییی🤍
Mar 19th
Reply
「𝐇𝐨𝐬𝐧𝐢𝐞𝐡ै٠ღ🦋」
و چقدر قشنگه که این پادکست ها هست که آدم گوش بده و به حال و روح خودمون کمک کنیم مرسی ازتون 😍🌷
Feb 5th
Reply
famy
اقای شکوری شما بینظیرید
Aug 30th
Reply
Math Physic
خدا به کولت آنقدر فیلما رو اسپویل نکن
Aug 9th
Reply
Minaaviii
امید خوشبینی چه مرز باریکی با خوشبینی بی عمل👌👌
May 22nd
Reply
Heliya Khalili
عااالی و آموزنده(:
کاش امیدمون تموم نشه🤍
Apr 17th
Reply
Zahra asadi
Awli bood 🥺✨
Mar 12th
Reply
taranom hashemi
لحظه ای که بلند نشی باختی 🌙🌱
Feb 26th
Reply
niloofar kheirkhah
عااالیه این قسمت
Feb 14th
Reply
Fatemeh Kolagar
واقعا انسان بودن سخته ولی ما میتونیم
Feb 12th
Reply
Erfan Ahmadi
مرسی از سروش خان و دکتر شکوری که این همه کتاب و خط فکر مفید رو اشاعه میدن من عر روز سر کارم این پادکستارو گوش میدم و زندگی پر رنجی دارم شما بسیار نجات دهنده اید
Jan 18th
Reply
Mina 1342
سلام رفیق؛
قصه ام را بگویم؟ حوصله داری؟
همه بودند. تنها یکی نبود. سپیده سرنزده خوابی به رنگ کابوس آمد. کسی انگار صدایمان زد. ترسیده برخاستیم. نوری از پنجره میزد. انگار که پگاه آمده باشد. خروس همسایه آواز داد. کابوس رفت و شادی در رسید. ما به آواز خروس همسایه خواندیم. دیگران هم همآواز شدند. سوری بپا شد. بیرون دویدیم. شادمانی کردیم. دست هایمان را بهم دادیم. خواندیم رقصیدیم، افتادیم برخاستیم و به ناگاه عفریت کهن از خواب هزاران ساله بیدار شد. از سوراخ خود بیرون جست. خود را بیاراست. شنلش را بر دوش انداخت. صدایش را مهربان کرد. به صوت زیبا دعایی خواند. دستی به نوازش کشید و خام شدیم. رفت و بالا دست ایستاد. گرگ و میش بود که گرگی شد. سپس به هیئت غولی درآمد. دستانش را به آسمان کشید. جوانه خورشید را از آسمان چید و در زیر ردایش پنهان کرد. بزرگ و بزرگتر شد. شب باز آمده را به آتش کشید. به خیال آنکه روز باشد. ستاره ها در تاریکی درخشیدند تا آن سیاهی ها را بشکنند. عفریت فریاد برآورد و گفت؛ همه چیز باید پاک باشد. پس پاک کن را برداشت و هر چه را دوست نداشت پاک کرد. ستاره ها پیش از همه پاک شدند. پس آنگاه تکث
Jan 9th
Reply
Ardeshir Shah
بسیار آموزنده و عمیق
Jan 9th
Reply
amir zary
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
تو این اپیزود تا اواسطش داشتم فکر میکردم که صدای آقای شکوری چرا متفاوته...حتما فکرش درگیر بوده حالش خوب نبوده و ... که زدم از اول و دوباره گوش دادم تا بفهمم که موضوع اپیزود چیه
امید همانند بال برای پرنده است
عدم قطعیت ذات جهانه. مهم عمل ماست:))). به به
عالییی🤍
عالییی🤍
و چقدر قشنگه که این پادکست ها هست که آدم گوش بده و به حال و روح خودمون کمک کنیم مرسی ازتون 😍🌷
اقای شکوری شما بینظیرید
خدا به کولت آنقدر فیلما رو اسپویل نکن
امید خوشبینی چه مرز باریکی با خوشبینی بی عمل👌👌
عااالی و آموزنده(: کاش امیدمون تموم نشه🤍
Awli bood 🥺✨
لحظه ای که بلند نشی باختی 🌙🌱
عااالیه این قسمت
واقعا انسان بودن سخته ولی ما میتونیم
مرسی از سروش خان و دکتر شکوری که این همه کتاب و خط فکر مفید رو اشاعه میدن من عر روز سر کارم این پادکستارو گوش میدم و زندگی پر رنجی دارم شما بسیار نجات دهنده اید
سلام رفیق؛ قصه ام را بگویم؟ حوصله داری؟ همه بودند. تنها یکی نبود. سپیده سرنزده خوابی به رنگ کابوس آمد. کسی انگار صدایمان زد. ترسیده برخاستیم. نوری از پنجره میزد. انگار که پگاه آمده باشد. خروس همسایه آواز داد. کابوس رفت و شادی در رسید. ما به آواز خروس همسایه خواندیم. دیگران هم همآواز شدند. سوری بپا شد. بیرون دویدیم. شادمانی کردیم. دست هایمان را بهم دادیم. خواندیم رقصیدیم، افتادیم برخاستیم و به ناگاه عفریت کهن از خواب هزاران ساله بیدار شد. از سوراخ خود بیرون جست. خود را بیاراست. شنلش را بر دوش انداخت. صدایش را مهربان کرد. به صوت زیبا دعایی خواند. دستی به نوازش کشید و خام شدیم. رفت و بالا دست ایستاد. گرگ و میش بود که گرگی شد. سپس به هیئت غولی درآمد. دستانش را به آسمان کشید. جوانه خورشید را از آسمان چید و در زیر ردایش پنهان کرد. بزرگ و بزرگتر شد. شب باز آمده را به آتش کشید. به خیال آنکه روز باشد. ستاره ها در تاریکی درخشیدند تا آن سیاهی ها را بشکنند. عفریت فریاد برآورد و گفت؛ همه چیز باید پاک باشد. پس پاک کن را برداشت و هر چه را دوست نداشت پاک کرد. ستاره ها پیش از همه پاک شدند. پس آنگاه تکث
بسیار آموزنده و عمیق
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
عالی بود
فوق العاده بوددددددددد خسته نباشید هر جفتتون