فصل 1 - قسمت ۱۷ – پایانِ داستانِ عبدالوهّاب
Update: 2017-05-22
5
5Description
نبیل: حاجی عبدالمجید تعریف می کرد که من خیلی عصبانی شده بودم. همین که به آنها رسیدم و چشمم به ملاّعلی افتاد با نهایتِ خشونت حمله ور شدم و شروع به کتک زدنِ او کردم
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
x
سعی کردم عموم نمایشنامه لوس با بازی کاراکتر احمقانه اون دختر مثلاً مشتاق را بشنوم. فارغ از غیرواقعی بودن چنین جوگیری در نسل آگاه امروز که در آن کسی اینگونه از شنیدن قصص دروغین سراسر شوق و اشتیاق و احترام به مثلاً بزرگان آیینی شود که ابرنهادفرهنگی جامعه سراسر آنرا تکذیب میکند، باید پرسید در روزگاری که مجعولات خودِ اسلام و مذهب شیعه روز به‌روز رخنمون و بی‌سکه میشوند، واقعاً چطور میتوان با تبعیت از یک فرقه مشتق شده از یک اصلِ مجعول خود را تحمیق کرد؟ افسوس افسوس واقعاً!