چالشی به نام مدرسه

وقتی صحبت از زندگی در سفر می شه ، اولین سوالی که مطرحه مدرسه بچه هاس . برای همین اغلب علاقمندان به سفر در طی سال رویتعطیلات برنامه ریزی می کنند . شلوغی و گرونی هم جزو شرایط این مدل سفر کردنه . در واقع وقتی همه نوروز و آخر تابستون رو فرصت مناسبی برای مسافرت می دونن ، چاره ایی ندارند که این شرایط رو بپذیرند.اما سوال اساسی اینه که آیا واقعا مدرسه بچه ها مانع اصلی برای سفر نرفتنه ؟

درباره آموزش یا پرورش صحبت های زیادی شده و خیلی ها معتقدن که توی کشور ما به جای پرورش ، بچه ها بیشتر با آموزش مستقیم دست و پنجه نرم می کنند . آموزش هایی که تقریبا بعد از پایان تحصیل کاربرد زیادی توی زندگی پیدا نمی کنن. چقدر آدمهایی می شناسیم که مدرک دانشگاهی دارند اما بیکار هستن یا کار مرتبط با مدرکشون ندارن.

شاید به همین دلیله که بعضی از خانواده ها با رویکرد مهارت آموزی ، بچه هاشون رو مدرسه نمی فرستند و خودشون مسئولیت آموزش و پرورش فرزندانشون رو بعهده می گیرن.

 توی راه کست شماره یک ، چالش یه خانواده رو می شنوین که عاشق سفر هستند اما
مساله اصلی اونها مدرسه بچه شونه. یعنی باید بین ادامه درس خوندن و سفر یکی رو
انتخاب کنند.