مدیتیشن - شفای کودک درون
Update: 2022-03-18
4,981
Description
در روحم، من هنوز همان بچه کوچکی هستم که به چیز دیگری جز رنگ های زیبای رنگین کمان اهمیتی نمی داد
---
Send in a voice message: https://anchor.fm/hosein-arabzadeh/message
Support this podcast: https://anchor.fm/hosein-arabzadeh/support
من اخرای این مدیتیشن گریه ام میگیره اما بعدش خیلی حس خوبی دارم 🥰 مرسی ازت حسین جان 🌹
چقد به توجه من نیاز داشت چقد بی رحمی کردم در حقش چه خوب شد که با صدای شما رفتم به دیدنش خیلی خیلی ممنون 🥺🥺🥺♥️♥️♥️
خیلی دلم براش سوخت😔😭خیلی مظلوم بود
من فقط بغلشش کردم و های های بخاطر تنهایی که تجربه کرده بود گریه کردم. الان فهمیدم چقدر دوستش دارم.
بار اولی که این مدیتیشن رو انجام دادم نمیتونستم جلوی اشکهامو بگیرم حتی نمیتونستم اون کودکو ول کنم برگردم به بدنم واقعا حس عجیبی بود، ممنونم حسین جان❤
من با اینکه هنوزم بچم ولی وقتی اون قدیمای خودمو دیدم اصلا یه حال عجیبی شدم. این اولین مدیتیشن من بود و خوشحالم که اینو انتخاب کردم. کیانا کوچولو خوشحال نبود، ترسیده بود و دوست داشت گریه کنه؛ فقط توی بغل من
سلام خیلی ممنون بابت پادکست خیلی خوبتون. اگر دوست دارید راجع به تروما یا زخم های کودکی بشنوید به کانال ما سربزنید Radio infinity خیلی ممنونم
سلام وقتتون بخیر خیلی ممنونم بابت پادکست خوبتون اگر دوست دارید راجبه زخم های کودکی یا تروما بیشتر بدونید به کانال ما Radio infinity سربزنید
باورم نمیشه۱۹دقیقه باهات مدیتیشن کردم بدون اینکه خسته بشم اتفاقا وقتی گفتی ۱دقیقه اخر من اینطور بود واقعا۱۹دقیقه مذشت ممنون بابت این مدیتیشن دیدار خوبی بود با مریم کوچولو
برای بار دومبرگشتم به مدیتیشن شفای کودک درون ، قبل اینکه شروع کنم میترسیدم اما انجامش دادم و خیلی حس خوبی دارم ممنونم ازت🍃🤍
تا حالا خیلی این مدیتیشن و انجام دادم،،کلی با کودک درونم حرف زدم،،گریه کردم و گریه کردم،،ولی امشب ناخودآگاه یه کلمه به ذهنم رسید که بهش گفتم،گفتم افتخار می کنم بهت،،بهت افتخااااار میکنم هر طور که باشی دختر قشنگم😭😭😭😭😭😭،،،من چهل و هفت سالمه و از بچگی دوست داشتم مادرم دوستم داشته باشه😭 بین من و برادرهام به خاطر دختر بودنم فرقی ندارن😭😭😭😭💔💔💔💔😭😭 ولی نشد که نشد،،خیلی سخته به حرم دختر بودن از خیلی از چیزها محروم باشی،،خیییییلی سخته😭😭💔،،،امیدوارم بتونم این کمبودهامو جبران کنم😭🙏
من بارها این مدیتیشن و انجام دادم و هر بار خیلی گریه کردم،،من و شاید بعضی از دخترها و خانومها تنها به دلیل دختر بودن یا ناآگاهی والدین و جامعه از خیلی چیزها محروم بودیم😢💔،،،چهل و هفت سالمه و تا چند سال پیش به دنبال توجه و محبت نزدیکترین افراد زندگیم بودم😔،،دوست داشتنی بدون قید و شرط،،ولی متاسفانه موفق نشدم و پذیرفتم،پذیرشی تلخ و سخت😔😢،،خوشحالم که خودمو همینطور که هستم دوست دارم،،به کودک نازنین درونم بیشتر سر میزنم تا تمام کمبودهاشو جبران کنم،زندگیه جدیدمو مدیون شما هستم حسین عزیز ناماسته🌱
زمانی که داشتم این مدیتیشن رو انجام میدادم وفتی قرار شد کودک درونم رو ببینم فقط اشک ربختم اشک ریختم و تو ذهنم باهاش حرف زدم .. خیلی اذیت شده بود با تمام وجودم همه ی حسایی که اذیتم کرده بود و میکرد رو درک کردم تمرین سختی بود اما حس خوبی داشت بازم برمیگردم به این مدیتیشن
💎👌🏻🥷🖤✨🔥
ناماستههه💚🌿 گاهی ذهنم وقتی داره اون موقعیت رو تصور میکنه مثلا من باید تصور کنم و ببینم که کودک درونم روبروم نشسته اما ذهنم میره و تصور میکنه که اون کودک داره بازی میکنه یا یه چیز دیگه رو میبینم درست نمیتونم تصور کنم کسی راه حلی داره ؟🙂
روبرویم نشسته بود میخواست که درآغوشش بگیرم پرید وبغلم کرد هر دو خوشحال بودیم کمی با او قدم زدم از سر تا پا را به او نشان دادم که چقدر بزرگ شده وقدکشیده دستهایش ،پاهایش .... به او گفتم که چقدر چیزها آموخته .. برایش از غم وغصه نگفتم ،آخه اون کودک بود با هم قراری گذاشتیم که به کمک هم بشتابیم او به من نیاز داشت ومن به او ... زمان برای ما بی معنی بود ما داشتیم تمام لحظات عمرمان را تجربه میکردیم ارزو کردیم تا جهان را برای زیستن زیبا نکنیم ،دست از تلاش بر نداریم مدیتیشن اول صبح همگام با بیداری طبیعت اس
😍😍
سپاس سپاس فراااوان از حسین عزیزم برای این مدیتیشن ک منو اینقدر رها کرد. از صمیم قلبم بغلت میکنم و دوستت دارم حسین مهربون 🫂در عشق و نور جاری باشی🌌🫀🌱
دیروز یه زانو درد خیلی شدید داشتم هر وقت خشممو طولانی مدت کنترل میکنم زانو درد میشم به حدی که حتی نمیتونستم راحت بشینم طبق روال هر روز میخواستم مدیتیشن انجام بدم اما دیدم نشسته نمیشه خوابیده انجام دادم و البته همین مدیتیشن شفای کودک درون بود شاید باورتون نشه وقتی چشامو باز کردم مات و مبهوت مونده بودم هیچ خبری از زانو دردم نبود هی به زانوم دست میکشیدم و میگفتم مگر میشه ؟! مدیتیشن واقعا شفاست 🤍 واقعا یه دنیا ممنونم بخاطر وجودتون🤍🤍
سلام و درود بر شما جناب عربزاده وقتی که من با کودک درونم روبرو شدم بی اختیار اشک از چشمانم سراریز شد خیلی لذت بخش بود که میدیدمش باهاش صحبت میکردم و از همه مهمتر در آغوش کشیدنش بود تاریخ سی ام دی ماه ۱۴۰۲