Discoverخوانش‌های گنجورمولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ با خوانش فاطمه زندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ با خوانش فاطمه زندی

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ با خوانش فاطمه زندی

Update: 2025-12-03
Share

Description

غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ از (مولانا » دیوان شمس » غزلیات) را با خوانش فاطمه زندی بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 3.30 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


آمده‌ام به عذر تو ای طرب و قرار جان



عفو نما و درگذر از گنه و عثار جان




نیست به جز رضای تو قفل گشای عقل و دل



نیست به جز هوای تو قبله و افتخار جان




سوخته شد ز هجر تو گلشن و کشت زار من



زنده کنش به فضل خود ای دم تو بهار جان




بی لب می فروش تو کی شکند خمار دل



بی خم ابروی کژت راست نگشت کار جان




از تو چو مشرقی شود روشن پشت و روی دل



بر چو تو دلبری سزد هر نفسی نثار جان




تافتن شعاع تو در سر روزن دلی



تبصره خرد بود هر دم اعتبار جان




از غم دوری لقا راه حبیب طی شود



در ره و منهج خدا هست خدای یار جان




گلبن روی غیبیان چون برسد بدیده‌ای



از گل سرخ پر شود بی‌چمنی کنار جان




لاف زدم که هست او همدم و یار غار من



یار منی تو بی‌گمان خیز بیا به غار جان




گفت اناالحق و بشد دل سوی دار امتحان



آن دم پای دار شد دولت پایدار جان




باغ که بی‌تو سبز شد دی بدهد سزای او



جان که جز از تو زنده شد نیست وی از شمار جان




دانه نمود دام تو در نظر شکار دل



خانه گرفت عشق تو ناگه در جوار جان




نیم حدیث گفته شد نیم دگر مگو خمش



شهره کند حدیث را بر همه شهریار جان

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ با خوانش فاطمه زندی

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۳ با خوانش فاطمه زندی

ganjoor+ava@ganjoor.net (فاطمه زندی)