نوشجان شماره هفدهم
Description
خاطرات تحصیلی نسل ما، قرین شادیهای کوچک، و غمهای بزرگ و ترسهای نامتنهاهی است. رنگهای آن روزگار سیاه و خاکستری بود و عجیب است که وقتی از هم سن و سالهایم میپرسم آنها هم رنگ خاطراتشان را چنین توصیف میکنند. این قسمت سری به آن روزها زدهام، از آزارهای کوچک و بزرگی که میدیدیم و روانامان رنجور میشد و هیچکس به بچهها کمترین اعتنایی نداشت. برای همین آن عدهٔ معدودی که کودکی را به رسمیت میشناختند و برای کودکان آن زمان به زحمت تلاش میکردند تا رنگ و خنده و شادی بیاورند قابل تقدیر و بلکه تقدیس هستند.
در این قسمت از آثار آقای معین عزیز ترانههای شنیدنی و خاطرهانگیز گذاشتهام. خدا سلامتاشان بدارد که در تمام این سالها اصالت و شخصیت و انتخاب صحیح و سالم خودشان را حفظ کردند. میدانم که وظیفه داریم اسامی آهنگسازان و ترانه سرایان این آثار به راستی زیبا را هم بیاوریم، اما از همین جا به این بسنده کنم که بزرگی و هنر بینظیرشان برای همیشه در دل و جان نسل ما - حتی آنهایی که از کار در وطن محرومشان کردند - باقی مانده و خواهد ماند.
سپاس از اینکه نوش جان را میشنوید و به دیگران معرفی میکنید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
مرسی سحرجون واقعا چه روزای وحشتناکی رو در مدرسه سپری کردیم بااون همه پاکی و اصالت کودکی مون😔 هیچوقت نمی بخشم اون معلمهای وحشی وناظمای وحشی تر مون رو
مرسی سحرجون واقعا چه روزای وحشتناکی رو در مدرسه سپری کردیم بااون همه پاکی و اصالت کودکی مون😔 هیچوقت نمی بخشم اون معلمهای وحشی وناظمای وحشی تر مون رو
من بلاخره تونستم وارد اینجا بشم سحرجانم، دوست دارت حنیفه عمه
سحر جون باید بگم که اوضاع و احوال همسن و سالهای ما در انگلیس جایی که من هستم هم نه مدل ما ولی با مدل های وحشتناک تر کتک خوردن از معلمها، مورد تجاوز قرا. گرفتن در مدرسه و ….خاطره بد داره. من از چند تا ازهم سن و سالهای خودم در انگلیس شنیدم . کلا انشاالله دنیا عوض شده🌹
چه زیبا تعریف و توصیف کردین. ولی اوضاع ما پسرها هم دست کمی از دخترا نداشت. هر روز صبح چهار انگشت معروف فرو میشد تو موهامون. اینقدر گفتن موها رو از ته بزنین که آخرشم کچل شدیم...😅🤣
مرسی که اینو به ما تقدیم کردی