همسایه ها - احمد محمود - بخش 2
Description
همسایهها رمانی از احمد محمود، نویسندهٔ ایرانی، است. این رمان داستان جوانی به نام خالد را پیش از کودتای ۲۸ مرداد و دوران نهضت ملیشدن نفت در شهر اهواز روایت میکند. خالد، همچنان که رمان پیش میرود از نوجوانی بیتجربه به فردی سیاسی تبدیل میشود. در این میان عشقش به دختر سیهچشم، او را در تنگنایِ انتخابِ میان عشق و وظیفه میگذارد و عاقبت سر از زندان درمیآورَد.
محمود نگارش این رمان را از ۱۳۴۲ آغاز کرد و آن را در بهار ۱۳۴۵ به پایان رساند. او به دلیل مهیا نبودن شرایط انتشار رمان، بخشهایی از آن را در برخی نشریات منتشر کرد. با اینهمه تا سال ۱۳۵۳ موفق به چاپ رمانش نشد. کتاب بهطور کامل اولبار در سال ۱۳۵۳ توسط مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر در تهران چاپ شد و پس از انتشار با اقبال عمومی مواجه شد که البته پس از گرفتار شدن در دستگاه سانسور دولتی و توقیف آن به دلایل سیاسی، تا ۱۳۵۷ اجازهٔ نشر مجدد نیافت. کمی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و به خاطر از بین رفتن سانسور دولتی بار دیگر منتشر شد و تا ۱۳۶۰ بارها توسط انتشارات امیرکبیر و ناشران غیرمجاز تجدید چاپ شد. پس از آن، به دلیل وجود تصاویر و صحنههای جنسی، مستهجن تشخیص داده و دوباره توقیف شد. این کتاب یکی از پرتیراژترین رمانها به زبان فارسی است.
راوی ناصر زراعتی
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
چه طنز تلخی داره این کتاب
عالی 💐
"تو این دنیا هیچی نیست، جز همین که میبینید."
صدا خوبه من صدای اقای زراعتی رو دوست دارم اما تو این کتاب نقش دو کاراکتر و تو گفتگوها نمیتونن تفکیک کنن تا کسیو به اسم صدا نزنن نمیشه فهمید که کی داره حرف میزنه
خوانش عالیه
این کتاب حال و هوای کتاب سالهای ابری نوشته علی اشرف درویش رو داره
در مورد جن همیشه گفتن که توی خوزستان وجود داره مخصوصا اونا که اهل مسجد سلیمان یا لالی هستن یا رامشیر و هنوز بعد پنجاه سال هنوزم میگن که هست و خوزستانیا اعتقاد دارن که پنج به بعد نباید به قبرستان رفت چقد خوبه که این داستان و میشنوم خونده بودم ولی با کمی با سانسور و همین داستان و کنفرانس دادم🌱🙏تشکر از راوی
اون جزیره هایی که اسم برده شد بنی فارور و... الان کلی باید پول خرج کنی بری ببینی...تازه فک کنم محیط زیست اجازه شب موندن نمیده بس که پرنده های مهاجر و نایاب اونجا هست
فوق العاده ....👏👏👏👏
چه صداییییییییی😍🥰😘
من از اهواز دارم این داستان رو گوش میدم خیلی جالبه که یه داستان از ۵۰ سال پیش شهر خودت بشنوی خیلی با فضا ارتباط برقرار کردم خیلی خوب بود
👍🙏
خوانش با حس وعالی
تشکر بابت زحماتتون یه سوال داشتم خواجه توفیق یا حاج توفیق
خوانش عالی
عالی بود
صدای خوبی دارید فقط کاش یکم بلندتر باشه کم صداتون
چه صدای گرم و خوانش خوبی