هنرمند عاصی (بخش پنجم) : گفتوگو با مریم مجد و حمیدرضا ششجوانی
Description
از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و اتفاقاتی بسیاری که رخ داد چیزی حدود یک سال میگذرد. نهادهای تجسمی که فعالیت خود را متوقف کرده بودند اکثرشان به تدریج کار را از سر گرفتند. تعدادی از نهادها برای همیشه تعطیل شدند و یا برخی در کش و واکش _چه باید کرد_ هنوز شروع به کار نکردهاند. اما در این برهه آنچه بیش از هر چیز به چشم آمد خلاء کار جمعی و نهادی در این میدان بود. با شروع حوادث جنبش «زن، زندگی، آزادی» برنامههای متداول میدان تجسمی تعطیل شد و این نهاد نتوانست با عزم و ارادهای جمعی، فعالیتی همصدا داشته باشد. اعضای این میدان نه تنها نتوانستند تصمیمی مشترکی بگیرند، بلکه حتی میزی نداشتند که دور آن جمع شوند و باهم گفتوگو کنند. چه بسا که اگر شرایط گفتوگو میبود این نهاد میتوانست به تصمیمات و بیانیههای مشترکی هم برسد.
امروز که سرعت وقایع کمتر و فضای پرالتهاب سال پیش آرامتر شده و میتوانیم درکی جامعتر از موقعیت خودمان داشته باشیم، سعی کردیم با طرح سوالاتی هر چند کلی، چند نفری از اعضای تجسمی را برای گفتوگو دور هم جمع کنیم و آنچه در این یک ساله بر ما گذشت را با دقت بیشتری ببینیم. سعی داریم که این گفتوگوها ادامهدار باشند و بیشتر در قالب همفکری و هماندیشی پیش برود. تلاشمان این بود که از همین ابتدا از طیفها و اعضای مختلف این میدان افرادی را دعوت کنیم و حرفهای آنها را در رابطه با اتفاقات چندماه گذشتهی فضای تجسمی بشنویم. برای انسجام صحبتها سوالاتی را قبل از شروع گفتوگو برای افراد فرستادیم و از آنها پرسیدیم به نظرتان گیر نهاد تجسمی چه بود؟ از واکنشها و مواضعشان در یک سال پیش پرسیدیم. ارزیابیشان از وضعیت امروز فضای تجسمی را جویا شدیم. و پرسیدیم اگر در آینده دوباره چنین اتفاقاتی رخ دهد، بهنظرشان برخورد جامعهی تجسمی با وضعیت پیشآمده چگونه خواهد بود؟ و در آخر اینکه چه پیشنهاد بدیل و عملیای برای وضعیت مشابه دارند؟
در این گفتوگو صحبتهای مریم مجد و حمیدرضا ششجوانی را در اینباره
بشنوید.
برای پیوستن به جمع حامیان حرفه: هنرمند و کمک به تداوم فعالیتمان به لینک زیر مراجعه کنید:
https://herfeh-honarmand.com/support/
خیلی واضح شرایط تاسف برانگیز هنر ایران رو میشه در این صحبت ها درک کرد، خیلی هم صادقانه!!
یک کنتراستی در پرسش ها و پاسخ ها وجود داره به نظرم، در بیشتر سوال ها رگه هایی از عدالت خواهی، اخلاق پایه و تناسب جایگاه از طرف هنرمندان با یک خوانش چپ گرایانه وجود داره در حالیکه پاسخ ها کاملا بر مبنای اقتصاد ازاد با رویکرد سرمایه داری و راست گراست. این کنتراست به شدت در خود جامعه هم موجوده. جامعه توانایی اداره اقتصاد خودش رو نداره و این در حالیه که درصد کمی از تمام امکانات برخورداره. برای هنرمندی که در معاش روزمره اش مونده، گالری نماینده همون درصدیه که هم پول داره هم شبکه ای از روابط موثر رو در اختیار داره.