سلام روزتون بخیر.

ممنون از اینکه کمک حال مادرای امروز هستید.

من ۱۶ روز بعد از زایمان به علت تزریق واکسن سر کننده دچار اسپاسم شدید ستون فقرات و نهایتا فلجی شدم . روزهای بد و پر از درد و اضطراب و نگرانی بود . گاهی به پسرم شیر میدادم و گاهی نه . ضمن اینکه متاسفانه پزشکان نتونستن درمان درستی انجام بدن و من درمان رو زیر نظر پزشک سنتی پیش بردم . در این شش ماه دوره ی درمان مادرم با ما ساکن شد تا به کارها برسه و از پسرم نگهداری کنه. اوایل که وضعیت وخیم تری داشتم حتی توانایی بغل کردن پسرم رو نداشتم تا شیرش بدم. بهمین دلیل مادرم پسرم رو زیر سینه نگه میداشت تا شیر بخوره درمان سختی بود و درد هوار زیادی داشتم . صدای فریاد من حین درمان بلند میشد و همزمان پسرم هم گریه میکرد با اینکه از من دورش میکردن.

زمانی که تونستم با واکر راه برم به دستور پزشک مادرم رفت و من نگه داری از بچم رو به عهده گرفتم. و این شد که پسر من کم کم یاد گرفت که بغل مامان زیاد نمیشه رفت. حتی الان که کاملا بهبود پیدا کرده ام.

اما مشکل اصلی من اینه که الان پسر ۲۵ ماهه من اینطوری یاد گرفته که تو خونه همه چی مامان و بیرون از خونه فقط بابا و این خیلی سخت شده. ضمن اینکه بیرون از خونه با باباش اصلا راه نمیره و کالسکه هم نمیشینه.

اما با من انقدر راه میره تا خسته بشه و تو بغل میاد .

و مسئله دیگه اینکه بسیار کم رو و ترسو هست . تو پارک از دیگران فرار میکنه. پشت من قایم میشه حتی از بچه ها. با گریه وارد خانه کودک میشه بعد از یه ربع کم کم عادی میشه براش و بازی میکنه. و بسیار بسیار وابسته هست. تنها بچه فامیل هست ضمن اینکه ما اقوام زیادی اطرافمون نیست.

ممنون میشم اگه به سوالاتم پاسخ بدید