واگویه با ریحانه، از مهاجرت زود هنگام تا دغدغه ی خانه های بافت تاریخی، مستند سازی و ...
Update: 2025-01-30
10
Description
این شانزدهمین قسمت از واگویه ها ست که در11 بهمن 1403 منتشر میشه.
در این واگویه با ریحانه پژوهشگر، مستند ساز، مترجم و مربی کودکانی با نیازهای ویژه گفتگو کردم.
ریحانه سر پر شور و بی قراری داره و قلبی که برای خونه و بچه ها تا همیشه میتپه.
گفتگویی که توی تابستون ضبط شد و بالاخره در زمستون در حاله انتشاره . طلسمی که مثل زمستون موندگار نشد.
گفتگوی شنیدینی که وقتشه به دست شما هم برسه و امیدوارم ازش لذت ببرید.
راستی ، خیلی ممنونم که با لایک، کامنت، سابسکرایب و معرفی واگویه ها به دوستانتون از این پروژه ی دلی حمایت می کنید و بهمون انرژی میدین.
راههای ارتباط با پادکست واگویه ها و من :
حمایت مالی از پادکست واگویه ها
In Channel
خانم ریحانه … شما انسان گودو و قشنگ ای هستید … شدیدا کنجکاو شدم که عودلاجان رو ببینم ✨
چقدر شيرينه كه هنوز كسانى مثل تو هستن ريحانه كه دلشون براى حفظ گنجينه هاى ايران مى تپه.لذت بردم از شنيدن اين پادكست و كيف كردم كه انقدر خودت بودى و حقایق رو راحت بیان کردی. به اميد شنيدن خبرهاى خوب از عودلاجان ...
مایکل الن فاکس توی کتاب همه چیز دربارهی خانه مینویسه « خانه در حالی که پیوسته به شکلی از اشکال محفوظ میماند، همواره با ما سفر میکند و ما قادر نیستیم از دستش خلاص شویم، همانگونه که یک ملحد وقتی رویکرد بدیلی به زندگی خلق میکند قادر نیست به تمامی از دست خدا خلاص شود و همانگونه که صدف یا حلزون قادر نیست از دست صدفهایش خلاص شود » . . . گفتگوی جالبی بود . ممنون ریحون و آقای پادکستی.
ریحانه عزیز تلاشهای تو برای وطن ستودنیه. ممنون که هستی ممنون بابت همهی تلاشهات و تمام دلسوزیهات و چقدر این واگویه خود خودت بودی
شنیدن این واگویه از چند جهت برای من ارزشمند بود ولذت بردم ، یک جاهاییش خندیدم و یک جاهاییش بغض کردم، انگار روبروی یک پرده سینما نشسته بودم، گوینده داستان برای من یک رفیق جوانِ پرجنب و جوشه که دو جای این داستان با زندگی حال و گذشته دور من به طرز عجیبی مرتبط شد. ریحانه دختریه که من آرزو دارم می داشتمش.
ریحانه این تلاشها توی این خاک گم نمی شه، جوانه می زنه...امضا شفق
توی شرایطی که به نظر میاد همه درگیر خود و غم نان هستن، دغدغه مند بودن این آدمها دل آدم رو روشن میکنه
مرسی واگویه ... چه مهمان درستی رو انتخاب کردید
انقدر خوب انقدر خوب بود كه من ي جاهايي بغض كردم ريحانه ♥️♥️ چه قدر قشنگ برامون توصيف كردي و افسوس و هزار افسوس من نديدمت و كلي بغل از راه دور بهت ريحانه عزيزم♥️♥️
چقدر جذاب بود، واقعا این عشق به خانه (عودلاجان) نمیشه توصیفش کرد و چه خوب ریحانه این داستان را بیان کرد، زنده باد
افسوس؛ و جز افسوس چه میتوان گفت...
درود به ریحانه عزیز 🍀