حرفهای لگاسف شوک بزرگی به جامعه زد، باعث شد حقیقت تا حدی روشن بشه و تغییراتی فنی صورت بگیره. اما محاکمهها سطحی بود، رهبران اصلی مصون موندند و غرامتها هم هرگز جبران کامل فاجعه نشد.
Sep 10th
Reply
من
۵. غرامت به قربانیان و خانوادهها
به خانوادههای آتشنشانان و کارگرانی که جان باختند، غرامتهایی پرداخت شد، مثل:
مستمری مادامالعمر برای خانوادهها
کمکهزینه برای مسکن
بعضی مزایا مثل درمان رایگان
ولی خیلیها میگن این کمکها ناکافی و ناعادلانه بود.
بسیاری از بازماندگان و "لیکوییداتورها" بعدها با بیماری و سرطان تنها موندند و از دولت کمکی نگرفتند.
Sep 10th
Reply
من
۴. اصلاحات بعد از چرنوبیل
بعد از افشای لگاسف، اصلاحاتی در طراحی RBMK انجام شد:
میلههای کنترلی تغییر کردند.
سیستمهای ایمنی اضافه شد.
آموزش اپراتورها سختتر شد.
ولی شوروی هیچوقت بهطور کامل راکتورهای RBMK را کنار نگذاشت (هنوز چند تا در روسیه کار میکنند ولی تغییر داده شدهاند).
Sep 10th
Reply
من
۳. محاکمهها
محاکمهای در سال ۱۹۸۷ برگزار شد.
۶ نفر از مدیران نیروگاه و مقامات مسئول محاکمه و زندانی شدند (از جمله مدیر نیروگاه ویکتور بریوخانوف و مهندس ارشد نیکولای فومین).
اما هیچکدام از طراحان اصلی RBMK یا رهبران سیاسی شوروی محاکمه نشدند
Sep 10th
Reply
من
۲. واکنش مقامات سیاسی
در ابتدا مقامات سیاسی تلاش کردن همه چیز رو گردن اپراتورها بندازن.
ولی فشار رسانهها و دانشمندان بعد از انتشار نوارها باعث شد اعتراف کنن طراحی RBMK نقص جدی داره.
البته مقامات هیچوقت رسماً مسئولیت کامل رو قبول نکردن
Sep 10th
Reply
من
۱. تأثیر حرفهای لگاسف
نوارهاش بعد از مرگش در روزنامه پراودا (اردیبهشت ۱۹۸۸) بخشهایی منتشر شد.
این باعث شد افکار عمومی بفهمن که مشکل فقط اپراتور نبود، بلکه اشکال طراحی و سانسور سیستم بوده.
در جامعهٔ شوروی، برای اولین بار خیلیها شروع کردن به انتقاد علنی از دروغگویی و بیاعتمادی به سیستم.
Sep 10th
Reply
من
بارها تأکید کرد که دانشمندان صادق نادیده گرفته میشوند و تصمیمهای مهم توسط سیاستمدارانی گرفته میشود که چیزی از علم نمیفهمند.
او از اینکه حقیقت دربارهٔ خطرات نیروگاههای RBMK گفته نمیشود، بهشدت ناراحت بود.
جملهای معروف از او در نوارها این است که:
«بزرگترین درس چرنوبیل این است که سیستم ما نمیتواند حقیقت را بگوید.»
در واقع، او حس میکرد که دیگر هیچ راهی برای تغییر سیستم ندارد و همین احساس بیپناهی و ناامیدی، در کنارش افسردگی، او را به سمت خودکشی کشاند.
Sep 10th
Reply
من
والری الکسیویچ لگاسف (دانشمند هستهای و معاون انستیتوی کورچاتوف مسکو) دو سال بعد از حادثهٔ چرنوبیل (۲۶ آوریل ۱۹۸۸) خودکشی کرد. قبل از خودکشی، او نوارهای صوتی متعددی ضبط کرد که بعدها بخشهایی از آنها منتشر شد.
محتوای اصلی این نوارها چنین بود:
او بهشدت از سیستم شوروی و بوروکراسی بسته انتقاد میکرد.
گفت که شوروی به جای توجه به ایمنی، فقط دنبال نمایش قدرت و موفقیتهای ظاهری بوده است.
از پنهانکاری و دروغگویی مقامات بعد از انفجار رآکتور چرنوبیل انتقاد کرد.
Sep 10th
Reply
من
نیز بعد از ۲ سال ذخیره این اطلاعات، اعترافاتش را بهصورت نوار ضبط و در خارج از خانه مخفی کرد و سپس خود را به دار آویخت.
Sep 10th
Reply
من
چرنوبیل خیلی خیلی فیلم قشنگه و حادثه ای بسیار عبرت آموز
من عاشق اون دیالوگی هستم که والری لگاسف میگه : وقتی حقیقت آزار دهنده می شه دروغ می گیم و دروغ می گیم تا جایی که دیگه یادمون نمیاد حقیقتی هم وجود داشته اما حقیقت هنوز اونجاست. هر دروغی که می گیم یه بدهی به حقیقته که دیر یا زود باید اون بدهی پرداخت بشه.
و این دیالوگش
والری لگاسف: هزینه دروغ چقدره؟ این که ما اونو با حقیقت اشتباه بگیریم خطرناک نیست، خطر واقعی اینه که اگه زیاد دروغ بشنویم دیگه حقیقت رو تشخیص نمی دیم.
حرفهای لگاسف شوک بزرگی به جامعه زد، باعث شد حقیقت تا حدی روشن بشه و تغییراتی فنی صورت بگیره. اما محاکمهها سطحی بود، رهبران اصلی مصون موندند و غرامتها هم هرگز جبران کامل فاجعه نشد.
۵. غرامت به قربانیان و خانوادهها به خانوادههای آتشنشانان و کارگرانی که جان باختند، غرامتهایی پرداخت شد، مثل: مستمری مادامالعمر برای خانوادهها کمکهزینه برای مسکن بعضی مزایا مثل درمان رایگان ولی خیلیها میگن این کمکها ناکافی و ناعادلانه بود. بسیاری از بازماندگان و "لیکوییداتورها" بعدها با بیماری و سرطان تنها موندند و از دولت کمکی نگرفتند.
۴. اصلاحات بعد از چرنوبیل بعد از افشای لگاسف، اصلاحاتی در طراحی RBMK انجام شد: میلههای کنترلی تغییر کردند. سیستمهای ایمنی اضافه شد. آموزش اپراتورها سختتر شد. ولی شوروی هیچوقت بهطور کامل راکتورهای RBMK را کنار نگذاشت (هنوز چند تا در روسیه کار میکنند ولی تغییر داده شدهاند).
۳. محاکمهها محاکمهای در سال ۱۹۸۷ برگزار شد. ۶ نفر از مدیران نیروگاه و مقامات مسئول محاکمه و زندانی شدند (از جمله مدیر نیروگاه ویکتور بریوخانوف و مهندس ارشد نیکولای فومین). اما هیچکدام از طراحان اصلی RBMK یا رهبران سیاسی شوروی محاکمه نشدند
۲. واکنش مقامات سیاسی در ابتدا مقامات سیاسی تلاش کردن همه چیز رو گردن اپراتورها بندازن. ولی فشار رسانهها و دانشمندان بعد از انتشار نوارها باعث شد اعتراف کنن طراحی RBMK نقص جدی داره. البته مقامات هیچوقت رسماً مسئولیت کامل رو قبول نکردن
۱. تأثیر حرفهای لگاسف نوارهاش بعد از مرگش در روزنامه پراودا (اردیبهشت ۱۹۸۸) بخشهایی منتشر شد. این باعث شد افکار عمومی بفهمن که مشکل فقط اپراتور نبود، بلکه اشکال طراحی و سانسور سیستم بوده. در جامعهٔ شوروی، برای اولین بار خیلیها شروع کردن به انتقاد علنی از دروغگویی و بیاعتمادی به سیستم.
بارها تأکید کرد که دانشمندان صادق نادیده گرفته میشوند و تصمیمهای مهم توسط سیاستمدارانی گرفته میشود که چیزی از علم نمیفهمند. او از اینکه حقیقت دربارهٔ خطرات نیروگاههای RBMK گفته نمیشود، بهشدت ناراحت بود. جملهای معروف از او در نوارها این است که: «بزرگترین درس چرنوبیل این است که سیستم ما نمیتواند حقیقت را بگوید.» در واقع، او حس میکرد که دیگر هیچ راهی برای تغییر سیستم ندارد و همین احساس بیپناهی و ناامیدی، در کنارش افسردگی، او را به سمت خودکشی کشاند.
والری الکسیویچ لگاسف (دانشمند هستهای و معاون انستیتوی کورچاتوف مسکو) دو سال بعد از حادثهٔ چرنوبیل (۲۶ آوریل ۱۹۸۸) خودکشی کرد. قبل از خودکشی، او نوارهای صوتی متعددی ضبط کرد که بعدها بخشهایی از آنها منتشر شد. محتوای اصلی این نوارها چنین بود: او بهشدت از سیستم شوروی و بوروکراسی بسته انتقاد میکرد. گفت که شوروی به جای توجه به ایمنی، فقط دنبال نمایش قدرت و موفقیتهای ظاهری بوده است. از پنهانکاری و دروغگویی مقامات بعد از انفجار رآکتور چرنوبیل انتقاد کرد.
نیز بعد از ۲ سال ذخیره این اطلاعات، اعترافاتش را بهصورت نوار ضبط و در خارج از خانه مخفی کرد و سپس خود را به دار آویخت.
چرنوبیل خیلی خیلی فیلم قشنگه و حادثه ای بسیار عبرت آموز من عاشق اون دیالوگی هستم که والری لگاسف میگه : وقتی حقیقت آزار دهنده می شه دروغ می گیم و دروغ می گیم تا جایی که دیگه یادمون نمیاد حقیقتی هم وجود داشته اما حقیقت هنوز اونجاست. هر دروغی که می گیم یه بدهی به حقیقته که دیر یا زود باید اون بدهی پرداخت بشه. و این دیالوگش والری لگاسف: هزینه دروغ چقدره؟ این که ما اونو با حقیقت اشتباه بگیریم خطرناک نیست، خطر واقعی اینه که اگه زیاد دروغ بشنویم دیگه حقیقت رو تشخیص نمی دیم.