کتاب صوتی آیات شیطانی (سلمان رشدی) (1)
Update: 2023-02-06
724
Description
کتاب رمان صوتی آیات شیطانی /
نویسنده سلمان رشدی /
خوانش قاسم قره داغی /
آیات شیطانی (به انگلیسی: Satanic Verses) چهارمین رُمان «سلمان رشدی» است؛ این کتاب جنجالبرانگیز، برای نویسندهاش، جایزه «وایتبرد» را به ارمغان آورد، در همین سال کتاب به فهرست نهائی جایزه «بوکر» نیز راه یافت، اما موفقیتی کسب نکرد. در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ میلادی «سید روحالله خمینی» رهبر مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران با صدور فتوائی حکم مرگ «سلمان رشدی» نویسنده این کتاب «رُمان آیات شیطانی» را صادر کرد و از آن پس «سلمان رشدی» زندگی مخفیانهای را در انگلستان میگذراند که تاکنون ادامه داشته است. داستان کتاب رمان در قالب رئالیسم جادوئی نوشته شده و روایت اصلی داستان آمیخته با رشتهای از جستارهای فرعی است که در قالب رؤیاهای یکی از شخصیتهای اصلی داستان بازگو میشود، روایت اصلی، همچون دیگر داستانهای رشدی که شامل «ترک وطن کردگان هندی» در انگلستان امروز میشود.
««««««داستان اصلی کتاب آیات شیطانی»»»»»» هواپیمائی از هند که توسط گروهی از سیکها ربوده شده بر فراز انگلیس منفجر و تمام سرنشینان آن به جز دو هنرپیشهٔ هندی مسلمان که قهرمانهای اصلی داستان میباشند کشته میشوند. هنرپیشهٔ سرشناس بالیوود که نقش تخصصیش بازی در نقش خدایان هندوست؛ نفر نخست «جبرئیل فرشته» نام دارد، و دیگری «صلاحالدین چمچا» فرزند یک بازرگان که ملیت هندی خویش را کنار گذارده و بهعنوان «دوبلور» در انگلیس فعالیت میکند. بهدنبال این انفجار هر دو داخل کانال آبی سقوط کرده و به طرز جادوئی نجات مییابند. در یک استحالهٔ معجزهآسا، «جبرئیل فرشته» واقعاً هویت جبرئیل (برترین فرشته مقرب در ادیان ابراهیمی که او را رابط میان خداوند و پیامبران میدانند) را میگیرد و «چمچا» نیز هویت یک روح پلید. پس از یافتهشدن در ساحل، «چمچا» توسط پلیس بهظن مهاجر غیرقانونی بودن دستگیر میشود، درحالیکه «جبرئیل» بیتفاوت جریان را نظاره میکند. دو قهرمان برای بازیابی زندگی خود تلاش میکنند. «جبرئیل» در جستجوی عشق گمشدهٔ خویش، کوهنوردی با نام «الی کن» را مییابد، ولی بیماری روانی او بر پیوندشان سایه میافکند. صلاحالدین «چمچا» نیز که بهگونهای معجزهآسا ساختار انسانی خویش را بازیافته، بهدنبال کینهجوئی از جبرئیل برای واگذاشتن او پس از واقعهٔ سقوط از هواپیمای ربودهشده است. وی این اندیشه را با افروختن آتش حسد در «جبرئیل» و نابودسازی رابطهاش با «الی کن» عملی میسازد. در تنگنای دیگری در داستان، جبرئیل بر آنچه صلاحالدین انجام داده آگاه میشود، ولی او را میبخشد و حتی جانش را نجات میدهد. هر دوِی آنها به هند باز میگردند. «جبرئیل» که هنوز از بیماریش رنج میبرد در یک طغیان حسادتی دیگر «الی کن» را به قتل میرساند و سپس خودکشی میکند. «صلاحالدین چمچا» نیز که نهتنها مورد بخشایش جبرئیل قرارگرفته، بلکه با پدر و نیز هویت هندی فراموش شدهاش به آشتی رسیده، و برآن میشود که در هند باقی بماند.
((((مُــــهــم: چرا این کتاب برای مسلمانان توهینآمیز تلقی گردیده است و باعث شد که روح الله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را بدهد))))
یکی از این حکایات فرعی شامل بیشترین عناصری است که برای مسلمانان توهینآمیز تلقی گردیدهاست.
۱- این حکایت شامل بازگوئی دگرگون شدهٔ زندگی محمد(پیامبراسلام) در رمان با نام «محوند» در شهر مکه {در رمان با نام «جاهلیه»} است. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت میشود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بتهای شرکآلود دیرینه میدهد ولی بعد آنرا لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان میدارد. دو شخصیت نیز در حکایت معرفی میگردند که به مخالفت با «پیامبر» میپردازند: یکی زن کاهن بیدین شیطانصفتی با نام «هند» است و دیگری شاعریاست بذلهگو، گمانمند و هتاک با نام «بال». وقتی پیامبر پیروزمندانه به شهر بازمیگردد، «بال» خودرا در یک روسپیخانهٔ زیرزمینی که درآن روسپیها نام همسران پیامبر را برخویش نهادهاند، پنهان میسازد. همچنین یکی از صحابه پیامبر در تشکیک صحت گفتار او، مدعی میشود که پیامبر در بخشهایی از قرآن در حین وحی زیرکانه دستکاری کرده است. ۲- بخش دوم داستان؛ عایشه، رعیت هندی را به تصویر میکشد که مدعی میشود از جبرئیل (فرشتهٔ مقرب) بدو وحی میشود. او همهٔ عوام روستایش را اغفال میکند تا با پای پیاده آهنگ سفری از برای زیارت بهسوی مکه کنند، با این ادعا که میتوانند پیاده از دریای عربی بگذرند. در این زیارت هنگامی که باورمندان همه پا به دریا گذارده و ناپدید میشوند به پایانی مصیبتبار میانجامد. دراینمیان شاهدان واقعه، شرحهای ضدونقیضی از غرق شدن یا گذر معجزهوار این افراد از آب ارائه میدهند. ۳- بخش سوم؛ رؤیا یک رهبر مذهبی متحجر تبعیدی، با نام «امام» را در اواخر قرن بیستم به تصویر میکشد.
نویسنده سلمان رشدی /
خوانش قاسم قره داغی /
آیات شیطانی (به انگلیسی: Satanic Verses) چهارمین رُمان «سلمان رشدی» است؛ این کتاب جنجالبرانگیز، برای نویسندهاش، جایزه «وایتبرد» را به ارمغان آورد، در همین سال کتاب به فهرست نهائی جایزه «بوکر» نیز راه یافت، اما موفقیتی کسب نکرد. در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ میلادی «سید روحالله خمینی» رهبر مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران با صدور فتوائی حکم مرگ «سلمان رشدی» نویسنده این کتاب «رُمان آیات شیطانی» را صادر کرد و از آن پس «سلمان رشدی» زندگی مخفیانهای را در انگلستان میگذراند که تاکنون ادامه داشته است. داستان کتاب رمان در قالب رئالیسم جادوئی نوشته شده و روایت اصلی داستان آمیخته با رشتهای از جستارهای فرعی است که در قالب رؤیاهای یکی از شخصیتهای اصلی داستان بازگو میشود، روایت اصلی، همچون دیگر داستانهای رشدی که شامل «ترک وطن کردگان هندی» در انگلستان امروز میشود.
««««««داستان اصلی کتاب آیات شیطانی»»»»»» هواپیمائی از هند که توسط گروهی از سیکها ربوده شده بر فراز انگلیس منفجر و تمام سرنشینان آن به جز دو هنرپیشهٔ هندی مسلمان که قهرمانهای اصلی داستان میباشند کشته میشوند. هنرپیشهٔ سرشناس بالیوود که نقش تخصصیش بازی در نقش خدایان هندوست؛ نفر نخست «جبرئیل فرشته» نام دارد، و دیگری «صلاحالدین چمچا» فرزند یک بازرگان که ملیت هندی خویش را کنار گذارده و بهعنوان «دوبلور» در انگلیس فعالیت میکند. بهدنبال این انفجار هر دو داخل کانال آبی سقوط کرده و به طرز جادوئی نجات مییابند. در یک استحالهٔ معجزهآسا، «جبرئیل فرشته» واقعاً هویت جبرئیل (برترین فرشته مقرب در ادیان ابراهیمی که او را رابط میان خداوند و پیامبران میدانند) را میگیرد و «چمچا» نیز هویت یک روح پلید. پس از یافتهشدن در ساحل، «چمچا» توسط پلیس بهظن مهاجر غیرقانونی بودن دستگیر میشود، درحالیکه «جبرئیل» بیتفاوت جریان را نظاره میکند. دو قهرمان برای بازیابی زندگی خود تلاش میکنند. «جبرئیل» در جستجوی عشق گمشدهٔ خویش، کوهنوردی با نام «الی کن» را مییابد، ولی بیماری روانی او بر پیوندشان سایه میافکند. صلاحالدین «چمچا» نیز که بهگونهای معجزهآسا ساختار انسانی خویش را بازیافته، بهدنبال کینهجوئی از جبرئیل برای واگذاشتن او پس از واقعهٔ سقوط از هواپیمای ربودهشده است. وی این اندیشه را با افروختن آتش حسد در «جبرئیل» و نابودسازی رابطهاش با «الی کن» عملی میسازد. در تنگنای دیگری در داستان، جبرئیل بر آنچه صلاحالدین انجام داده آگاه میشود، ولی او را میبخشد و حتی جانش را نجات میدهد. هر دوِی آنها به هند باز میگردند. «جبرئیل» که هنوز از بیماریش رنج میبرد در یک طغیان حسادتی دیگر «الی کن» را به قتل میرساند و سپس خودکشی میکند. «صلاحالدین چمچا» نیز که نهتنها مورد بخشایش جبرئیل قرارگرفته، بلکه با پدر و نیز هویت هندی فراموش شدهاش به آشتی رسیده، و برآن میشود که در هند باقی بماند.
((((مُــــهــم: چرا این کتاب برای مسلمانان توهینآمیز تلقی گردیده است و باعث شد که روح الله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را بدهد))))
یکی از این حکایات فرعی شامل بیشترین عناصری است که برای مسلمانان توهینآمیز تلقی گردیدهاست.
۱- این حکایت شامل بازگوئی دگرگون شدهٔ زندگی محمد(پیامبراسلام) در رمان با نام «محوند» در شهر مکه {در رمان با نام «جاهلیه»} است. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت میشود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بتهای شرکآلود دیرینه میدهد ولی بعد آنرا لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان میدارد. دو شخصیت نیز در حکایت معرفی میگردند که به مخالفت با «پیامبر» میپردازند: یکی زن کاهن بیدین شیطانصفتی با نام «هند» است و دیگری شاعریاست بذلهگو، گمانمند و هتاک با نام «بال». وقتی پیامبر پیروزمندانه به شهر بازمیگردد، «بال» خودرا در یک روسپیخانهٔ زیرزمینی که درآن روسپیها نام همسران پیامبر را برخویش نهادهاند، پنهان میسازد. همچنین یکی از صحابه پیامبر در تشکیک صحت گفتار او، مدعی میشود که پیامبر در بخشهایی از قرآن در حین وحی زیرکانه دستکاری کرده است. ۲- بخش دوم داستان؛ عایشه، رعیت هندی را به تصویر میکشد که مدعی میشود از جبرئیل (فرشتهٔ مقرب) بدو وحی میشود. او همهٔ عوام روستایش را اغفال میکند تا با پای پیاده آهنگ سفری از برای زیارت بهسوی مکه کنند، با این ادعا که میتوانند پیاده از دریای عربی بگذرند. در این زیارت هنگامی که باورمندان همه پا به دریا گذارده و ناپدید میشوند به پایانی مصیبتبار میانجامد. دراینمیان شاهدان واقعه، شرحهای ضدونقیضی از غرق شدن یا گذر معجزهوار این افراد از آب ارائه میدهند. ۳- بخش سوم؛ رؤیا یک رهبر مذهبی متحجر تبعیدی، با نام «امام» را در اواخر قرن بیستم به تصویر میکشد.
In Channel
عالی عالی عالی... هنوزمونده تا اونایی ک نمیتونن بیشترازنوک دماغشان ببینن این کتاب بفهمن... جماعتی ک کاسه داغتر از آش هستن و سنگ دشمنای۱۵۰۰سالشون رو ب سروسینه میزنن و افتخارش میدونن
خوانش وحشتناک، نبودش بهتره
دمتون گرم. درسته کار گویندگی حرفه ای نبود اما ارزشمنده
کامنت ها رو میخونم تاسف میخورم به حال قشر مثلا فرهیخته ی این جامعه. اول اینکه خودشون ابتدای ایپزود گفتن خوانش آماتور هست. پس بد و بیراه گفتن نداره. ثانیا شما عجله نکنید سبک کتاب رئالیسم جادویی هست. ترکیب واقعیت و خیال. تا آخرش گوش کنین متوجه میشین . حتی میتونین یه خلاصه چند خطی از این کتاب رو در گوگل سرچ کنید که بفهمین داستان از چه قراره. من بار دومه که دارم این کتاب رو گوش میکنم و عالیه. صبور باشین
حالا خوانش ضعیف ومزخرفشوبه خاطر اینکه همون اول گفت میبخشیم. سلمان رشدی میخواد قرانوببره زیر سوال ببره با این مزخرفات و ادبیات ضعیف و بی سروته که معلومنیست چی میگه و ازکحا شروع میکنه و به کجا میخواد بره😂😂😂
اه اه خفه شو
واقعا زمان گذاشتید. ممنون. عالی♥️💫🍀
ممنون. چقدر حوصله گذاشتید. عالی♥️👌🏼💝
اخه کیفیت خوانش خیلی ضعیفه
ما که چیزی نفهميديم
که سلمان ، کاتبی بود در آن آستان منش کرده ام سلمان داستان : روح الله موسوی خمینی
یکی ادعا کرده محمد پیامبر صلح و رحمت. ..اگه داستان قبیله بنی قریظه را بخوانی میفهمی هیچ سفاکی در طول تاریخ چنین جنایتی نکرده که بعد از کشتن تمام مردان یک قبیله خودش شب با زن رییس قبیله همبستر بشه
خیلی ها از ادم های خبیس و مکار از مسائل اعتقادی و عوام فریبی و احساسی نگه داشتن مردم کاسبی میکنن و کاسبی خوبی هم هست برا اهلش کاسبی تو مملکت ما هم از اول دو قرن سکوت شروع شد و کم و زیاد شد ولی هنوز هست فعلا
اون موقع اقای رشدی جسارت کرد نظریات و برداشت های خودشو گفت و آگاه سازی کرد خوشبختانه تعداد آگاهان زیاد و زیادتر شده البته واقعیت هارو میبینیم و حقیقت ها پنهان هست و ما همیشه از کل حقیقت باخبر نمیشیم
خدا لعنتش کنه
یعنی راوی قصه یک نفر دوست یا آشنا دورش نبوده بگه خیلی ساده بخون و روان !!
یعنی راوی قصه یک نفر دوست یا آشنا دورش نبوده بگه خیلی ساده بخون و روان !!
این چرا اینجوری میخونه؟!! اصلا لازم نیس که یهو کلمات رو بکشهههه و طولانی بگه یا مثلا ادای شخصیتها رو دربیاره.. خیلی عادی و روان بخونه مگه چی میشه؟!
این چرا اینجوری میخونه؟!! اصلا لازم نیس که یهو کلمات رو بکشهههه و طولانی بگه یا مثلا ادای شخصیتها رو دربیاره.. خیلی عادی و روان بخونه مگه چی میشه؟!
این چرا اینجوری میخونه؟!! اصلا لازم نیس که یهو کلمات رو بکشهههه و طولانی بگه یا مثلا ادای شخصیتها رو دربیاره.. خیلی عادی و روان بخونه مگه چی میشه؟!