کتاب صوتی دیوانه ای در شهر | ژرژ سیمنون
Description
این داستان در شهری در جنوب فرانسه رخ میدهد. «کمیسر مگره» با مردی مشکوک برخورد میکند که حس کنجکاویاش را برمیانگیزد و در پی تعقیب و گریز آن مرد، کمیسر با اصابت گلولهی او مجروح میشود.
آقای «مگره»، کمیسر پلیس، بهطور تصادفی با مردی در قطار روبهرو میشود که ساعتی بعد از نیمهشب از قطار بیرون میپرد. مگره هم دنبال او میرود، اما تیر میخورد و در بیمارستان شهر «برژراک» که نزدیک آنجاست، بستری میشود.
پیش از این، در شهر دیوانهای بوده که دو زن را کشته و قصد کشتن دو نفر دیگر را هم داشته است که آن دو نفر میگریزند. مگره به دکتر «ریوو»، پزشک معالج خود، و نیز به دادستان شهر مشکوک میشود. براثر تحقیقات مگره معلوم میشود که شخصی به نام «دکتر ریوو» تاکنون از دانشکدههای پزشکی فرانسه فارغالتحصیل نشده است.
در همین زمان جنازهی مردی که به مگره شلیک کرده بود، پیدا میشود. نام او «ساموئل» است و در الجزیره به کارهای خلاف مشغول بوده است. مگره متوجه میشود که دکتر هم پنج سال پیش در الجزیره بهسرمیبرده و در آنجا با «خانم ریوو» آشنا شده است.
مادام ریوو همان زمان در بیمارستانی در الجزیره میمیرد. فرض این است که اثر انگشت او میباید شباهت بسیاری با جنازه داشته باشد.
مگره نقشهای میکشد و اطلاعیهای در روزنامههای بوردو چاپ میکند؛ شهری که مادرزن دکتر در آنجا بهسرمیبرد و در آن از «خانم بوسولی» میخواهد که نزد سردفتر مگره در هتل «دانگلتر» بیاید و چون میداند که دکتر ریوو هم از اطلاعیه باخبر میشود، دوستش «لدوک» را به ایستگاه قطار میفرستد. لدوک در آنجا میبیند که «فرانسواس»، خواهرزن دکتر، آمده است تا مانع از رفتن مادرش نزد مگره بشود. لدوک هر دو را دستگیر میکند و نزد مگره میبرد. فرانسواس به دکتر تلفن میکند. دکتر به خانه میرود و یادداشتی را به همسر خود میدهد تا به فرانسواس برساند. بعد خودش، در اتومبیلش نزدیک هتل منتظر مینشیند.
خانم ریوو یادداشت را به فرانسواس در اتاق مگره میرساند و فرانسواس میگریزد و خود را به دکتر میرساند. لدوک به اتومبیل دکتر شلیک میکند و مانع از فرار آنها میشود. دکتر و فرانسواس به داخل هتل میروند و در یکی از اتاقها خودکشی میکنند. مگره به دادستان که در اتاق او حاضر است، میگوید: «بعداً که مرخص شدم، با شما حرف خواهم زد!»
سلام خیلی ممنون گویش عالی
ممنون از همراهان صدای ایران حیف که این. زحمات فرهنگی با خوانش تند تند تند اجرا میشود فرصت اندیشه را از مخاطب میگیرد
سلام خیلی ازتون ممنونم عالی بود
به به، کمیسر مگره!
وای وای خیلی عالی بود مخصوصا واسه منی که عاشق کتاب ها و فیلم های جنایی هستم... خیلی خیلی لذت بردم...حتما کتابش رو هم میخرم.. دمتون گرم.. خدا قوت
با صدای آقای رضوی... واقعا دلنشینه
بسیار صدای زیبایی دارید. داستان قشنگی بود.مرسی