"حرکت به سوی مرگ"

شعر و کلام نیما شهسواری

بردگانی به جهان آمده پر عجز و نیاز

چشم و لب دوخته او کر شده از رمز و به راز

به جهان آمده بر پای شما سر ساید

او ذلیل است و حقیر است بگو این باید

برده در حصر بگو او که اسیر است آری

شه و یزدان به همان تخت نشست است باری

سال‌ها در گذر پوچی و گو بی‌هدفی

درد و رنج همه روزان گذر همچو یکی

سر به پایین و رقم خورده مسیری چون ریل

تو گذر کن نه صدایی نه سؤالی با میل

هر کجا آمده فرمان تو بکش آری چشم

که خداوند پر از کینه شده او پر خشم

همه جا شهوت و حصر و تو بگو دیگر هیچ

بردگان چشم بگویند و نشد او سرپیچ

حرکت طول همین ریل به آخر مرگ است

همگان رقص به ظلم و این خدا آهنگ است

راهپیمایی اینان به میان خون بود

هر کسی راه عوض کرد همو مجنون بود

مرتد و کافر و گو ریختن خونش کار

بکش او را تو به فرمان خدا در پیکار

همگان راه به سو مرگ و بگو دیگر هیچ

و خدا بلعد از این قافله‌ی نا سرپیچ

تو بگو مردن من زودترا او زیبا است

فرق بینش تو بگو جرعه‌ای از آن رؤیا است

 
کتاب #قیام
شعر #حرکت_به_سوی_مرگ
اثر نیما شهسواری
برای دریافت آثار اعم از اشعار و دیگر کتابها از وبسایت رسمی جهان آرمانی دیدن کنید.
https://idealistic-world.com

#نیماشهسواری
#شعرممنوعه
#آزادی
#برابری
#ایران_آزاد
#جان
#طغیان
#نقد_ادیان
#کتاب_ممنوعه
#شاعر
#نویسنده
#کتاب
#شعر