Discoverخوانش غزل های سعدی10- با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را
10- با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

10- با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

Update: 2023-03-27
Share

Description

با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را


من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب

با یکی افتاده‌ام کاو بُگسلد زنجیر را


چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیم‌تن

آرزویم می‌کند کآماج باشم تیر را


می‌رود تا در کمند افتد به پای خویشتن

گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را


کس ندیدست آدمیزاد از تو شیرین‌تر سخن

شِکَّر از پستان مادر خورده‌ای یا شیر را


روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست

نقد را باش ای پسر کآفت بود تأخیر را


ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز

هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را


زهد پیدا کفر پنهان بود چندین روزگار

پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را


سعدیا در پای جانان گر به خدمت سر نهی

همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را


Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

10- با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را

10- با جوانی سر خوش است این پیر بی تدبیر را