35- ظرفیت💫 (نقاشی مُرده🎬 |کتاب:دختری در قطار | 📚کتابخونه ی جنگلی🌄)
Update: 2023-05-2733
Description
اپیزود 35 شبیه یه فیلم سینمایی و یه رویاپردازی بزرگه ،چقدر از ظرفیت خودت میدونی؟چقدر با دیگران اندازه ی ظرفیتشون رفتار میکنی؟برای شنیدن جواب این سوالا براتون لوکیشنی رو ساختم که مثل یه مکالمه ی دونفره باشه توی تصویری که ساختنش شنیدن این اپیزود رو براتون جذاب تر میکنه، کل این اپیزود یه رویاپردازیه...
=>«این اپیزود رو تنهایی بشنوید»
=>16:10 کتاب دختری در قطار رو با هم خوندیم به مقدار خیلی زیاد چون دلم براش تنگ شده بود...
=>27:06 متن جدیدی که نوشتم رو براتون میخونم، مثل همیشه اسم نداره شما براش اسم انتخاب کنید
=>موزیک پایانی این اپیزود رو توی این لوکیشنی که ساختم میشنوید
ارادتمند
امضا: Mr.Gray
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
چقدر به این حرفا نیاز داشتم🤍 واقعیتش از وقتی باهات آشنا شدم حس میکنم خاکستری یه رنگ گرمه. و اینکه حق با تو بود چایی م یخ کرد :)
جالبیش اینه که این اپیزود رو زمانی که داشتم نقاشی میکردم گوش دادم و ترکیب رنگ هاش دقیقا همونایی بود که گفتی. این جمله هست که آدما میگن: ما فقط یه بار زندگی میکنیم و باید کار هایی که میخوایم رو انجام بدیم و فلان، مربوط به دو دسته آدم میشه. یکی اونایی که خیلی از این شاخه میپرن به اون شاخه. کارارو نصفه انجام میدن ولی خیلی کار انجام میدن.( یه ضرب المثل انگلیسی داره که میگه jack of all trades, master of none.) یکی اونایی که چندتا کار انجام میدن ولی کامل انجام میدن. تا اخرش میرن. من خودم از آدمای دسته ی اولم😅 البته نه همیشه. ولی فکر میکنم آدمای دسته ی دوم راحت ترن. مشغله ی ذهنیشون کمتره برای اینجور چیزا. جوگیر نیستن در بیشتر مواقع. ظرفیتشون و شرایط رو میسنجن اول. وقتی متنتو گوش میدادم، کلبه ی چوبی ای رو وسط یه گندمزاری تصور کردم که از دوطرف بی نهایت بود. انگار یه کشور کامل رو با گندمزار پوشونده بودن و این کلبه تنها چیز متفاوت توش بود. از این کلبه ها که با دوتا پله ی سفید میره بالا میخوره به یه تراس چوبی قرمز قهوه ای که گوشه اش یه میز گرد سفید کوچولوی جمع و جور با دو تا صندلی گرد که پشت به ن
میشه چند تا پادکست مثل پادکست خاکستری پیشنهاد بدی
دوسدارم دیدگاهتو نسبت به شب بدونم ... یا مثلا ازش حرف بزنی حس میکنم با تخیل شما خیلی قشنگ میشه. شب ، ماه ، سکوت ، تاریکی ، و انسانی ک با خودش مواجه میشه ... اپیزود جدید 🥲❤️
خاکستری ، اپیزود جدید لطفا 🥲❤️
درمورد تصوری ک از ما داشتی خیلی جذاب بود و بنظرم شبیه دختری در قطار بود... میدونی تقریبا ما همگی میدونیم که باید توقعمون و از خودمون کم کنیم و همینطور توقع بقیه رو از خودمون کم کنیم ولی این اتفاق خیلی کم می افته چون ذهنمون همیشه درگیر این هست ک باید این بشم باید اون بشم و یجورایی بدنبال جلب رضایت دیگرانیم حتی اگر به زبون بیاریم ک نه مگه من چندبار به این دنیا میام، میخوام بگم ک هیچوقت 100تمرکزمون روی خودمون نمیتونه باشه اما سن هرچی بالاتر میره انگار کمتر بحث میکنیم و با یک باشه گفتن رد میشیم از آدما و اونجاست ک شاید بشه گفت تمرکزمون بیشتر روی خودمونه
سلام به آقای خاکستری،هر زمان که پادکستتون رو گوش میکنم،حس میکنم بهترین چیز ممکن رو در بهترین زمان ممکن شنیدم.ممنون و امیدوارم با عشق ادامه بدید🧡💫
من معمولا از اینکه یکی دیگه برام تصویر سازی کنه استقبال نمیکنم. یعنی اگه همزمان یه رمان و یه فیلم اقتباسی موجود باشه ترجیح میدم رمانو بخونم. اما به تصویری که شما میسازی خیلی نزدیک میشم. میتونم بگم برای اولین باره که به ذهنم اجازه میدم یه نفر دیگه براش جزییات یه جهان دیگه رو تعریف کنه و برای فاصله گرفتن از این دنیا به جهان ساخته ی خاکستری پناه می برم.
چقد لذت بردم چقد قشنگ بود :) چققققققدرررر حال خوبی داشت ! خاکستری گاهی تلاش میکنم مثل خودت انقد قشنگ بنویسم! عاشق نوشتنم ، تخیلم قویه اما نمیتونم ، این میزان لایک ناراحتم میکنه لیاقتت بیشتره ! کاش صدها هزار نفر بودم و میتونستم حمایتت کنم :) گااهی وقت ها مثل الان ک نمیدونم چمه ،سردرگمم، بخاطر پریودی یا هرچی میرم تو گذشته ، حالم بد میشه و امید دارم ، یهو ناامید میشم و.... پناه میبرم به متن هایی با صدات منو از این دنیا خارج میکنه. :) میگم خاکستری ... میشه راجب ناامیدی حرف بزنی؟ راجب هدف ، اینده ، نگاه نکردن به گذشته ... نمیدونی چقدر کمکم میکنی 🥲 ممنون ✨
اپیزودارو مثل یه کلکسیون جمعشون کردم که تو موقعیتهای خاص وقتی خواستم ذهنمو بکشونم به هرجا، جز این کره آبی و محتویاتش میام سراغش و اون لبخند بزرگی که بعد از پایان هر کدومشون روی لبم نقش میبنده رو دوست دارم و سرشار از حسای خوبه و حتی این بی پروا تایپ کردن هم حس خوبی داره :) بهرحال نمیدونم اسم این احساس رو چی بزارم اما نارنجی خیلی خوشحاله که تورو داره و براش یه فضای امنی رو ساختی🤍 کلی هم ذوق برای این اپیزود :›
خاکستری تو این اپیزود نظر من متفاوته یه جا گفتی روی یه کاری صفر تا صد تمرکز کنیم ولی به نظرم مگه ما چندبار به دنیا میایم که کارای مختلف رو امتحان نکنیم....