Mark 11:1-11
Description
به هفته آخر زندگی عیسی قبل از مصلوب شدن رسیدیم و همونطوری که خوندیم، روز اول هفته مقدس، عیسی همراه شاگردان و جماعت بزرگی، مثل یک شاه وارد اورشلیم میشه.
بدون شک تا اون یکشنبه شاگردا، همچین جمعیت بزرگی رو ندیده بودن که عیسی رو تو ورود به شهر بدرقه کنن و این اتفاق میتونست باعث شده باشه که شاگردا فراموش کرده باشن که عیسی در مورد رنج و مرگی که تو اورشلیم منتظرشه، چی گفته.
چیزی که از ذهن شاگردا و مردم بیرون نمیرفت و حتی تا لحظهای که عیسی به آسمان، باز هم شاگردا ازش سوال میکردن، سلطنت کردن مسیح بود که تو همین مزموری که میخوندن، از بازگشت پادشاهی داوود و مسیحی که تخت سلطنت داوود در دست میگیره، صحبت میکنه.
بیاین یه نگاهی به این ورود عیسی به اورشلیم بندازیم.
قبل از هر چیز، جمعیتی که دور عیسی هستند، مزموری رو میخونن که تو ادبیات یهود، به مزمور مسیحایی معروف بود که سرود ورود مسیح به اورشلیمه. چیز دیگهای که میشه دید، اینه که عیسی طبق پیشگویی زکرّیا، سوار بر کره الاغی وارد اورشلیم میشه و سومین چیز اینه که وقتی که فریسیها از عیسی میخوان که مردم و کودکان را مسیح خوندن عیسی منع کنن، اون از کتاب مقدس جواب میده که این اتفاق نبوت شده و غیر ممکنه بشه جلوی این اتفاق رو گرفت.
عید فصح، از بزرگترین اعیاد یهودیا بوده که حدوداً اواسط بهار، بخاطر خروج از مصر جشن گرفته میشد و یکی از ۳ عید بزرگ زیارتی بود که یهودیان برای زیارت به اورشلیم جمع میشدن.
لاویان ۲۳ میگه که روز اول، شاخههای خرما و درختای پر برگ و بید را جمع میکردن و هفت روز شادی میکردن و روز هفتم، فصح را نگه میداشتن و هر سال این عید را با شکوه برگزار میشد و چیزی که اینبار جشن را متفاوتتر کرده، نحوه ورود عیسی به اورشلیم بود. سرودی که مردم تو آیه ۱۰ سر میدادن که: مبارک باد پادشاهی پدر ما داوود که در حال آمدن است، جدا از رنگ و بوی مذهبی، شدیداً سیاسی بود.
از وقتی که امپراتوری روم اسرائیل زیر سلطه گرفت، بخاطر جنبشهای ملیگرایی و آزادیخواهی، هر سال روم خودش را آماده میکرد که بتونه امنیت را تو این منطقه نگه داره، چرا که دائماً شورشها و توطئههایی از طرف یهودیان به ضد امپراتوری پیش میومد و ورود عیسی با این جمعیت بزرگ و خوندن این سرود، این نگرانی رو بیشتر میکرد.
جدا از روم، این چیزی نبود که برای مذهبیها قابل قبول باشه. عیسی، انتظارات مذهبیها رو برآورده نکرده بود. شدیداً اونها را توبیخ کرده بود و سنتهای مندراوردیاشون واسه عیسی اهمیتی نداشت و یهودیان را از زیر ظلم رومیها بیرون نیاورده بود. وقتی وارد هیکل میشه، از تخریب شدن معبد تو آینده نزدیک حرف میزنه که این برای یه یهودی، غیرممکن و حتی کفرآمیز بود یا روز بعدی که وارد معبد میشه و معبد رو از وجود فروشندهها پاک میکنه که نهایتاً باعث میشه تا افرادی که باید ازش اطاعت کنن، تصمیم میگیرن تا اونو قبل از فصح بکشن.
عیسی انتظارات اونها را برآورده نمیکنه ولی در عوض انتظاری رو که پدر میخواست، تماما بجا میاره.
وقتی به این آیههایی مربوط اومدن مسیح و پادشاهی اون تو عهد عتیق نگاه میکنیم، میتونیم راحت اختلاف اراده خدا و درخواست یهودیان رو از مسیح ببینیم.
عیسی که شهرتش تو تمام اسرائیل پیچیده بود، معجزاتی که به همراهش بود و اقتداری که با هیچ معلم یا نبی قابل مقایسه نبود، وارد اورشلیم شده. حتی تا امروز که بیشتر از ۲۰۰۰ سال میگذره از تولد عیسی، کسی تا حالا نیومده که حتی شبیه عیسی بوده باشه یا کارهایی رو مثل اون کرده باشه یا حتی چند پیشگویی از پیشگوییهای در مورد مسیح رو انجام داده باشه.
اون عیسی بود که فروتنانه، نه شمشیر به دست و سوار بر اسب، برای فتح اورشلیم اومده باشه بلکه سوار بر الاغ، فروتنانه با ملایمت آمد تا خیمه افتاده داوود رو بلند کنه و سلامتی و آرامش را با برای مردم همراه بیاره.
کتاب داوران، از داورهایی صحبت میکنه که سوار بر الاغ قوم اسرائیل را داوری میکردن و تا زمانی که زنده بودن، بین یهودیان و خدا و اقوام دیگه، آرامش برقرار بود، اینبار عیسی، داور و شاه فروتن قوم اسرائیل، برای داوری بر گناه آمده بود و با خودش سلامتی و آرامش خدا رو آورد نه فقط برای یهودیان، بلکه برای هر کسی که بهش ایمان آورده باشه.
بزودی اون برمیگرده و اینبار سلطنت را تا ابد در دست میگیره.