دانلود شرح تفسیر المیزان جلسه ۲ و ۳- استاد عابدینی
Update: 2014-05-20
Description
شرح تفسیر المیزان جلسه ۲ و ۳- استاد عابدینی
موضوعات جلسه دوم: شرح مقدمه بخش دوم ، دلیل اختلافات در برداشت از قرآن،دین وعلم
موضوعات جلسه سوم: معرفی کناب المراقبات، علت وجود متشابهات در قرآن، چگونگی نگاه به کلمهها…
دانلود: جلسه ۲المیزان،استاد عابدینی جلسه ۳المیزان،استاد عابدینی
دانلود شرح تفسیر المیزان جلسه ۲ و ۳- استاد عابدینی
خلاصه ونکات مهم جلسه ۲
- –
خلاصه ونکات مهم جلسه ۳
- –
سوالات:
- –
لطفا نکات مهم و سوالات خود را برای ما ارسال کنید.
متن کامل:
جلسه ۲
جلسه دوم از درس تفسير الميزان شنبه ۹ مهرماه ۱۳۹۰ توسط استاد محترم حجتالاسلام والمسلمين عابديني زيدعزه سلام عليکم بسم الله الرحمن الرحيم الهم کل وليک حجه بن الحسن صلواتک عليه و علي ابائه في هذه ساعته و في کله الساعه ولياً و حافظا و قاعداً و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسکنه عرضک طوعا و تمتعه فيها طويلا بحثي که در خدمت دوستان بوديم در مقدمه الميزان قبل از ورود به اون من يه تذکري بدهم به لحاظ شرايط زماني که در آن قرار گرفتيم که ماه ذيقعده الحرام هستيم و در اين ماه شريف که به تعبير قرآنياش و واعدنا موسي ثلاثين ليله و اتممناها به عشر که سي روز ماه ذيقعده و ده روز ايام ذيحجه به عنوان اربعين کليمي مطرح ميشود و براي اهل مراقبه يک اشارتهاي ويژهاي در رعايت اين چهل روز و تصميم و عزم بر يک کار جدي و يک کار جديد در اين چهل روز يک اشارت است براي همه اهل مراقبه لذا با توجه به اينکه بحث مراقبه در ماه ذيقعده الحرام را با نگاهي که بخصوص در بحث قرآني که درش وارد هستيم انشاء الله در يک دقيقه من همين مقدمه را که عرض کردم يک نکتهاي را از مرحوم آقا ميرزاجوادآقا ملکي تبريزي بخوانم و اين نکته را تکميل کنم و انشاء الله وارد بحث شوم مرحوم ملکي تبريزي در ابتداي کتاب شريف المراقبات در اعمال سنه که بسيار کتاب وزين شريف و داشتني است که براي يک طلبه واقعاً اين کتاب جزء ضرورياته و رجوع دائمي بهش در ابتداي اين کتاب که شروع ميشه بعد از اينکه بسم الله و حمد را ميفرمايند ميفرمايند که اقول مخاطباً لنفي اعلم ايها العبد الئيم الضميم البطال ان هذه الايام و الاوقات التي ولدت فيها ان تموت زماني که تو به دنيا آمدي تا وقتي که ميميري دوران عمر تو به منزلت منازل سفرک الي وطنک الاصلي اينها منازل سفر تو به وطن اصليات هستند يعني تو مسافري الذي خلقت لمشاهده و حدود فيه که اونجا جاي منزلگاه اقامت جاوداني است و انما اخرجک ربک و مالکک ولي امرک الي هذا السفر لتصحيل فوائد الکثيره اينجا تو را فرستادند که فوائد بسياري را در اينجا کسب کني بعد ايشان ميفرمايد که اين ايامي که به عنوان زمانهاي خاص تعيين ميشود اينها منازل خاصه يعني الان ماه ذيقعده و ايام ذيحجه يا ماه در حقيقت مبارک رمضان و ايام ويژة ديگري که الي ماشاء الله تدبير کرده خداي تبارک و تعالي و اين ايام را قرار داده اينها منازل سفر انسان هستند و هر کسي قدر اين منزل را نداند و از هر کدام از اين منزلها عبور بکنه ديگه برگشتني نيست و تکرار شدني نيست دفعه بعد که بياد منزل ديگه و اثر ديگه دارد لذا انسان هر کدام از اينها را که از دست بده ديگه براش تکرار شدني نيست لذا در اين ماه، در اين ميقات چهل روزهاي که به عنوان ميقات موسوي و کليمي معروف است و براي اهل مراقبه بشارتهاي ويژه دارد با خودمان يه عهد جديدي که يک عمل جديدي يک ترک جديدي يا يک عمل جديدي براي خودمان قرار بدهيم وليکن آنچه که مرتبت است با بحث ما ميتوانيم بگوييم که توي اين ايام چهل روز که انشاء الله ما هم جزء اهل مراقبه بشويم در اين چهل روز براي خودمان يک توجه و انس جديدي با قرآن قرار بدهيم يعني براي خودمان يک انس جديد و محبت جديد به قران به طوري که اگر توي اين چهل روز تمام شد که دوران تثبيت يک حقيقت در اين دوران براي ما احساس بکنيم که با قران در اين چهل روز يک انس جديدي پيدا کرديم حالا ميشود قرائت قرآن را براي خودمان براي عهدي قرار بدهيم که مثلا روزي اينقدر توي اين چهل روز به عنوان يک مراقبه با محبت آن هم با توجه و انس انشاء الله قرار بدهيم که ما هم انشاء الله با يه عمل که عزم ميکنيم که در اين چهل روز انجام بدهيم جزء اهل مراقبه اين در حقيقت اربعين کليمي باشيم چون ورود به اين براي هرکسي مقدور نيست ممکن است انسان بارها بيايد و برود و خوشش هم آمده باشد اما بهرهاي نبرده باشد پس با يک عمل ديگر ما هم داخل بشيم در اهل مراقبه اين چهل روز باز هم بسمالله الرحمن الرحيم بحثي که در خدمت دوستان در مقدمه کتاب شريف الميزان بوديم بحثي بود که داشتيم روش تفسيري ايشان را بيان ميکرد ايشان در مقدمه و از جمله در روش تفسيري ايشان ما عرض کرديم که ما قصدمان اين است که يک خروجي براي بحثمان انشاء الله داشته باشيم که اين خروجي بر بحثمان چي ميتواند باشد در نظر ما؟ عرض کرديم مرحوم علامه در رابطه با قرآن يک نگاه منظوم دارد که اين نگاه منظوم که ساختار فکري خيلي منسجمي را براي ايشان ايجاد کرده بود که در همه قران با اين ساختار وارد شدند ميخواهيم انشاء الله اين ساختار از جهت فکري در ذهنمان شکل بگيرد نسبت به معارف قرآني و هم از جهت دوم چون ايشان نگاهش به قرآن يک نگاه توحيدي و فطري است که نگاه خود قرآن است يک راهکار در نگاه عملي و مسائل عملي براي خودمان پيدا بکنيم که با آن ساختاري که در نظام فکريمان ايجاد شده که منسجم و منظوم فکر ما که وقتي فکر جديدي نکته جديدي وارد ذهنمان ميشود اين نکتة جديد براحتي جايگاه خودش را توي اين منظومه پيدا ميکند سرگردان و حيرت زده نيست که اين مرتبت با بقيه معارف ما چگونه ميشود يک انبار نيست که همه اينها هر کدام بروند در حقيقت توي يک جايگاه غير معلومي قرار بگيرند بلکه آنچنان فکر چنان منسجم توي خروجي کار ما اين باشد انشاء الله آنچنان فکر منسجم و ساختار داشته باشد و منظوم باشد که هر نکته جديدي که وارد ميوشد توي اين ساختار جايگاه خودش را پيدا کند و اين با شناختن کليدهايي که ايشان بيان ميکند که قدرت دارند عموميت پيدا کنند توي بسياري از جاهاي مختلف کاربرد داشته باشند فقط منحصر به يک موضوع نيستند هر چند در الميزان ممکنه در يک موضوع بکار رفته باشد اما به نحو عموم ارعاب شده و اين بدست آوردن اين نکات آن ساختار و آن فکر منظومه را انشاء الله توي ذهنمان ايجاد ميکند پس اين هم انشاء الله قصدمان اين است که خروجي کارمان با توجه به اينکه انساني که اين بيان را کرده و کتابي که به اين بيان پرداخته شده که قران کريم است و انساني که در رابطه بااين کتاب به بيان پرداخته که مرحوم علامه بودهکه خودش يک متفکري بود که ساختار داشت ذهنش و اهل عمل بود يعني اين نبود که فقط اهل ذهن باشد انشاء الله اين ترکيب در خروجي لحاظ شود پس اين هم يک نکته که ما در الميزان ايشان در مقام مقدمه داشتند بيان ميکردند که ما آن نگاه تفسيري از ابتدايي که قرآن نازل شد در زمان خود صاحب نزول قرآن که نبي ختمي صلوات الله و سلام عليه بودند از همان ابتدا بحث تفسير شروع شد منتها بحث تفسير در آن ابتدا خيلي بسيط و ساده بود کم کم اين نگاه در دوران بعد از صحابه که فقط به شان نزول و يا ادبيات ميپرداختند در دوران تابيعين يک مرتبه دقيقتر شد و پس از آن در انتهاي دوران امويان در انتهاي قرن اول مسائل کلامي وارد بحث شد و بعد از آن مسائل فلسفي وارد بحث شد و بعد از آن مسائل اهل تصوف و متصوفه وارد بحث شد که اينها را جلسه قبل عرض کرديم که خودتان هم کتاب را مطالعه ميفرماييد بعد از اينکه چند نکته عرض شد خدمتتان در جلسه قبل ايشان وارد شدند بطوري که اختلاف اينقدر زياد شد که غير از لفظ لااله الاالله و خود لفظ رسالت چيزي مشترک بين همه اين مفسيريني که ادعا ميکردند از قرآن برداشت ميکنند غير از لفظ لااله الا الله و لفظ رسالت چيزي مشترک نبود بطوري که در اسماء و صفات و توحيد و بيان توحيد و بعد بياييم بيان حقيقت نبوت وحي و ملائکه الله و هر موضوع و مفهومي که در قرآن وارد شده انواع برداشتها و اختلافها در بحث قران با اين که همه ادعا ميکردند به قرآن مرتبتند بعد ايشان وارد شدند به اين که هر کدام از اينها به سمت خودشان ميکشيدند يکي يکي از اين گروهها را ايشان ميخواهد بيان بکند منتها ما به اختصارش را بيان مي کنيم چون نکته دارد و امروز مبتلائيم يعني امروز در بحثها مبتلا به اين بحثها هستيم منتها با لباس جديدتر و الا اعتقاد همان اعتقاد است ايشان ميفرمودند اما المحدثون محدثون در رابطه با اين بحث محدثون در اين رابطه که اطلاق ميکند منظور کيا هستند منظور اهل حديث که ميفرمايد در اينجا اهل حديث از قائلين به تعبيري که صحابه و تابعين را حجت مي دانستند يعني عمدتا اهل تسنن را در اينجا شامل ميشود که محدثون اطلاق به آنها ميوشد که قائل بودند که کلام صحابه و تابعين حجت است و در تفسير قرآن بايد به آن اعتنا کرد ايشان ميفرمايد که محدثون فاقتصروا علي التفسير به روايت عن السلف من الصحابه و التابعين قرينه را خودتون دقت بکنيد که منظور از محدثون کيا هستند اينها ميگويد در حقيقت تمام همتشون را در اينجا بکار بردند هر جا روايتي از صحابه و تابعين وارد شده اعتنا بکنند هر جا روايتي وارد نشده توقف بکنند جمود بر ظاهر ظاهر يعني قرآن نفس قرآن بياني ندارد مگر اينکه ذيلش از صحابه و تابعين نکتهاي رسيده باشد اگر نکتهاي رسيده بود ما اعتنا ميکنيم و اگر نکته اي نرسيده بود توقف مي کنيم و اعتناشون هم به اين است والراسخون فلعلم يقولون آمنا به کل من عند ربنا مستمرشون به اين آيه شريفه است و ايشان ميفرمايد که خطايي که در اينجا مرتکب شدند اين است که اينها حجت عقل را در کتاب خدا منکر شدند و انکار حجيت عقل در کتاب خدا به کجا منجر ميشود ببينيد اين يک اصل کلي است و يک قاعده کليه همه اقوال در اين مشترکند اگر ما حجت عقل را در کتاب الهي منکر شديم به کجا منجر ميشود اولين چيزي که زير پايش خالي ميشود چيه خود حجت کتاب است چرا چون حجت کتاب به چي اثبات ميشود به دليل عقلي يعني اگر عقل در کار نباشد حجيت ندارد کتاب يعني کتاب براي ديوار حجت نيست کتاب براي اين در حجت نيست ملاک حجيت که در روايات شريف ميفرمايد خداي تبارک و تعالي وقتي عقل را خلق کرد و بعد به او فرمود فاقبل بعد فرمود که ادبر فادبر بعد دنبال روايت ميفرمايد ما خلقت خلق احب، خلقي محبوب تر از تو نزد خودم خلق نکردم بعد ميفرمايد بک عقاب و بک عصي ملاک عقاب و ثواب تويي يعني اگر جايي تو بودي عقاب و ثواب معني ميدهد و اگر جايي تو نبودي چون عقاب متفرع بر حجيته اون احتجاجي است که شده اون متني است که رسيده لذا ايشان ميفرمايد که اينها توجه نکردند که اخطوا في ذلک فان الله سبحانه لم يبطل حجت العقل فيالکتاب خداي تبارک حجت عقل را در کتابش باطل نکرده چرا که اگر بخواهد اين تصور بشود که حجت عق
Comments
In Channel




