DiscoverNamehhaye Shadabdokht | نامه‌های شادابدخت
Namehhaye Shadabdokht | نامه‌های شادابدخت
Claim Ownership

Namehhaye Shadabdokht | نامه‌های شادابدخت

Author: Persian Media Production | رسانه پارسی

Subscribed: 21Played: 547
Share

Description

شاداب‌دخت چند سالی می‌شود که با چمدانی پر از خاطره از شهرش کوچ کرده‌. در این مجموعه، او از روزهایی که گذشته، از غربت خودش و آدم‌های اطرافش در سرزمین‌اش می‌گوید؛ از خاطراتی که شاید شما هم تجربه‌اش را داشته‌اید.
26 Episodes
Reverse
سال‌هاست که متوالى یادداشت ننوشته‌ام، ولى حالا دیگر فکر می‌کنم واقعا می‌خواهم بنویسم و براى این که بمونه، اسمش رو می‌گذارم «نامه‌هاى شاداب‌دُخت».
۲. اتوبوس

۲. اتوبوس

2019-10-0812:24

اتوبوس وسیله‌ی خوبیه واسه اینکه گاهی بری بایستی یا بشینی کنار آدم‌های هم‌مسیرت و فکر کنی به اینکه چقدر به هم شبیه هستید یا تفاوت دارید. نزدیک چهار سال پیش، با خانمی توی اتوبوس آشنا شدم که ...
۳. نازنین

۳. نازنین

2019-10-0816:44

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از بهترین جاهایی بود که هم می‌شد کارِهای هنری، مثلِ خط نگارشی یاد گرفت و هم دوستان جدیدی پیدا کرد. نازنین یکی از آن دوست‌های خوبی بود که آنجا باهاش آشنا شدم.
شما دوران کودکی‌تون، یا اصلا همین الان، وقتی چیزی رو گم می‌کنین، کجاها دنبالش می‌گشتین یا می‌گردین؟ من که وقتی چیزی رو پیدا نمی‌کردم، حدس می‌زدم که مامان از کف اتاق برش داشته و گذاشته آن جایی که باید باشه.
این داستان برمی‌گرده به ۱۳-۱۴ سال پیش، وقتی که من و یکی از دخترهای فامیل تصمیم گرفتیم که دخترهای فامیل رو که البته از ما بزرگتر بودند، از گردباد سخت بحران نوجوانی نجات بدیم.
داشت پله‌ها رو تمیز می‌کرد. دعوتش کردم که با من بیاد خونه، چای بخوره و خستگی‌ در کنه. وقتی اومد بالا، همین که چشمش به پیانو خورد با ذوق دوید به سمتش و گفت: ...
۷. خواهرانه

۷. خواهرانه

2019-10-0814:42

این طرف دنیا یه عالمه خواهر به خواهرات اضافه می‌شه، هوات رو دارن، هواشون رو داری. وقتی از غربت می‌گی، می‌فهمن چی می‌گی؛ وقتی می‌گی ایران، می‌فهمن چه حسیه؛ وقتی می‌گی لواشک ایرانی، تمبر هندی، بوی قرمه سبزی، همه‌ی اینا رو درک می‌کنن ولی ...
آن روز توی پیست اسکیت، وقتی دیدم چطوری زن و مرد با شادی کنار بقیه‌ی اعضای خانواده‌شان اسکیت بازی می کنند، یاد خاطراتم افتادم. خاطرات روزهایی که ...
برنامه‌ی قبل گفتم که چطور کفش اسکیت خریدم. مادرم تنها کسی در محله‌مان بود که اجازه می‌داد دخترش در پیستی که فقط پسرها می‌آمدند، اسکیت بازی کند. کم‌کم بقیه دخترهای محله هم آمدند.
مهشید رو از بچگی می‌شناختم. از همون موقع عاشق ماشین و ماشین‌بازی و درست‌کردن کیت‌های الکترونیکی بود و این علاقه‌اش باعث شد که ...
بهاره رو به تعداد انگشت‌های دست یا شاید هم کمتر دیده بودم اما می‌تونم با جرأت یکی از تاثیرگذارترین آدم‌های زندگی‌ام معرفی‌اش کنم چون به من یاد داد که....
۱۲. شب یلدا

۱۲. شب یلدا

2019-10-0814:41

شب یلدا این ور دنیا دیگه رنگ و بوی ایران رو نداره. البته خیلی‌ها دور هم جمع می‌شن و جشن می‌گیرن. توی این برنامه، از آخرین شب یلدایی که توی ایران گذروندم براتون می‌گم، شب یلدایی که....
۱۳. اختراع

۱۳. اختراع

2019-10-0815:01

وقتی یه هفته، دو هفته، سه هفته پشت سر هم ساندویچ بخوری، بعدش به فکر می‌افتی که نه؛ باید دست به کار شی و خودت به داد خودت برسی. توی این مملکت غریب، غذای مامان‌پز از آسمون برای آدم نمی‌رسه.
۱۴. سال نو

۱۴. سال نو

2019-10-0815:00

چه ایران، چه خارج از ایران، هرجا باشی می تونی با کوچیکترین کارها، برای خودت شادی درست کنی. فقط کافیه گاهی عاداتت رو کنار بذاری و به فکر یه کار جدید باشی.
۱۵. چمدان

۱۵. چمدان

2019-10-0817:10

تا حالا به این فکر کردید که یک روز مجبور شوید کلِ زندگی‌تان را توی یک چمدان جا بدهید؟ اگر بله، چه چیزی تویش می‌گذارید؟
۱۶. مادربزرگ

۱۶. مادربزرگ

2019-10-0817:28

تا حالا خواب مادربزرگت رو دیدی؟ با هم چیا گفتین؟ من که چند وقت پیش خواب دیدم که توی حیاط قشنگ یه خانه‌ی سالمندان، با هم راه می‌ریم و حرف می‌زنیم. ازش پرسیدم: ...
۱۷. پاتیناژ

۱۷. پاتیناژ

2019-10-0814:53

من اولین بار، پاتیناژ رو با اون نوار ویدیوئی سیاه رنگ و مستطیلی‌ای شناختم که نگار بهمون داده بود. خیلی وقت‌ها آرزو می‌کردم که مثل اونا باشم، بتونم روی یخ سر بخورم و ...
تا حالا فکر کردی که قبل از مهمونی چقدر وقت صرف انتخاب لباست می‌کنی؟ بعدش چی؟ چند وقت پیش من به یه مهمونی دعوت شدم که اول قرار نبود برم اما بعدش که دوستم...
این جبر جغرافیایی است که زندگی آدم‌ها رو تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای همین است که یکی مثل ایمان باید به خاطر باور متفاوتش برود زندان و یه کسی به نام جک یا ویلیام، این ور دنیا، اصلا نداند احقاق حق تحصیل یعنی چه.
۲۰. خوشبختی

۲۰. خوشبختی

2019-10-0815:06

من یه روزی عاشق عکاسی بودم، می‌تونستم برم پارک‌های دور واطرافم، یه سری عکس بگیرم و بعدش برگردم خونه و با کمی رنگ و لعاب کامپیوتری، یه تصویر فوق‌العاده ازش در بیارم که حتی خودم باورم نشه که این ....
loading
Comments (4)

jamshid farvardin

من نمیدونم کی ضبط کردی .کی گفتی .داشتم در مورد احترام سرچ میکردم. همین یه اپیزودتو گوش کردم .قشنگ صحبت میکنی .دمت گرم ‌.هرچند اونی که دنبالش بودم نبود

Nov 13th
Reply

Bahar Matin

ممنون عالی بود

Aug 27th
Reply

Bahar Matin

0061403028181

Aug 26th
Reply

Bahar Matin

کاش شماره شو به منم بدی

Aug 26th
Reply
Download from Google Play
Download from App Store