مارنامه| بهدین ارونداستودیو: پادکست فارسیکاور: فرامَددر یک کتیبه آمده:«جد بزرگ مارگیسوی مادریست که حوای روزگاراز بستر گناه خود آورده یادگار»عهد عتیق| سفر نخست| آیهی چهار....
کسی آن نام کوچک را نمیداند از پشت سر آن نامنامی که نداری را شنیدیبرنمیگردی
#اهواك | بهدین اروندحتی اگر بر عرشهی کشتی شده با نوحمیآیی و بر ساحل اهواز پایت را...من گیجهای آخرم را میزنم وقتیاز پشت سر با دستهایم، چشمهایت را...دستی به دستم میکشی اما نمیدانیبو میکشی#سیگار من یادت نمیآیدچین و چروکم درّهی جنهاست، گمناممحتی تو هم اَسرار من یادت نمیآیداینجا بهجای هردومان دلتنگ خواهم بوددلتنگ چشمانی که روزی رو به راهم بودبا خندهای از درد میگویم:" ولش کن با!"او با چه راضی میشود، او خود گواهم بودیا/دش نمیآید خرابم، تکیهگاهم بودیا ساعتِ شن هم رسوبِ جاکشی دارددلتنگیام باشد برای«ساعتت چند است؟»«زودست» و خوزستان غروب جاکشی داردجان میکندجان میکندجان میکند امااین #شعر ها اندازهی جان کندن ما نیستدر بازوانت، گور کوچکتر برای من!میمیرمت؛ این زندگی بر گردن ما نیست.از "پل سیا" هرجا درافتادم به یادم باشیا بطری خالی فرستادم، به یادم باشآدم فریب دشمنانش را نخواهد خورد!میبخشمتاما نگو سادهمبه یادم باشبا شاعر کلهخرت یکذره آدم باشحیوان وحشی توی دامم؛ میجَرم خود رامن روزگار بهتری در خواب میدیدماز صبح بیداریم، بالای سرم خود را...سر میبرم در پای نیزاری که گل کردهکابوسهایم شاعرت را پاک خل کردهمردیکه با هر دینگهمارو خر نخواهد شد#دیوانه میخوابد ولی بهتر نخواهد شد.دنیای از ما بهترانستی ولی او: بددیوانه میخوابد که دریا را نیاشوبددر خوابهایش ناخدا با دستهای موبددارد درون سینهاش دمام میکوبدبُمبُم صدای پای یک زن، لای جاشوهالالایی مادر به گوش بچه شاشوها:«بختک مو بیداره ولی بختم کِلُم خوابهآب از سر دریا گذشته، ساحلُم خوابه»میخواستم برگردم و پشت سرم باشیپشت سرم، آیینهی یادآورم باشیمیدیدمت از بادبان، از لَنجِ بیجاشو-اَهلاً و سهلاً! مرحبا! ای رنجِ بیجاشو!#اهواز خود را با زمستان جل نخواهد کرد!بابونههای پشتِ گوشت گل نخواهد کرد!این شهر نفرینست دخترجان! طلسمت کو؟من وانیکادم کشکلهی شیراز! اسمت کو؟از روزنهت گردن کشیدم روزگارم راباریکهی شعر سپیدم، سیر یارم رادیدم که دریا لنگرش را بست در چشمتکل میکشد کاکاسیاهی مست در چشمتبا من بگو:وقتی که شب مهتاب را/هی کردبا دختری در چشمهای خود چه خواهی کرد؟با دختری ششسالهتر وقتی که میخندیوقتی دخیلت را به پای رفته میبندیدور از تو جان دادم ولی اهواز میمانداین شعرها پیش تو هم یک راز میماند؟
من رو به یاد باش که خبر بد رو شنیدم و خندیدم.خودخوریامونیشموتلخیامورنجوندن و رنجیدنامو فراموش کن؛ منو قدمزنای گندما، کنار خودت به یاد بیارکه کنار خودت بهارترم.من رو به یاد بیار که:«...تو را دوست دارمچنانت که سرباز عطری به جا مانده در نامهاش رادل آرامهاش راچنانت زنی باردار: آرزوی انار وپرستو: بهار ودلم: بونهاش راتو را دوست دارم چنانت که سرتپهی شوش بابونهاش را
سی همه اینا که گفتن ندارن، نگفتن هم؛ که زندگی نمیشن، مایهی مردن هم؛ که دشمن نه، دوست هم. که نمیکشتمون، راحتمون هم نمیذاره؛ که شتر دیدیم، ندیدیم.که:«اصلا قبول؛ ولی تو آینه، چی میبینی؟»صفحه رسمی بهدین اروند
داستان کوتاه تِمبیبرای یحیی گندلیبرای پشکههای گِل توی صورت خونیمونبرای دروازهبانایی که امید آخر بودنبرای ستارههای گمنامی که مثل یک کایت تو کهکشانها پرواز میکردنبرای نرگس که زندگی ۲۷۴ بازیکن فوتبال را کبریت کشاند سوزاندبرای الجزایر که به فرانسه باختبرای تیم کارگرو مشتایی که گره کردیمصفحهی رسمی بهدین اروند
شوش تا شوشترشعر و کلام: بهدین اروندمیکس و مستر: پادکست فارسیکاور: استودیو مَدشوش رو به سوسن پنجپر میشناسن و شوشتر رو به شوش. اما بهار، فصل مشترک جنوبست.بهار نوشتمش، سیل عزا آورده بود و بابونهها به گل نشسته بودند؛ اما بهار، بیاعتنا به مصیبت آدمیان، شکفت.شعر «شوش تا شوشتر» را مدیون قطاری هستم که نایستاد. مدیون ابری که ادعیه را به شرق نرساند و خاکی که عاجر بود.متن کامل شعر در کانال تلگرامی بهدین اروند
کجا بودی؟شعر و کلام: بهدین اروندمیکس و مستر: پادکست فارسیکاور: استودیو مَدگفته بودم:وقتایی که میترسموقتایی که سخاوتمندترموقتایی که حوصلهی خودمو ندارمکه دوس دارم خودمو عین رخت درآرم آویزون کنم پشت در و بیام تو، غروب باشه، اولای پاییز باشه، یه نخ سیگار خشک بگیرونم.گفتم وقتایی که ایمان دارمکه هستم بیشتروقتایی که نیاز داشتم خودمو به یاد بیارممنتظر تو بودم.متن کامل شعر در کانال تلگرامی بهدین اروند
دارت الایامشعر و کلام: بهدین اروندمیکس و مستر: پادکست فارسیکاور: استودیو مَداولش فکر می کردم اعتنایی به ما هست: به دو سایه ی بلند روی دیوارهای دور. اما روزها برگشت و هستی با بی اعتنایی به ما گوشزد کرد که تنهاتر از این حرف هاییم.مثنوی «دارت الایام» را مدیون باختن روزهایی هستم که تسکینی برای فراموش کردن شاننیست؛ همراه باشید تا به یاد بیاوریم که:روزها برمی گردند؛ اما بدون مامتن کامل شعر را در کانال تلگرامی بهدین اروند
S. ebadi
ویران کننده س
Mohammad Ghasemi Shabankare
مارنامه ؟! کارنامه....شاهکارنامه ، ،،، اخوانی هاش !!! چندبار باید شنید ؟ چند مار....!!!)
پشتیبان ۳ پادکست استور
پادکستر عزیز پادکست شما بطور ویژه در" پادکست استور " معرفی شد. https://t.me/ziipodcaststore_featured پادکست استور حامی پادکست هاست. در صورت اشتباه در ارائه اطلاعات مانند لینک پادکست یا نام پادکستر ما را از طریق پشتیبانی پادکست استور در تلگرام مطلع کنید. در ضمن شما دعوت هستید به دو گروه پادکسترها https://t.me/ziiPcreationguide و شنوندگان https://t.me/ziicastboxLguide #پادکست #پادکستاستور .......
Mohammad Ghasemi Shabankare
یادت بخیر دخترک بیست سال پیش 👏🏽🔥 زهی و مرحبا شاعر 👌🏽
Mohammad Ghasemi Shabankare
درود! دلیر خامه 👏🏽🌴👌🏽