قصه های پیژام

سلام به شما عزیزان. این هفته می خواهیم همراه با سارا و درخت جونِ سارا به سفر برویم. سفری به خاطرات خوش گذشته و اتفاقات هیجان انگیز آینده. کوله بارمان دوستی، و آذوقۀ راه‌مان نترسیدن از تغییر است. البته اگر حامی مالی این قصه بگذارد به سلامت به مقصد برسیم و هر چند دقیقه یکبار حواسمان را پرت نکندموسیقی متن این قسمت، مووْمان (بخش کوچک تری از یک آهنگ بلند) سوم از سونات شمارۀ هفده بتهوون است. این سونات بدون اینکه روح بتهوون خبر داشته باشد به نام طوفان معروف شدهکلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است. ©2025

امشب سری به بیمارستان کودکان میزنیم که اتفاق جالبی در آنجا افتاده. لطفاً از قسمت پذیرش وقت بگیرید و در سالن انتظار منتظر بمانید تا آقای قصه گو و پیژام صدایتان کنندکلیه‌ی حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه‌های پیژام است

فرض کنید کنار حوض پارکی مشغول قدم زدن هستید که یک ماهی سرش را از آب بیرون می آورد و از شما می خواهد یک آرزو کنید تا بر آورده کند. آن وقت چکار می کنید؟ قهرمان داستان ما که به جای آرزو کردن به عقلش شک کرد و سراغ روانشناس رفت. روانشناسی که امیدواریم دیدارش نصیب هیچ قصه‌دوستی نشودحالا که صحبتش شد از روانشناسان و مشاورینی که سالهاست همراه ما هستند و همیشه با روی باز سئوالات ما را پاسخ می دهند سپاسگزاریم. امیدواریم ماهی هفت کهکشان از حوض خانه یا سینک ظرفشویی‌شان سر در بیاوردکلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2025

متاسفانه پیژام و دوستان در آسانسور گیر کرده اند. اما دلیل نمی شود تا این هفته بدون قصه بمانیم. تا ماموران آتش نشانی از راه می‌رسند با هم به قصۀ یک سرباز وظیفه شناس شطرنج و دوست دم درازش گوش می کنیم آهنگ تولد مبارکی که از در رستوران بیرون می زند ساختۀ انوشیروان روحانی با شعری از پرویز خطیبی و نوذر پرنگ است. باور بکنید یا نه این آهنگ معروف در سال 1349 و برای تبلیغ پیکان ساخته شد امید که لبتان شاد و دلتان خوش، چو گل پرخنده باشید کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2025

یکی بود و یکی نبود. یک خانم معلم و مدیر مهربان و عاشق ادبیات بود به نام خانم منوچهریخانم منوچهری سالها حامی قصه های پیژام بود و در ویرایش قصه ها به ما کمک میکرد: قصه‌ی "عجول آباد" و موش دم بریده‌ی آن اثر اوست و احتمالاً صدای او را به جای عمۀ سخت گیر پیژام و همینطور در قصه های "آثار باستانی پر حرف" در نقش پرسپولیس، و "رستم و رایان" درنقش خالۀ رایان شنیده باشیداین معلم عزیز دیگر بین ما نیست، اما صدا و داستانش را برایمان به یادگار گذاشته. یقین داریم هر بار که خندۀ یکی از قصه دوستان در شب می‌پیچد و کوچولویی با قصه های پیژام به خواب می‌رود، خانم منوچهری هم هر جا هست با‌خبر می‌شود و کلی کیف می کندیادش گرامی🌷🌷🌷

دوست خوبمان مرسانا خانم یک قصۀ دیگر برایمان تعریف کرده که هنگام شنیدنش کلی خندیدیم. باتشکر از او، قصه را با هم گوش می کنیم. دوستانی که قصۀ خوبی برای گفتن دارند می توانند صدای خودشان را در یک جای ساکت ضبط کنند و فال آن را در تلگرام به شمارۀ پدر پیژام بفرستند. اگر قصه را خودتان گفته باشید که دیگر خیلی عالیست. اگر نه نام کتاب و نویسنده را حتماً ذکر کنید. +98 933 491 1049

همانطور که قول داده بودیم پایان قصه را نسبت به نسخۀ اول فروردین ملایم‌تر کردیم تا برای خواب کوچولوها و بزرگترها مناسب تر باشدبرای شنیدن یک عالمه قصه‌های بیشتر از آقای قصه گو و پیژام سایت یا اپلیکیشن "قصه‌های پیژام" را ببینید و یا در تلگرام به آقای پدر پیژام پیام دهید +989334911049کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2025

همراه با یک آدم برفی بازیگوش و عمو نوروز، با هزار امید و آرزو به استقبال سال جدید می‌رویم. امیدواریم در سال جدید مشکلات کمتر و کتاب‌های بیشتری سر راهمان سبز شوندراستی اگر می خواهید بدانید دوستان ما چطور از خانۀ ننه سرما سر در آورده اند به سایت پیژام سر بزنید و یا در اپلیکیشن پیژام مشترک شوید.کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2025

دوستان عزیز امروز پدربزرگ مهرداد و شهرزاد پا توی کفش آقای قصه گو کرده و داستان امشب را او برای شما تعریف می کند. تا آقای قصه گو کمی استراحت می‌کند شما نه به یک قصه بلکه به 5 قصه گوش کنید. ممنون از کامیار عزیز که قصۀ این ماه را به شنوندگان ما تقدیم کردکلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2025

پادشاه قصۀ امشب ما سرش را از توی گوشی بیرون نمی آورد مگر اینکه باتری گوشی‌اش تمام شود یا اینکه اتفاق عجیب تری برایش بیفتد. شما می توانید این قصه را برای دوستانی که سرشان توی گوشی است بفرستید شاید سرشان از گوشی بیرون بیاید. البته اگر چنین کاری بکنید آنها هم باید قصه را توی گوشی باز کنند و بشنوند و بیشتر توی گوشی می روند. 😟 اصلاً ولش کنید. قصۀ امشب تقدیم به شما.آهنگی که در کارگاه نقاشی می شنوید قطعۀ ژیمنوپِدی از اریک ساتی، آهنگ ساز فرانسویستدر کتابخانه هم آهنگ زیر از بلند گو ها پخش می شود که بعضی ها آن را بهترین اثر باخ می دانندAir on G Stringهمه‌ی آهنگ‌های قصه دارای گواهی مالکیت عمومی هستند. قصه های پیژام از آهنگ‌هایی که کپی رایت را نقص می کنند استفاده نمی کندکلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است. © 2025

خوب. کمی به مادربزرگها و پدربزرگها استراحت بدهید تا دیوان حافظ را کنار بگذارند و تا یک چایی می خورند، قصۀ شب یلدای پیژام را گوش کنید کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2024

هفتۀ قبل یکی از لوبیاهایی که پیژام برای مدرسه کاشته بود لوبیای جادویی از آب در آمد و سر به آسمان زد. حالا به درخواست پیژام و تعدادی از قصه دوستان، این هفته قصۀ جک و لوبیای جادویی اش را برای شما تعریف می کنیمکلیه‌ی حقوق این اثر متعلق به پادکست پیژام است © 2024

در یک شب پاییزیِ خنک با پیژام و دوستان جدیدش همراه شوید تا ببینیم جستجوی آن‌ها برای پیدا کردن جامدادی گورخر نشان به نتیجه می‌رسد یا نه. یادتان باشد که بعد از شنیدن قصه حداقل 8 ساعت بخوابید تا دچار عوارض جانبی بی‌خوابی نشویدکلیۀ حقوق این اثر متعلق ب پادکست قصه های پیژام است ©2024

امشب به سراغ قصۀ سنتی کدوی قلقله زن می رویم تا ببینیم مامان بزرگ که از خانۀ دختر و دامادش به سلامت به سر خانه و زندگی اش بر می گردد یا نه. کدوی قلقله زن هم مانند بسیاری قصه های باستانی، کمی خشونت دارد که شاید برای قصه دوستان زیر 7 سال خوب نباشد. هر چند که ما تغییراتی در جزئیات قصه می دهیم تا برای شنوندگان خردسال مناسب باشند باز هم توصیه می کنیم تا والدین قبل از پخش قصه برای کوچولوها خودشان یکبار به قصه گوش دهند. هر چند قصۀ کدوی قلقله زن مال هیچ کس نیست اما این اجرای آن متعلق به پادکست قصه های پیژام است و انتشار آن نیاز به اطلاع رسانی و کسب اجازه از آقای قصه گو و پیژام دارد. ©2024هنگام خواندن پیام مادر بزرگ چند ثانیه ای تکنوازی سه تار از استاد احمد عبادی را می شنوید

اگر ملاقه‌ی آشپزخانه‌ی شما هوس تنبلی بکند و دست از کار بکشد چکار می‌کنید؟ مرسانا خانم، قصه گوی با ذوق ما، به سراغ این موضوع رفته و قصه اش را برایمان تعریف می‌کندکتاب ملاقه‌ی تنبل و شش قصه‌ی دیگر را می توانید از لینک زیر خریداری کنیدhttps://B2n.ir/e12602قصه دوستانی که دوست دارند در آینده خودشان یک قصه گوی حرفه ای بشوند می تواند قصه‌های خود را در تلگرام و بله به شمارۀ زیر ارسال کنند تا اگر خوب بود برای بقیه منتشر کنیم. اگر قصه را خودتان نوشته باشید که فوق العاده است، اگر نه حتماً نام کتاب و نویسنده را ذکر کنید+98 933 491 1049

محکم بنشینید که میخواهیم همراه یوسف و دوستانش با یک هیولای جدید دست و پنجه نرم کنیماین هفته آقای قصه گو و پیژام هم دارند به کلاس های مفیدی می‌روند. فقط امیدواریم اگر شما به کلاس زبان می روید مثل پیژام ما جو گیر نشویدراستی صحبت از کلاس زبان شد: قصه دوستانی که در گروه کودک "کانون زبان ایران" مشغول یادگیری هستند همین الآن یکی از پادکستهای کمک درسی شان را با دقت گوش کنند تا یک صدای آشنا بشنوند و غافلگیر شوند😉

.اگر دستگاهی داشتید که با فشار دادن دکمه‌اش می‌توانستید دیگران را خوشحال یا ناراحت کنید چکار می‌کردید؟ دکمه‌ی 🙂 را فشار می‌دادید یا 🙁 را؟به داستان آقای قصه گوی نامرئی ما گوش کنید تا ببینید در صورت استفاده از این دستگاه چه اتفاقات عجیبی ممکن است بیفتد. اتفاقاتی که با شنیدنش اگر این دستگاه را هم پیدا کردید آن را می‌بوسید و کناری می‌گذارید. اینکه چطور شد آقای قصه گو نامرئی شد مربوط به قصه های قبلیست که در سایت پیژام و اپلیکیشن پیدا می شونددر جشن تولد دختر عموی زهرا گوشه‌ای از آهنگ "تولد" ساخته منوچهر چشم آذر (1375) را می‌شنوید.کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است © (2024)

اگر مرتب چیزها را جا می گذارید و به شما می گویند "مواظب باش یک وقت خودت را جا نگذاری" اصلاً ناراحت نشوید و به جایش به ماجرای فضانوردی گوش کنید که در فراموش کردن رتبه‌ی اول جهانی را دارد. اینطوری می بینید که تنها نیستید و حالتان بهتر می شود. تازه ایشان یک بار هم خودش را روی کره‌ی ماه جا گذاشته و سفینه را با خلبان خوودکار به زمین فرستاده. کلیه‌ (وهمچنین طحال و بصل النخاع) حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است. © 2024

اگر باور نمی کنید پیژام و آقای قصه گو راجع به شیر مرغ تا جان آدمیزاد قصه دارند به پادکست این هفته گوش دهید که راجع به اولیست. راستی اگر نمی دانستید روز دوازدهم خرداد مصادف با یکم جون روز جهانی شیر است، عیبی ندارد خود ما هم تازه فهمیدیم. کلیۀ حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است © 2024

"سیزده عددیست که بعد از 12 می آید و بعد از آن هم 14 می باشد." بعد از این جملۀ نغز از پیژام خان، به سرزمین اعداد میرویم تا ببینیم چه خبر است و کمی از زندگی مخفی این موجودات سر در بیاوریم. راستی اگر لینک این قصه را 13 بار کپی کنید و برای 13 نفر از دوستان خود بفرستید اتفاق خاصی برای شما نمی افتد اما به قصه‌های پیژام کمک می‌کنید به دست تعداد بیشتری از شنوندگان برسد. حالا اگر آب دستتان است زمین بگذارید و با ما به سرزمین اعداد بشتابید. یادتان نرود که کلیه‌ی حقوق این اثر متعلق به پادکست قصه های پیژام است ©2024