چهل حکایت از گلستان (خسرو شکیبایی)
Subscribed: 7,738Played: 187,372
Subscribe
Description
کتاب صوتی «40 حکایت از گلستان سعدی» کتاب و اثری بسیار زیبا، عارفانه، جذاب و تحسینبرانگیز است که توسط شاعر بزرگ، خوشذوق و سرشناس ایرانی «سعدی شیرازی» باظرافت و عشق فراروان به قلم تحریر درآمده و خلقشده است. کتاب 40 حکایت از گلستان سعدی حکایتها و داستانهای فراوان و بسیار جذابی را در بردارد. کتاب 40 حکایت از گلستان سعدی جذابیت بیشتری را با دکلمه و صدای زیبا و آشنای بازیگر و نویسنده توانمند و معروف کشورمان زندهیاد خسرو شکیبایی پیداکرده است. خسرو شکیبایی یکی از معروفترین و سرشناسترین و بزرگترین بازیگران ایرانی به شمار میرود که آثار بسیار ماندگاری از او بهجامانده است. البته لازم به ذکر است موسیقی و آهنگ زیبایی که در این کتاب بهکاربرده شده است و به زیبایی آن افزوده است توسط آهنگسازی کارن همایونفر میباشد. خواندن این کتاب صوتی بسیار زیبا و جذاب را به همه مخاطبان و خوانندگان عزیز توصیه میکنم تا از حکایتها و داستانهای مفید آن بهره ببرند و در زندگی از آن الگو بردارند.
نویسنده سعدی شیرازی
گوینده خسرو شکیبایی
مدت 1 ساعت و 5 دقیقه
نویسنده سعدی شیرازی
گوینده خسرو شکیبایی
مدت 1 ساعت و 5 دقیقه
40 Episodes
Reverse
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
روح خسرو شکیبایی شاد
بسیار زیبا
✨️✨️✨️سپاس از شما
درود برشما واقعا کیف میکنم وقتی به این پادکست گوش میدهم.
بند بند دل ادم میلرزه با صداشون
کاش این صدا زنده می شد
میمیرم برای صداش
♥️
عالی بود .حیف صدای موسیقی بیش از حد زیاده
سلام این صدای خود استاد هست؟؟یا هوش مصنوعی؟
چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چه سختی پیشش آید ، سهل گردد
❤️
خدا رحمتشون کنه واقعااا تو دماغی در حد ماکسیموم بودند... دیگه صدا طنین نداشت... روحشون شاد
با طایفهٔ بزرگان به کشتی در نشسته بودم. زورقی در پی ما غرق شد. دو برادر به گردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح را که: بگیر این هر دو را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم. ملاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید آن دیگر هلاک شد. گفتم: بقیت عمرش نمانده بود از این سبب در گرفتن او تأخیر کرد و در آن دگر تعجیل. ملاح بخندید و گفت: آنچه تو گفتی یقین است، و دگر میل خاطر من به رهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم وی مرا بر شتری نشاند، و از دست آن دگر تازیانهای خوردهام در طفلی. گفتم:...
میخوام خوندن این کتاب و شروع کنم انشاالله که عالی باشه🥹
سعدی در همه حال جواب است
سلام من یاسرم میزبان پادکست رادیو وای. تو رادیو وای فیلم خوب کتاب خوب و موسیقی خوب معرفی میشه. و در هر اپیزود به یه موضوع جالب پیرامونمون پرداخته میشه. پیشنهاد میکنم برای خوب شدن حال دلتون حتما رادیو وای رو بشنوین. https://castbox.fm/ch/4961737
aha
درود
خدایش بیامرزد