آهنگ شماره صد و بیست و چهارم
Description
reza_saghaei_bazran
بِزِران اِی بِزِران هَر وَه نازِه مای
ذِهنِم کور نَکَن سَر وَه نازِه مای
بِزِران اِی بِزِران بو عزیزَکَم
میوه رنگ وا رنگ سَر پاییزَکَم
دَسمالَه دَسِت بیلا دو تا بو
یَکیش اوریشِم یَشکیش کَتان بو
بِزِران اِی بِزِران زنگ زِرانِمه
مالِ دوسَل بار کِرد پا بِرانِمَه
گِرَه گِرتِمَه چی دارِ بَلی
مَر عِلاجِم کِی دِت بِیرنوَنی
بِزِران اِی بِزِران یَه کِی پیریمَه
یَه قاصُدَکه دوسِه دوریمَه
اگر مِیلَکَت فِراموشِم بو
سفیدی کفن بالا پشِم بو
بِزِران اِی بِزِران بو عزیزَکَم
میوه رنگ وا رنگ سَر پاییزَکَم
دَمَکَت بار بو دَم دَمانَت کَم
سُرمه عطاری پُر چَمِیلَت کَم
بِزِران اِی بِزِران زنگ زِرانِمه
مالِ دوسَل بار کِرد پا بِرانِمَه
گِرَه گِرتِمَه چی دارِ بَلی
مَر عِلاجِم کِی دِت بِیرنوَنی
بِزِران اِی بِزِران یَه کِی پیریمَه
یَه قاصُدَکه دوسِه دوریمَه
ترجمه
زنگ شادی را به صدا در بیاورید
که معشوق من با ناز می آید
و فکر کنم سرو ناز باشد
زنگ شادی را به صدا در بیاورید عزیز من بیا که
مثل میوه های رنگارنگ فصل پاییز
قشنگ و زیبا هستی
بگذار دستمال دست تو دو تا باشد
که یکی از ابریشم و دیگری از کتان باشد
زنگ شادی را به صدا بیاور که
من هم زنگ را به صدا در آورده ام
چون خانه ی دوستانم کوچ کرده
و من دیگر نمی توانم به آنجا بروم
مثل درخت بلوط آتش گرفته ام
که مگر دختری از طایفه ی بیرانوند مرا مداوا (علاج ) کند
زنگ را به صدا در بیاور که من هنوز پیر نیستم
و این علائم پیری از غم دوری دوستم ( یارم ) می باشد
اگر من میل و اشتیاق به تو را فراموش کنم
خدا کند که کفن سفید برتن کنم
زنگ شادی را به صدا در بیاورید عزیز من بیا که
مثل میوه های رنگارنگ فصل پاییز
قشنگ و زیبا هستی
لبانت را بیاور تا آنان را ببوسم
و سرمه ی عطاران را در چشمانت بریزم
زنگ شادی را به صدا بیاور که
من هم زنگ را به صدا در آورده ام
چون خانه ی دوستانم کوچ کرده
و من دیگر نمی توانم به آنجا بروم
مثل درخت بلوط آتش گرفته ام
که مگر دختری از طایفه ی بیرانوند مرا مداوا (علاج ) کند
زنگ را به صدا در بیاور که من هنوز پیر نیستم
و این علائم پیری از غم دوری دوستم ( یارم ) می باشد
رضا سقایی بیستم فروردین ۱۳۱۸ در خرم آباد به دنیا آمد .
پدرش مرحوم «ابوالقاسم سقائی»فرزند مرحوم تیمور بود، وی نیز فرزند مرحوم علیدوست از تیره سلاحورزی لرستان بود.
به علت شرایط ویژه آن زمان در دوران ابتدائی درس را رها و به کار خیاطی مشغول شد.استاد او در خیاطی، خود ترانه سرا بود و ترانههایی را که میسرود رضا زیر لب زمزمه میکرد و اندک اندک همهگان فهمیدند که او صدای خوبی دارد .
صدای خدادادی وی مورد توجه و ترغیب دوستان و حمایت برادرش «هوشنگ سقائی» قرارگرفته و در کوچه باغ های شهرخرم آباد برای دوستان و رفقای هم سن و سال خود آواز می خواند.
با کشف استعداد او توسط محمد رایگان گوینده رادیو به بیسیم ارتش در قلعه «فلک الافلاک» رفت.
صدای نوجوانی خوشصدا از دل مغازه خیاطی هر رهگذری را میخکوب و مجذوب خود میکرد و برای اولین بار استاد فرهیخته حمید ایزدپناه با شنیدن صدای رضا وی را به رادیو دعوت و اثر «بزران» را با کمانچه زندهیاد «علیخان شفائی» ضبط نمود.
سال ۱۳۴۳ با تلاش مجدانه استاد حمید ایزدپناه مسئول اداره فرهنگ و هنر وقت، اولین ترانه های لری با صدای رضا سقائی، کمانچه حسین سالم، تنبک منصور سالم و گرد آوری و تصحیح اشعار توسط استاد حمید ایزد پناه دراستودیوی سراسری رادیوی ایران ضبط شد و اینگونه بود که برای اولین بار نوای دل انگیز این دیار با ترانه های « حالوه گنم خره »، « کوش طلا »، « قدم خیر »، « سیت بیارم » و « مریم مریم » به گوش ایرانیان رسید و از آن پس بود که عصر طلایی موسیقی لرستان آغاز شد و موسیقی لری را با شکوهی بی نظیر به عرصه ملی کشاند.
۱۳۵۰ زندهیاد «رضا سقایی» راهی پایتخت میشود تا در کلاسهای آواز استاد فقید «اسماعیل مهرتاش» مشق بگیرد و چند جلسهای از محضر این استاد کسب فیض مینمایند در تهران با زندهیاد «مجتبی میرزاده» آشنا میشود.
آهنگساز این ترانه را دچار شگفتی کرد.
اما اتفاق عظیم تر، برای شناسایی این موسیقی و توانایی حنجره استاد رضا سقائی زمانی به اوج رسید که در سال ۱۳۵۶ موسیقیدان توانمند شادروان «مجتبی میرزاده» برای بازسازی هنرمندانه ترانه های « دالکه »، « تفنگ »، « زندگی »، « قدم خیر »، « دایه دایه »، « موتورچی » و ... به یاری استاد سقائی آمد و در موسیقی ایران اتفاقی با شکوه به وقوع پیوست.
سال ۱۳۵۰ اثری به نام «تفنگ» و در سال ۱۳۵۳ اثری دیگری به نام «دالکه» با شعر حشمتالله شفیعیان با خوانندگی و آهنگسازی زندهیاد رضا سقایی ضبط گردید.
وی در طول زندگی هنری خود با نوازندگانی چون «مجتبی میرزاده»و «فرج علیپور» همکاری داشت. به تشویق «عبدالله غیابی» نخستین فیلمساز لرستانی بر اساس موسیقی متن فیلم میراث پس از اکران, ترانههای لری را با سازهای خارجی اجرا کرد و در همان اثر ترانه دایه دایه معروفترین اثر خود را به یادگار نهاد.
مجموعه « تفنگ» در سال ۵۳_۵۴ با نوازندگی استاد چیرهدست کمانچه «فرج علیپور» و تمبک زندهیاد «فریدون علیپور» و تار «غلام مردای» و دکلمه ماندگار «فاطمه گودرزی اسد»به صورت کاست به بازار عرضه گردید.
ترانه «زندگی» در سال ۱۳۵۴ که سروده خانم «هما میرافشار» بود و توسط آقای «ایزدپناه» به لری برگردانده شد، توسط رضا سقایی اجرا شد که استقبال بی نظیر عموم استاد «عبدالوهاب شهیدی»، آهنگساز این ترانه را دچار شگفتی کرد.
بعد از انقلاب تقریباً خواندن را کنار گذاشت. در زمان جنگ در بمباران شهر مجروح شد و تارهای صوتیاش آسیب دید و تا پایان عمر به خاطر عوارض آن بیمار بود .او در طول زندگی خود هرگز ازدواج نکرد. تنها فیلمی که از او به یادگار ماندهاست، فیلم مستند رضا دوباره میخواند به کارگردانی سید محمد سیفزاده است که زندگی و آثار او را در دهه شصت به تصویر کشیدهاست.
وی در روز ۲۷ تیر ۱۳۸۹ به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی در بیمارستان ساسان تهران درگذشت.
پیکر وی در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۸۹ در تهران تشییع و به شهر زادگاهش خرمآباد منتقل شد و در آنجا به خاک سپرده شد.
واقعا قدر ایشون دانسته نشد اوج های ایشون بی نظیره
#یادش_در_یادها_باد ❤️
روحشون شاد واقعا دست شماهم درد نکنه
استاد سقایی، بلبل لرستان
روحش شاد و در آرامش ابدی.سرشار از نوستالژی دوران نوجوانی
درود بر سقایی بزرگ و درود بر مردم لک و لکستان
ای ول دمت گرم
روحشون شاد، و آهنگ دالکه جز صد آثار فاخر موسیقی ایران به ثبت رسیده. 🌹❤
فِرَه قَشَن بی 👌 دَسِتو درد نَکِه
🌺🌺🌺🌺🌺
سلام چرا موسیقی ترکی و آذری نیست تو پادکستتون؟
❤
🥰🥰🥰🥰
👌🥹
بسیار عالی❤ لطفا از احمد عاشور پور هم کار بزارید
روحشان شاد شاد دست شما هم درد نکنه واقعا عالی عالیه
برای دانلود آهنگها چکار باید کرد؟ ممنون از شما