افسانهٔ مجسمههای سفید یونان و روم
Description
(اپیزود میکلآنژ دروغگو!؟ - نسخه طولانی)
تقریباً هرآنچه امروز از «دنیای کلاسیک» تصور میکنیم غلط است.
مجسمههای مرمر سفیدِ صیقلی که در موزهها میبینیم، در یونان و روم باستان چنین ظاهر سرد و بیروحی نداشتند. آنها شاد، درخشان، پرزرقوبرق و غرق در رنگ بودند.
این هنر که «پلیکرومی» نام دارد، یک تزئین سطحی نبود؛ بلکه بخش اصلی پیام، هویت و «جانبخشی» (zôon) اثر محسوب میشد.
در این اپیزود، به دنیایی سفر میکنیم که تاریخ مدرن آن را پاک کرده—و علم دوباره زندهاش میکند:
رنگدانههای گرانبها:
مجسمهها با شنجرف قرمز، مالاکیت سبز، آزوریت آبی، و حتی لاجورد بسیار کمیاب رنگآمیزی میشدند—مواد معدنیای که به مجسمهها «حضور زنده» میبخشیدند.معابد رنگی، نه سفید:
بناهای عظیمی مثل پارتنون با رنگهای تند و روشن پوشانده میشدند؛ چیزی شبیه یک «بوم الهی» که در نور خورشید میدرخشید.علم چگونه رازها را آشکار میکند؟
با تکنیکهای مدرن مانند UV و XRF، ردهای میکروسکوپی رنگدانهها شناسایی میشوند و دانشمندان میتوانند بازسازی دقیقی از رنگهای اصلی ارائه دهند.فراتر از رنگ: بوی مجسمهها
شواهد نشان میدهند که برخی مجسمهها با روغنها و عطرهایی مثل رز، زیتون و موم عسل معطر میشدند تا تجربهای چندحسی ایجاد کنند.چگونه «سپیدی» تبدیل به افسانه شد؟
در قرن هجدهم، چوپانِ سلیقه زیباییشناسی اروپا—یوهان وینکلمان—رنگ را «نشانهٔ بربریت» نامید و سفید را اوج زیبایی معرفی کرد. این روایت، بعدها به ستون ایدئولوژیهای نژادپرستانه بدل شد.
پروژههایی مانند نمایشگاه جهانی Gods in Color با نسخههای بازسازیشدهٔ رنگی، تیر خلاص را به افسانهٔ «زیبایی سفید» زدهاند.
آنچه آنها نشان میدهند روشن است:
دنیای باستان، دنیایی رنگارنگ، زنده و حسی بود—نه مرمرهای سردی که امروز میشناسیم.
اگر میخواهید گذشته را همانطور که واقعاً بوده ببینید، این اپیزود راهی است برای باز کردن چشمی تازه به هنر جهان باستان. 🎧🏺
#پلیکرومی #هنر_باستان #تاریخ_هنر #یونان_باستان #روم_باستان #پادکست_هنری























