اپیزود ششم - قهرمانی که ایستاد
Description
اپیزود ششم – قهرمانی که ایستاد
وقتی یه پدری بارها زمین میخوره، اما بلند میشه ولی برای اولینبار، زخمشو نشون میده
داستانی دربارهی سکوتهایی که از مرد بودن یاد گرفتیم، و صداقتی که از پدر بودن زاده میشه
توی این اپیزود، با «فرهاد» همراه میشیم؛ مردی که جلوی پسرش زمین خورد، و یه خندهی کودکانه، زخمی رو توی دلش بیدار کرد
زخمی از روزی که اخراج شد، ولی به کسی چیزی نگفت… چون فکر میکرد مرد نباید از درد حرف بزنه
اما شاید قهرمان بودن، یعنی بتونی از همون زخمی که پنهونش کردی، صداقت رو شروع کنی
در پایان اپیزود، با مدیتیشن کوچینگی « نشستن کنار ترس » همراه میشیم؛ تمرینی برای نشستن کنار ترس… بدون قضاوت، بدون عجله
این اپیزود برای توئه، اگه یه شکست توی زندگیت هست که هنوز نگفتیش. اگه هنوز تهِ دلت، منتظری کسی فقط بگه: باشه… افتادی. ولی هنوزم قهرمانی
اگه حس کردی وقتشه یه قدم عمیقتر توی وجودت ورق بخوره، خوشحال میشیم توی خانوادهی داوج کنارمون باشی
اونجا، توی یه فضای امن، هر هفته از هم یاد میگیریم، همدل میشیم، و رشدهامون رو جشن میگیریم.
یه غافلگیری ویژه هم برای شروع، همونجا منتظرت هست.
روایت و کارگردان صوتی: جواد نجفی
دبیرسرویس و تحقیق و پشتیبانی فنی: محمد عبدالرحمان
مدیر پروژه، داستان و ویراستاری: محمدامین نجفی
اینستاگرام داوج : instagram.com/dr.javadnajafi
کانال تلگرام خانواده داوج : t.me/davaj_pod
ایمیل تماس : davaj.podcast@gmail.com
حمایت مالی از پادکست: https://hamibash.com/davaj
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
























چقدر واقعی بود و قابل لمس
چقدر برونریزی داشتم با این اپیزود سخت بود خیلی درد داشت بغل بود اشک شد دیدم خودمو، گوش دادم به خودِ زخمیم..
من خیلی با این اپیزود زاویه دارم. خیلی مرد مرد میکنه. انگار که فقط باباهای خانواده مشکل دارن . باور کنید بچه ها هم قسط دارن مشکلات دارن ما بچه ها هم از کارمون اخراج میشیم بعضی وقتا حتی کرایه برگشتن از محل کار به خونمون و هم نداریم و هزار تا مسئله دیگه. ماهم میخوایم سر بار خانواده نباشیم توی ذهنشون یه قهرمان مستقل باشیم. ماهم میخوایم مشکلاتمون و خانواده نبینم. میگم یعنی تو این دوره زمونه فقط بار زندگی روی دوش پدرها نیست مامان ها هم با مشکلات خیلی زیادی درگیر هستند که حتی کسی بهشون توجه نمیکنه. پس این حرفهای کلیشه ای راجع به بالاها رو کنار بزارید
خیلی خوب بود.با این اپیزود فهمیدم اون شکستی که فکرمیکردم پذیرفتمش هنوز زخمش واسم تازه اس و همون چنددقیقه مدیتیشن آخرش باعث شد در کسری از ثانیه اشکم دربیاد :)