اپیزود پنجاه و شش - شرخر - احمد افقهی
Update: 2024-04-0247
Description
شرخر روایت حکایتی از کارکرد و نفوذ اشرار است در یک برهه تاریخ ما. این طبقه پیشتر هم فعال بوده اند تا امروز و شوربختانه تا فرداها. مگر روزگاری قدرت قانون فرای هر کس و هر چیز قرار گیرد و آرام آرام اینان در مدنیت جامعه حل سوند. به امید آن روز.
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
درود بر شما جناب آقای درخشان...امیدوارم پاینده باشید ، بنده صدای شما و داستان هایی که انتخاب میکنید رو خیلی دوست دارم♥️🙏🏼♥️
صدات انگار یه نوشابه یک و نیمی سر کشیدی و پشتش میخوای صحبت کنی، کلا معلومه مصنوعی
همه داستان های شما رو دوست دارم به جز داستان های بهنود را! کلا ازبهنود خوشم نمیاد؛ به هر حال ممنون که زحمت می کشید و ما را با ادبیات داستانی بیشترآشنا می کنید
چه کردی با من بهنام جان هرچی گوش میکنم سیر نمیشم گوش کردن قصه هات عین نوشیدن آب میمونه اون لحظه تشنگی رفع میشه ولی چندی بعد دوباره تشنه ی شنیدن
دلنشین بود، سپاس.
به امید سلامتی شما و رسیدن به ارزوی قلبی شما که آزادی وطن هستش.در کنار شما این روزها هم به زیبایی میگذرد.
بسیار زیبا و عالی.
قلم خوبی داره آقای افقهی، چند بار زدم عقب تا دوباره بشنوم و هر بار بهبه میگفتم به این تعریف جزییات زیبا. و صدای مخملی شما بهنام جان که حقا لذت شنیدن این متن را چندین برابر کرده بود. پاینده باشی و تولدت هم مبارک مرد بزرگ🌹
واقعا ممنون ❤️❤️
مثل همیشه. خیلی عالی
برای ما بیست واندی دقیقه،شنیدن صداوروایت شما کمه.لطفا اپیزودها رو زودبه زودمنتشرکنین.
آقا بهنام لینک حامی باش رو نمی بینم هر چقدر میگردم!!روی پنجره پلیر هم در طول پخش داستان نیومد اصلا یا نرم افزار مست باکس من به روز نیست
الان از هفت تیر و کریمخان تا سروصال توی بلوار کشاورز تموم اون جواهر فروشی ها و همه مغازه های بزرگ هر ماه مبلغی میدن به آقا جمال،،چک مشتریشون نقد نشه،دزدی بشه ازشون و هر مشکلی رو آقا جمال براشون انجام میده،،،آقا بهنام هر محله یا خیابون یکی مثل آقا جمال داره توی تهران و پلیس کاری نداره فقط نباید آدم کشی و دست و پا شکستن و چاقو زدن و شکایت ازشون بشه،،،اینها نباشن پلیس نمیتونه امنیت محله ها رو تامین کنه! ببخشید خیلی طولانی شد،ولی شرخر باید باشه همیشه
پشت ترک موتور نشستم و چهل میلیون پول نقد توی نایلون توی دستم رفتیم هفت تیر یک قهوه خونه،،آقا جمال اونجا بود داشت صبحونه میخورد،من گفتم آقا جمال منت گذاشتی سرم که آبروم نرفت پیش پسرعموم،،گفتم این چهل تومن رو بنگاهی داد،بیستش رو من دادم دیروز و مال پسرعمومه،بقیه اش رو گفت بدم خدمتتون،گفت بیست پسرعمو رو بده،پنج تومن برای خودته،پونزده رو هم بده به فرشید،یعنی همون جاهله
جالب اینجاست که توی این مدت گشت پلیس اومد و بنگاهی گفت من اشتباه کردم تماس گرفتم با پلیس و مشکلی نیست،میترسیدم پلیس گیر بده به آدم آقا جمال..اون پسر جاهل تلفنش رو داد به افسر پلیس گفت آقامون صحبت داره با شما،،پلیسه گرفت تلفن رو و شروع کرد احوالپرسی گرم و رفتن،،بعد تلفن رو داد به من دیدم لچآقا جمال از من پرسید حل شده مشکل؟گفتم تمومه،گفت بیا با پسره تا ببینمت
من چند دقیقه به ۹:۳۰صبح رسیدم اونجا دیدم یک جوون جاهل و گنده نشسته روی موتور کاوازاکی خودش جلو بنگاه و یک چماق دستشه و یک لنگه در ورپچودی رو خرد کرده،،به من گفت این پسره که اگر دیر پولت رو بده تا چند دقیقه دیگه باید یک ماشین هم داغون کنم،آقا جمال دستور داده هر یک ساعت یک ماشین،،،بنگاهیه پول نقد داد گفت به جای بیست تومن این ۲۵ تومنه و لطف کن این ۱۵ تومن رو هم بده به آقا جمال بگو من اگر میدونستم تو آشناشون هستی غلط نمیکردم اینجوری
آخرش رو بگم که صبح ساعت ۸:۳۵دقیقه بود صاحب بنگاه بلوار کاج دیدم داره تماس میگیره،،برداشتم به هوای اینکه الان میگه بیا یا تمومش کنیم و یا بقیه خسارت رو بده،،اصلا امید نداشتم که آقا جمال تونسته از دیشب کاری کرده باشه،،جواب دادم دیدم طرف بنگاهی داره التماس میکنه زود بیا تا پولت رو بدم،فقط زود بیا،،گفت چرا نگفتی همشهری آقای یادگاری هستی،نگفتی چرا دوست آقا جمال هستی،خودت و برسون جون هر کی دوست داری چون یکی اینجاست زده یک شیشه سکوریت رو آوردع پایین و گفته هر یک ساعت میاد داخل ماشین ها رو به میکنه
این همشهری ما بیست سال قبل توی شهرمون از حدود صد نفر پول کشید بالا و رفت تهران،،وقتی رفتم نارمک،هفت حوض دیدم محل کارش یک شرکت هست آگار مثل شرکت خدمات امنیتی،،باکلاس و کلی آدم،،چون خانواده ما رو میشناخت و خوشبختانه عموی من براش خیلی عزیز بود گفت آدرس بنگاه رو بنویس بده منشی بیرون،فردا صبح منتظر تماس باش از طرف بچه های من،پولت و میگیرم چون پول پسرعموته و اون عموت برام خوبی کرده
یعنی بیست تومن که داده بودم باید میکردم سی تومن و حق بنگاه داری هم بدم تا قرارداد فسخ بشه!!!کلی التماس و خواهش کردم،دیدم اینها این مدلی دارن مردم و سرکیسه میکنن،،بنگاهی گفت صبح یا بیا برای واریز صد میلیون باقی مونده و یا ده تومن بیار بذاریم روی بیست تومن بیعانه به جای خسارت و فسخ کنیم,,,دنیا برام آخر شد،چون من پول پسرعموم رو با دست خودم دادم دست کلاهبردارها،،یک همشهری داریم ما توی تهران به اسم آقا جمال که یادم افتاد کارش شرخریه،،،چند تا تلفن و چند آدرس رفتم تا پیداش کردم
تا از مکانیکی خیابون شاپور برگشتم نمایشگاه ماشین بلوار کاج هزار فکر کردم،به اون مثلاً صاحب بناه دوست گفتم چرا دروغ گفتی و اعتراض کردم و پولم رو خواستم،گفت اون ۲۰ میلیون که واریز کردی یعنی تمومه،حالا اگر نمیخوای چون تو آشنا هستی از قدیم،طبق یکی از اون بند های قرارداد که هرگز نمیخونیم نوشته شده بود خریدار حق فسخ رو در صورت احراز این فاحش از خودش ساقط کرده،یعنی من حتی اگر مشخصا کلاه رفته سرم حق فسخ یکطرفه ندارم چون از خودم این حق رو گرفتم،خلاصه گفت ۲۵ درصد از مبلغ کل رو بده با حق بنگاه داری