Discoverدکلمه‌ های نابتنهایی- هوشنگ ابتهاج
تنهایی- هوشنگ ابتهاج

تنهایی- هوشنگ ابتهاج

Update: 2020-11-01146
Share

Description

خانه دلتنگ غروبی خفه بود

‎مثل امروز که تنگ است دلم

‎پدرم گفت چراغ

‎و شب از شب پر شد

‎من به خود گفتم: یک روز گذشت

‎مادرم آه کشید

‎زود برخواهد گشت

‎ابری آهسته به چشمم لغزید

‎و سپس خوابم برد

‎که گمان داشت که هست این همه درد؟

‎در کمین دل آن کودک خرد

‎آری آن روز چو میرفت کسی

‎داشتم آمدنش را باور

‎من نمیدانستم

‎معنی هرگز را

‎تو چرا بازنگشتی دیگر؟

‎آه ای واژه ی شوم

‎خو نکرده ست دلم با تو هنوز

‎من، پس از، اینهمه سال

‎چشم دارم در راه

‎که بیایند عزیزانم

‎آه

Comments (6)

Bita

🖤💫

Mar 31st
Reply

bita saeedi

🫀🤌🏻

Sep 18th
Reply

siyavash1156

ناب مثل شهرباران ابتهاج🥰😍🤩

Aug 30th
Reply

Miss Ghaf

عالی بودش ممنونم

Jul 16th
Reply

arezoo Nasiri

😍😍

Feb 20th
Reply

FATEME 80

عالیه👌

Nov 17th
Reply
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

تنهایی- هوشنگ ابتهاج

تنهایی- هوشنگ ابتهاج